مهاجران در ترکیه؛ نامطمئن و درمانده
۱۳۹۵ فروردین ۵, پنجشنبهاندریا شوایگر در منطقه ازمیر در بخش مراقبت های صحی پناهجویان کار می کند. او می گوید بعضاً تنها این امر مهم است که در اینجا حضور داشته باشد. او که مادر دو فرزند است از وضعیت محلی شوکه شده است: "من اگر باشم، بچه هایم را می گیرم و در یک نقطه از دنیا می روم که در آنجا زندگی شان دیگر در خطر نباشد و همواره حملات انتحاری برای شان تهدیدی نباشد و یا هم به سمت یک آینده نامعلوم روان نباشند."
این واقعیت اوضاع کنونی در ترکیه است که نمی تواند یک پناهگاه "امن" برای پناهجویان تعریف گردد: حدود 3 میلیون پناهجو در حال حاضر در ترکیه زندگی می کنند، تنها بخش محدوی از آنها در اردوگاه های دولتی فعلاً بسر می برند. تنها 11 درصد پناهجویان سوریه در این اردوگاه ها به سر می برند. بقیه در دیگر مناطق تقسیم شده اند به ویژه در شهرهای بزرگ. فعلاً در ترکیه 2،7 میلیون پناهجو از سوریه وجود دارد. در گفتار، دسترسی به سیستم های بهداشتی و آموزشی وجود دارد. اما عملا مشکلات عظیم ادغام در جامعه دیده می شود. این امر به خصوص به ناتوانی حکومت ترکیه ارتباط دارد. به قول کریستین بریکل، رئیس بنیاد هاینریش بل در استانبول، عمدتا دلیل این امر عدم تجربه ترکیه به عنوان یک کشور مهاجرپذیر است. او در ادامه می گوید: "مثلاً مسئله بدست آوردن تابعیت در ترکیه یک سوال بسیار حیاتی و برای مقامات ترکیه نهایت سوال برانگیز است." همچنین او می گوید که مسایلی مانند این که مهاجران چگونه کرکتر این کشور و یا تعریف ملت ترک و یا مردم ترکیه را تغییر می دهند، در واقع در ادراک مردم تا حال پیش نیامده است.
عواقب خطرناک
آنیل اقطس، کارشناس از دانشگاه بیلکنت در انقره در پی ناتوانی حکومت عواقب نگران کننده ای را می بیند که تمام جامعه از آن متاثر خواهد شد. او می گوید که آرام آرام مردم ترس پیدا می کنند: "اکثر ترک ها باور نمی کنند که ادغام بسیاری از تازه واردان در جامعه کار ساده است. آنها به این باورند که تفاوت های اجتماعی و فرهنگی منجر به ناآرامی در اجتماع می گردد." او در ادامه می گوید که "برای این بخش از جامعه ترکیه، اگر پناهجویان تابعیت ترکیه را بدست بیاورند، یک فاجعه خواهد بود."
مثال خوبی برای این ترس در جامعه ترکیه محمد انتینغلو است. او یک هوتل کوچک دارد که ماه ها برای پناهجویان جا داده بود. او می گوید بعضی وقت ها که متوجه می شد پناهجویان پول ندارند، اجازه می داد بدون پرداخت کرایه در هوتل اش بمانند. او همچنین غذای مجانی برای بسیار از این پناهجویان می دهد و یا برای اطفال شیرینی تقسیم می کند. محمد می گوید: "اگرچه ما همه یک پس زمینه فرهنگی مشابه داریم، من گاهی اوقات درک کرده نمی توانم که چرا برخورد پناهجویان درست نمی باشد. هر باری که من غذا و یا لباس توزیع می کنم، مثل این است که میدان جنگ باشد. از همه خواهش می کنم که در قطار ایستاده شوند اما در یک چشم بر هم زدن، چور و زدن و کندن شروع می شود. به نظر من بسیار حالت ناامید کننده دارند."
رویایی که با واقعیت ارتباط ندارد
یکی از پناهجویانی که با وجود همه مشکلات تلاش می کند در این جامعه جای پا برایش پیدا کند، جواد عثمانی است. جواد عثمانی یکی از مهاجران افغان از شهر مزار شریف است. او 24 سال دارد و با خانواده اش 4000 کیلومتر یعنی ایران و عراق را پشت سر گذاشته و اینک در ساحل دریای اژه رسیده است. او در ترکیه اجازه اقامت دارد، اما اجازه کار ندارد. مانند بسیاری از پناهجویان جوان دیگر با یک مزد بخور و نمیر در کارهای ساختمانی بدون بیمه مصروف کار است. عثمانی می گوید: «واضح است که می خواستیم به آلمان برویم. اما همسرم در جریان سفر ولادت کرد. به نظرم دیوانگی است که با یک نوزاد داخل قایق بشینیم و راه اروپا را در پیش بگیریم. شاید هم تقدیر ما همین بود که در ترکیه یک زندگی جدید را آغاز کنیم. ما خود را خوب احساس می کنیم.»
او سعی می کند که خوش بین به نظر برسد، اما چشمان اش داستان دیگری را تعریف می کنند. در حالی که پسر شش ساله محمد در بیرون فوتبال بازی می کند و خود را برای یک آینده بهتر آماده می سازد، محمد خودش نهایت خسته معلوم می شود و در کنار خانم و نوزادش در روی کوچ خانه نشسته است. این خانواده رویای زندگی در اروپا را فراموش کرده است. خانواده عثمانی در کشوری زندگی می کند که هنوز معلوم نیست چگونه از این مهاجران میزبانی خواهد کرد.