جنگ فراموش شده در جمهوری افریقای مرکزی
۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۱, دوشنبهمارسل حامت از بین خانه اش با چکشی در دستش می گذرد. بهتر است بگوئیم او از بین بقایای خانه اش می گذرد. او که ۵۲ سال دارد برای نخستین بار به "ایدا"، شهر زادگاهش بر می گردد که در ماه اکتوبر سال ۲۰۱۶ مورد حمله قرار گرفت و تقریباً کاملاً به آتش کشیده شد. این شهر در بین جبهات جنگ قرار دارد.
فقط چند کیلومتر دور تر در شهر همسایه "کوی" واقع در غربش، ملیشه های "۳ آر" یعنی "برگشت، احیا و باز سازی" قرار دارند که اکثریت شان گروه قومی "پویل" یا "فویلبه" بوده و به پرورش حیوانات یا مالداری می پردازند. در شهر "ماکونتسی والی" گروه "انتی بالاکه" مسلط است که عمدتاً ملیشه های مسیحی می باشند.
اکنون ایدا یک شهر ارواح است، هیچ انسانی در آنجا زندگی نمی کند. خانه حامت و همچنان خویشاوندانش در آنجا در گرفته است. حامت در حالیکه آخرین پارچه فلز را از دیوار برای استفاده بعدی می شکند، می گوید: «این کاریست که "پویل" در اینجا انجام داده است.»
حامت با این آهن پاره کهنه به سوی شهر ماکونتسی والی می رود که در آنجا پناه برده است. به مثابه یک مسیحی او در اینجا تحت حمایت "انتی بالکه" قرار دارد که خدمات شان را از طریق رشوت و اخاذی در پسته های بازرسی و گرفتن پول نقد برای حفاظت از تجار انجام می دهند.
دگروال گومو پاسی، یکی از رهبران انتی بالکه است.سربازان وی به مشکل می توانند ماجراجوتر ازین باشند. آن ها معتاد به مواد مخدر، مسلح با تفنگ های شکاری و معتقد به شئی پرستی (فتیشیسم) اند تا آن ها را از گلوله های دشمنان شان در امان نگاه دارد. بزرگ ترین دشمن "پاسی"، ملیشه های "۳ آر" در "کوی"است. بنابراین وضع حقوق و کمک های بشری را در منطقه خراب کرده است. او به دویچه وله گفت: «این یک جنگ است؛ چون هر جانب استراتژی خودشان را دارند و ما مصمم هستیم تا برای مدتی راه تامین احتیاجات آن ها را قطع کنیم.»
از پاده بانی حیوانات تا قوماندان شورشیان
از چهار سال به اینسو جنگ در جمهوری افریقای مرکزی بیداد می کند. در مارچ ۲۰۱۳ اکثریت شورشیان "سیلیکه" حکومتی را سرنگون ساختند که احساس می کردند آن ها را نادیده می انگارد. آن ها همه شهرها و قریه ها را غارت کردند و از جانب دیگر جنبش "انتی بالکه" تاسیس شد. اساساً این ملیشه ها عبارت ار گروه های دفاع خودی مسیحی بودند و این ها هرچه بیشتر تحت نفوذ دار و دسته های غیرقابل کنترول جوانان مسلح قرار گرفتند.
در سال ۲۰۱۶ حکومت رسمی دو باره انتخاب شد، اما ساحه قدرت این حکومت فراتر از بانگوی پایتخت این کشور نبود. این کشور هرچه بیشتر در امتداد اختلافات دینی و قومی دچار تفرقه شد.۱۴ گروه مسلح شورشی اکنون در افریقای مرکزی فعال اند. آن ها در مناطقی با هم به طور منظم می جنگند که در وسط آن مردم ملکی گیر مانده اند. به تنهایی در منطقه اطراف "کوی" درماه های گذشته ۱۵ هزار نفر خانه های شان را ترک کرده اند.
قوماندان کوی را صدیقی عباس می گویند. او با دستار و پیراهن سفید نزدیک خانه اش ایستاده است که توسط ده ها تن از افراد مسلح با سلاح های ثقیل حفاظت می شود. عباس زمانی پاده بان حیوانات بود و اکنون رهبر گروه شورشی " ۳ آر" است و طبق برخی گزارش ها هزاران سرباز دارد. سازمان دیده بان حقوق بشر این گروه را متهم به تخطی از حقوق بشر به شمول شکنجه و تجاوز جنسی نموده است. عباس این ادعا را رد می کند. او در حالی که با عصبانیت دست هایش را تکان می دهد می گوید: «ما مردم پویل در اینجا در امن نیستیم. ما توسط رهزنان و انتی بالکه مورد حمله قرار می گیریم. حکومت مسئولیتی بردوش نمی گیرد، بنابراین باید ما این کار را انجام بدهیم.»
همچنان شهردار و سلطان کوی هنگامی که نمایندگان سازمان های امدادی و ژورنالیست ها را در کاخش پذیرفت، گفت: «انتی بالکه می خواهد همه مسلمانان را از اینجا بیرون براند. قبل از این نیز فجایع زیادی انجام داده اند. خانه های و قریه های بی شمار مسلمانان را تخریب کرده اند.»ادامو داودا یحیا از این ترس دارد که در پاسخ به حمله یک هفته پیش "۳آر" بر یک پایگاه انتی بالکه، دوباره آن ها براین شهر حمله کنند. سلطان بسیار محتاطانه حرف می زد و اما کدام انتقادی از این شورشیان به عمل نیاورد.
«ما همواره در صلح با هم زیسته ایم»
هنگامی که سلطان با خبرنگاران صحبت می کرد، گروهی از مردان در یکی از سالون ها صبورانه انتظار می کشیدند. این ها عبارت بودند از پنج کشیش و یک ملاامام. آن ها مشترکاً نامه ای نوشته بودند که در این نامه تقاضا می کردند تا به منازعه و جنگ پایان داده شود. کشیش لیون دولیت گفت: «هیچ اختلافی بین مسلمانان و مسیحیان در اینجا وجود ندارد. ما همواره در اینجا با هم آهنگی زندگی نموده ایم. این "۳ آر" و "انتی بالکه" اند که در اینجا تشنج به وجود می آورند. ما می خواهیم بازهم در صلح با هم زندگی کنیم. ما می خواهیم تا بیجاشدگان از قریه های همجوار دوباره برگردند و با ما زندگانی کنند.»
مارسل حامت نیز می خواهد با خانواده اش به قریه شان دوباره برگردد، اما او هنوز نمی تواند در این مورد فکر کند. او با مواد باقی مانده از خانه اش اکنون می خواهد در ماکونتسی والی خانه جدیدی بسازد. حامت می گوید: «آنچه اتفاق افتاده، اتفاق افتاده، اما من خشمگین نیستم. حالا ما باید به جلو نگاه کنیم، به آینده.»
Scholz, Jan-Philipp / Kriesch, Adrian/RR/RS