تغییرات اقلیمی و هزینه آن
۱۳۹۶ آبان ۱۲, جمعهاقتصاد یک علم مشخص و دقیق نیست. با این وجود سیاستمداران امید این را دارند که اقتصاد دانان در مورد تغییرات اقلیمی پاسخ های تا حد امکان دقیقی بدهند. یعنی این که از اقتصاددانان انتظار می رود که دقیق بگویند: دامنه خسارت های احتمالی ناشی از تغییرات اقلیمی تا چه اندازه وسیع است؟ جلوگیری از خسارات ناشی از تغییرات اقلیمی و یا دست کم کردن محدود کردن آن چقدر هزینه بر می دارد؟
گزارش ۷۰۰ صفحه ای که نیکولاس استرن، به سفارش حکومت بریتانیا در سال ۲۰۰۶ ارائه کرد (به نام: «بازبینی استرن جنبه اقتصادی تغییرات اقلیمی توسط استرن») تا به حال جامع ترین و بانفوذترین تلاش برای یافتن پاسخ این سوال بوده است.
در این گزارش آمده است: «اگر ما دست روی دست بگذاریم، خسارات ناشی از تغییرات اقلیمی به «از دست دادن پنج درصد از دستاوردهای جهانی اقتصادی در سال منجر می شود». فرضیه های بدبینانه تری هم وجود دارد که براساس آن حتی « ۲۰ درصد (از دستاوردهای جهانی اقتصادی) یا حتی بیشتر» در خطر است.
این در حالی است که به گفته استرن، «هزینه واکنش» به تغییرات اقلیمی فقط «به تقریبا یک درصد از دستاوردهای جهانی اقتصادی در سال می رسد». به عبارت دیگر، مبارزه با تغییرات اقلیمی ارزش خرج کردن پول را دارد.
برخی از اقتصاددانان استرن را متهم می کنند که در محاسبه خطرات و خسارات ناشی از تغییرات اقلیمی مبالغه کرده است. اما بیشتر آن ها از نظریات استرن استقبال می کنند. در مجموع نظر بیشتر اقتصاددانان این است که با نشر تحقیقات استرن، هزینه مبارزه با تغییرات اقلیمی مشخص شده است و سیاستمداران نیز می توانند براین اساس وارد عمل شوند.
شکل دادن به جهان
اقتصاددانان برای ارزیابی هزینه های اقتصادی، طرح ریزی های پیچیده ای ارائه می کنند. پایه واساس این طرح ریزی ها فرضیه های متعدد درباره تحولاتی است که برخی از آن ها چندصدسال دیگر رخ می دهند. هرکدام از این طرح ریزی ها را می توان بیش از حد خوش بینانه یا بدبینانه دانست و از آن انتقاد کرد.
روند افزایش جمعیت جهانی چگونه پیش می رود؟ سطح آب های آزاد تا چه اندازه افزایش پیدا می کند و حفاظت از سواحل چقدر هزینه بر می دارد؟ در صورتی که افزایش درجه حرارت کشت گیاهان معینی را در یک منطقه غیرممکن سازد، اما شرایط را در یک منطقه دیگر مساعد سازد، چگونه می توان هزینه و فایده تغییرات اقلیمی را برآورد کرد ؟ چگونه می توان مشکلات ناشی از تغییرات اقلیمی را که امروز وجود دارد با هزینه های مقایسه کرد که ۳۰۰ دیگر ایجاد می شود؟
ویلیام نوردهاوس، اقتصاددان از دانشگاه ییل در ایالات متحده امریکا ایجاد چنین طرح ریزی هایی را کارهای هنری می داند و می گوید: «این کتاب های پرقطر را باز کنید که شورای اقلیم سازمان ملل نشر می کند. این کتاب ها پر از گرافیک، بیانیه و جدول است». دانشمندان با استفاده از این اطلاعات طرح ریزی هایی انجام می دهند که می توان آن را فهمید، برای دیگران تشریح کرد و درستی آن نیز با انجام آزمایش قابل اثبات است. به این ترتیب ایجاد چنین طرح ریزی هایی کار هنری است.
از طرح ریزی های نوردهاوس برای ارزیابی پیامدهای تغییرات اقلیمی استفاده می شود. افزون براین، او فردی است که از سال ۱۹۷۵ هدف محدودیت گرمایش زمین به حداکثر دو یا سه درجه سلسیوس در سال را بیان کرد تا از خسارات بیشتر جلوگیری شود.
کاربن دی اکساید چقدر باید هزینه داشته باشد؟
اقتصاددانان برای رسیدن به اهداف مرتبط با محدودیت گرمایش زمین توجه شان را به قیمت کاربن دی اکساید معطوف می کنند.
هر تُن کاربن دی اکساید که با استفاده از سوخت های فسیلی مانند ذغال، نفت و گاز ایجاد می شود، باید هزینه داشته باشد. در صورتی که این هزینه بالا برود، تقاضا کم می شود و به این ترتیب فشار برای پیداکردن منابع بدیل انرژی افزایش پیدا می کند.
در کنفرانس اقلیم پاریس که در سال ۲۰۱۵ برگزار شد، ۱۹۵ کشور در مورد محدود کردن گرمایش زمین به کمتر از دو درجه به توافق رسیدند. اما آن ها از دادن وعده های لازم برای رسیدن به این هدف خودداری کردند.
انتظارات و واقعیت
رابرت مندلسون، اقتصاددان محیط زیست می گوید: «برای رسیدن به هدف (محدود کردن گرمایش زمین به دو درجه) باید قیمت یک تُن کاربن دی اکساید به کمتر از ۱۰۰ دالر برسد». او نیز در دانشگاه ییل امریکا به تحقیق مشغول است و اغلب با نوردهاوس همکاری داشته است.
کمیسیون کارشناسان با رهبری نیکولاس استرن و یوزف استیگلیتس، برنده جایزه نوبل نیز نظریات مشابهی دارد.
اما در واقع قیمت کاربن دی اکساید بسیار پایین تر است و به ۵ تا ۱۰ دالر در قبال هر تُن می رسد. مندلسون می گوید: «با این قیمت می توان گرمایش زمین را فقط به چهار درجه محدود کرد».
به نظر فعالان محیط زیست این یک فاجعه است. اما مندلسون می گوید که دلیل چندانی برای نگرانی وجود ندارد: «از یک جهت خسارات و از یک جهت دیگر هزینه های محدودیت خسارات را باید در نظر گرفت. هرجامعه ای باید سعی کند مجموع این دو هزینه را تا حد ممکن جزئی نگه دارد».
براساس ارزیابی های مندلسون، هرچه که اهداف مبارزه با تغییرات اقلیمی جاه طلبانه تر باشد، هزینه های محدود کردن خسارات افزایش پیدا می کند.
مندلسون دراین باره گفت: «هزینه محدودکردن خسارات کاملا به این ارتباط دارد که در دنیا هنوز چقدر از سوخت فسیل استفاده می شود».او ادامه داد: «اگر ما هدف محدودکردن گرمایش زمین را به دو یا سه درجه افزایش دهیم، می شود از سوخت های فسیلی بیشتر استفاده کرد. به این ترتیب ما برای تکامل منابع انرژی بدیل فرصت بیشتری به دست می آوریم».
به گفته این محقق دانشگاه ییل چهار درجه «احتمالا هدف خوبی است» که همه می توانند بر سر آن به توافق برسند. او گفت: «من سی سال تمام به دنبال دلایل اقتصادی برای هدف (محدودیت گرمایش زمین به) دو درجه بوده ام و به جایی نرسیدم...آن خسارات کجا است که بتوان به این وسیله هزینه های لازم (برای جلوگیری از آن را) توجیه کرد؟»
جیم جونگ کیم، رئیس بانک جهانی با این نظریه مخالف است. او در سال ۲۰۱۲ ضمن معرفی یک کار تحقیقاتی راجع به ارزیابی پیامدهای تغییر اقلیم گفت: «افزایش درجه حرارت زمین به چهار درجه را می توان و باید از آن جلوگیری کرد». او گفت، در غیراین صورت، روند تامین آب و مواد غذایی مورد نیاز به شدت با اختلال مواجه می شود». کیم گفت: «بدترین تاثیرات (ناشی از تغییرات اقلیمی) را فقیرترین انسان ها در فقیرترین کشورها حس می کنند».
به گفته مندلسون، اقتصاددان دانشگاه ییل، اگر درجه حرارت زمین چهار درجه افزایش یابد، خسارات ناشی از آن به ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون در سال افزایش پیدا می کند. برخی از پژوهشگران هزینه خسارات را به مراتب بیشتر از این برآورد کرده اند.
نگاه محدود
دراین جا است که برخی از خود می پرسند، سنجش اقتصادی هزینه و فایده تغییرات اقلیمی تا چه اندازه منطقی است؟ مایک هولمز، پژوهشگر مسائل اقلیم از دانشگاه بریتانیایی کمبریج می گوید: «محدود کردن تغییرات اقلیمی به ارزش پول خیلی مساله ساز است... زیرا برای مردم به غلط این تصور ایجاد می شود که تغییرات اقلیمی (صرف) یک مشکل اقتصادی است».
اما تغییرات اقلیمی به گفته هولمز فقط به مسائل اقتصادی محدود نمی شود، بلکه با سوالات اساسی تری مرتبط است: «ما چگونه بر روی این سیاره زندگی می کنیم؟ عدالت، تقسیم رفاه، اخلاق و طبیعت انسانی (با تغییرات اقلیمی) ارتباط دارد و به این ترتیب این مساله فقط به ارزش پول محدود نمی شود».
به گفته هولمز، نگاه محدود اقتصاددانان با نگاه به طرح ریزی های آن ها مشخص می شود: «هرچه که برای آن بازاری وجود ندارد، نادیده گرفته می شود». او در مصاحبه با دویچه وله ادامه داد: «طبیعت را چگونه می شود ارزیابی کرد؟ اکوسیستم ها برای انسان ها در فرهنگ های مختلف چه جایگاهی دارند؟»
سنجش هزینه ها که در کشورهای ثروتمند ایجاد می شود با خساراتی که انسان ها در کشورهای فقیر متحمل آن می شوند، بی عدالتی مقایسه های اقتصادی را نشان می دهد.
به گفته هولمز، این مساله به خصوص در یک گزارش پیشین شورای اقلیم جهانی مشخص شده است: «اقتصاددانان در آن زمان زندگی یک شهروند ایالات متحده را ۱۰۰ بار باارزش تر از زندگی یک کنیایی درجه بندی کردند». براساس نتیجه گیری او در بحث راجع به اقلیم، محاسبه های هزینه – فایده باید کاهش پیدا کند.
م. ا./اندریاس بکر