افغانستان: فاطمه گیلانی خواهان صلح با طالبان است
۱۳۹۹ مهر ۱۹, شنبهفاطمه گیلانی هنوز تنها هنگام صرف غذا روبروی طرف مذاکره کننده می نشیند، نه در پشت میز مذاکره. دلیل آن اینست که تا هنوز یک حلقه بسیار کوچک در دوحه سرسختانه در مورد مقرراتی بحث می کنند که قرار است بعداً برای همه شرکت کنندگان مذاکرات صلح اعمال گردند. از این بحث و مشاجره حالا تقریباً یک ماه می گذرد.
فاطمه گیلانی می گوید: «ما هنگام صرف غذای شام گفت و شنود بسیار طولانی داشتیم. وقتی در دهلیز ها باهم مقابل می شویم، می ایستیم و از سلامتی و احوال همدیگر می پرسیم. من شدیداً بیمار بودم، از همین خاطر آنها با بسیار مهربانی با من رفتار می کردند و خوشحال اند که من دوباره بهتر شده ام و می توانم در صحبت ها شرکت کنم.»
۴۲ سال جنگ در افغانستان
وقتی فاطمه گیلانی کلمه «آنها» را به زبان می آورد، منظورش طالبان است، یعنی طرف مخالف. اما خود فاطمه گیلانی این اصطلاح را به زبان نمی آورد. او می گوید: «صادقانه بگویم، من دراینجا تا حال با هیچ واکنشی برنخورده ام که از نظر من بد بوده باشد. وقتی مذاکرات ما آغاز شود، طبعاً اختلاف نظر خواهیم داشت. اما امیدوارم که بتوانیم تفاوت نظر های خود را حل کنیم، زیرا جنگ یک گزینه زشت در برابر صلح است.»
فاطمه گیلانی یکی از اعضای هیئت مذاکره کننده جمهوری اسلامی افغانستان است، جمهوری که پس از سقوط حاکمیت طالبان با کمک جامعه بین المللی ایجاد شده است. فاطمه گیلانی از هوتل مجللی که میزبان مذاکرات تاریخی صلح در دوحه است، در صحبتی از طریق واتس اپ به دویچه وله گفت: «چنین احساس می کنم که گویا یک رؤیا در حال تحقق یافتن است. از ۴۲ سال به این طرف برای برقراری صلح در کشورم مبارزه می کنم.»
جمعاً ۴۲ نماینده، یعنی از هر جانب ۲۱ نماینده، در مذاکرات صلح در دوحه حضور دارند.
زن پیشاهنگ در دوحه
در پایان دهه ۱۹۷۰، زمانی که افغانستان در هرج و مرج فرو رفت، فاطمه گیلانی ۲۴ ساله بود. در آن زمان اختلافات بر سر آرمان های کمونیستی و اسلام گرایانه در افغانستان شعله ور شد که با تهاجم نظامی اتحاد شوروی وقت در سال ۱۹۷۹ به اوج خود رسید. این اختلافات در پنج فصل تا به امروز ادامه دارند:
-
جنگ مجاهدین مسلمان در برابر قشون سرخ. مجاهدین در این جنگ بیشتر از همه از سوی ایالات متحده امریکا، پاکستان و عربستان سعودی حمایت می شدند.
-
جنگ بین برادران مجاهد بر سر تقسیم قدرت، پس از آنکه قطعات اتحاد شوروی در بهار ۱۹۸۹ حقیرانه افغانستان را ترک کردند.
-
ظهور سریع طالبان، که در سال ۱۹۹۶ امارت اسلامی را در افغانستان اعلام کردند و زنان را از رفتن به بیرون از خانه منع کردند.
-
سقوط رژیم طالبان توسط ایالات متحده امریکا و متحدانش پس از حملات یازدهم سپتمبر ۲۰۰۱.
-
جنگ طالبان در برابر مداخله غرب در افغانستان، مداخله ای که در نتیجه آن جمهوری اسلامی با یک قانون اساسی دموکراتیک در افغانستان ایجاد شد.
فاطمه گیلانی حالا ۶۶ ساله شده است. او به بیماری سرطان مبتلا گردیده و پس از سه عمل بزرگ جراحی، از استراحت دست کشیده است تا به عنوان یکی از چهار زن شرکت کننده، در مذاکرات دوحه حضور داشته باشد. آیا او یک فمینیست است؟ خودش در این رابطه می گوید: «اگر کسی که برای آینده زن تلاش و مبارزه می کند یک فمینیست خوانده شود، در آن صورت من یک فمینیست هستم. ولی من به مسایل دیگر نیز با همان اشتیاق می پردازم. من در برابر هر آنچه در کشورم اشتباه باشد، مبارزه می کنم.»
فاطمه گیلانی در رشته های ادبیات فارسی، علوم و قوانین اسلامی تحصیل کرده است. او در صلح و آرامش در عصر سلطنت محمد ظاهرشاه، که طرفدار غرب بود و در سال های ۱۹۶۰ افغانستان را به روی جهانیان باز کرد، بزرگ شد. در آن زمان زنان اجازه اشتراک در انتخابات و حق تحصیل را داشتند. خانم گیلانی، بدون اینکه پاسخی را انتظار داشته باشد، آهسته می پرسد: «ما همه چیز را از دست دادیم، همین طور نیست؟» او در ادامه می گوید: «اکثریت جوانان ما صلح را نمی شناسند. دقیقاً به همین دلیل من درینجا بسیار محتاطانه حرکت می کنم.» در میدان نبرد هر کلمه اشتباه می تواند پیامدی داشته باشد.
از صفوف مجاهدین تا هلال احمر
فاطمه گیلانی در زمان اشغال افغانستان توسط اردوی شوروی افغانستان را ترک کرد. او در لندن به عنوان یک زن جوان وارد صفوف مجاهدین شد. پدرش یکی از رهبران «جهاد» علیه قشون سرخ بود. فاطمه گیلانی پس از سقوط حاکمیت طالبان، در نوامبر سال ۲۰۰۱ در کنفرانس افغانستان در پیترزبرگ بن شرکت داشت، جایی که با سرعت در مورد یک افغانستان دموکراتیک مذاکره صورت گرفت.
او بالاخره پس از ۲۰ سال زندگی در بیرون از افغانستان، به وطنش بازگشت، در تدوین قانون اساسی جدید افغانستان سهم گرفت و سمت ریاست هلال احمر افغانستان را به عهده گرفت. او ۱۳ سال، تا سال ۲۰۱۶، در این مقام باقی ماند.
فاطمه گیلانی می گوید: «من شاهد فاجعه های انسانی در هردو طرف بودم. بیچارگی و بدبختی افغانستان نام و قلمرو نمی شناسد.» او پس از سکوت کوتاهی می افزاید: «هیچکسی واقعاً یک فرشته نبود.»
آتش بس به عنوان بالا ترین اولویت
فاطمه گیلانی نمی خواهد تقصیر را به دوش یکی از جوانب بیندازد: «من برای سراسر افغانستان فقط یک شعار دارم و آن اینکه «کشتن» باید خاتمه یابد، ولو هرکسی مسئول آن باشد. آتش بس برای من بالاترین اولویت است.»
اما جنگ، بمباردمان و قتل هنوز هم همه روزه جریان دارد، و در همین حال قطعات ایالات متحده امریکا و ناتو برای بیرون رفتن از افغانستان آمادگی می گیرند. ایالات متحده امریکا می خواهد هرچه زودتر به طولانی ترین جنگ خود پایان بدهد و در مورد بیرون کشیدن قطعات خود از افغانستان به تنهایی با طالبان توافقاتی را انجام داد، بدون اینکه حکومت افغانستان را در آن مذاکرات سهیم بسازد.
به قول حلقات دیپلوماتیک در کابل و دوحه، ایالات متحده امریکا هنوز هم همه رشته ها را در دست دارد، با این تفاوت بزرگ که تماس های مستقیم نمایندگان واشنگتن با طالبان تا حدی زیاد است که حکومت در کابل خود را در خطر احساس می کند.
موضوع اصلی نقش اسلام است
فاطمه گیلانی به کشور های خارجی گوشزد می کند که در روند پیچیده صلح افغانستان یک جانبه موضعگیری نکنند. او می گوید در سال ۲۰۰۱ همه گمان می کردند که «طالبان به سادگی ناپدید می شوند. اما یک بخش کشور چگونه می تواند به سادگی ناپدید شود؟» به قول وی اکنون نیز چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد: «ما هم بخشی از این کشور هستیم و به سادگی ناپدید نخواهیم شد. جوانان بخشی از این کشور اند. زنان بخشی از این کشور اند. ما حضور داریم و از ارزش ها نمایندگی می کنیم.»
دقیقاً همین ارزش ها در دوحه مورد بحث قرار می گیرند. موضوع مرکزی در مذاکرات دوحه اینست که اسلام در آینده افغانستان چه نقشی خواهد داشت: افغانستان تا چه حدی می خواهد مدرن و دموکراتیک باشد، تساوی حقوق چگونه باشد و تا چه حدی اسلامگرا باشد؟ آیا این کشور یک جمهوری باقی خواهد ماند، یا اینکه به عنوان یک دولت مذهبی، مثلاً امارت اسلامی، به صلح راه خواهد یافت؟ این سوال های اساسی نه تنها از ظهور طالبان به بعد، بلکه از چندین دهه به اینطرف حل ناشده باقی مانده اند.
ایالات متحده امریکا – یک معامله گر صادق؟
یک افغانستان صلح آمیز در موجودیت طالبان چگونه خواهد بود؟ این همان پرسشی است که مریم صافی پژوهشگر صلح در کابل نیز به آن می اندیشد. او در سال ۱۹۸۳، در زمان اشغال افغانستان توسط قشون سرخ، در کابل به دنیا آمده است. مریم صافی در سال ۱۹۸۸ با خانواده خود نخست به پاکستان فرار کرده و از آنجا به کانادا رفت. این بانوی ۳۷ ساله از سال ۲۰۱۰ به اینسو در کابل زندگی می کند و در آنجا انستیتوت تحقیقات سیاسی و مطالعات انکشافی را بنیان گذاشت. او می گوید: «افغانستان [در نتیجه مداخله غرب] از نظر فرهنگی و سنتی، و جامعه در کل، تغییر کرده است. اما گمان می کنم که هیچیک ما نمی دانیم که دقیقاً چگونه تغییر کرده ایم.»
طور مثال حقوق زنان هنوز مورد اختلاف قرار دارد، نه تنها در صفوف طالبان. دو سوم جمعیت کشور در فقر شدید بسر می برند، صد ها هزار مرد به عنوان مبارز امرار معاش می کنند. طالبان قانون اساسی جدید را غیر اسلامی می خوانند، با آنکه در آن تسجیل شده است که هیچ قانونی نمی تواند در مغایرت با اسلام قرار داشته باشد.
در نتیجه تقلب های پیهم در انتخابات، فساد اداری، استفاده جویی ها و عدم امنیت، اعتماد جامعه به دولت دموکراتیک متزلزل شده است. آیا پایان تلاش افغانستان برای دموکراسی یک قیمت بسیار بلند برای صلح خواهد بود؟
مریم صافی تأکید می کند: «به نظر من بازگشت به یک امارت اسلامی، افغانستان جدیدی را که در ۲۰ سال گذشته با حمایت جامعه بین المللی ایجاد شده است، بازتاب نمی دهد. همه دستاورد ها نابود و زیر پا خواهند شد. شاید چند موفقیت محدود بدست بیاید، اما حالا دستاور های دموکراتیک و حقوق لیبرال وجود دارند.»
برای اینکه حدا اکثر خواسته های هردو طرف در پشت میز مذاکره متعادل شده بتواند، به یک معامله گر یا میانجی صادق و حوصله مند نیاز است. آیا ایالات متحده امریکا، که در قدم اول به فکر بیرون کشیدن قطعات خود از افغانستان است، می تواند چنین نقشی را بازی کند؟ مریم صافی می گوید: «اینکه ایالات متحده در کجا و چگونه حمایت خود از این روند صلح را اعلام کند، روی چگونگی پیشرفت این روند و اینکه آیا نیازمندی های مردم افغانستان در آن بازتاب خواهند داشت، تعیین کننده خواهد بود.»
احتیاط در برابر خط سرخ
در دوحه، که ۲هزار کیلومتر فاصله هوایی از کابل دارد، فاطمه گیلانی در انتظار آغاز مذاکرات صلح در حلقه بزرگ است. او خود را به عنوان یک نماینده حکومت در این مذاکرات نمی بیند، بلکه خود را فرستاده جامعه مدنی می خواند: «در ۱۹ سال گذشته هرگز در حکومت کار نکرده ام. من آگاهانه تصمیم گرفتم به امور بشردوستانه بپردازم، زیرا با اینهمه بازی قدرت شاید نمی توانستم کنار بیایم.»
فاطمه گیلانی به این پرسش که در مذاکرات صلح با طالبان کدام «خط سرخ» یا مرز نهایی را برایش تعیین کرده است، پاسخ نداد. اما او در این صحبتش با دویچه وله گفت: «یگانه خط سرخ من اینست که مذاکرات ناکام نشود. چنین چیزی نباید اتفاق بیافتد. چنین چیزی نمی تواند یک گزینه باشد. هرگاه مسأله بر سر دفاع از ارزش های مشخص باشد، ما آن را از موضع اسلامی و بشری انجام می دهیم.»
فاطمه گیلانی، با اشاره به جزایر لیسبوس و ساموس، از مسئولیت های مشترک یادآوری می کند: «وقتی از طریق تلویزیون گزارش ها در مورد پناهجویان در یونان را می بینم، چهره های افغان ها را می شناسم. وقتی پسران و دختران جوان افغان را می بینم که چه بدبختی و بیچارگی را تحمل می کنند، فقط به خاطر اینکه شرایط وطن خود را بدتر می دانند، قلبم می شکند.»
ساندرا پیترزمن / ص.ا، ر.ش