پژوهش دانشگاه بلفیلد: نژاد گرایی در آلمان رو به کاهش است
۱۳۹۰ دی ۳, شنبهزمانی که پژوهشگران آرای این پرسش را 25 سال بعد در آلمان متحد مطرح کردند، با تغییر فاحش برخوردند: شمار آنانی که به این پرسش پاسخ مثبت دادند، از 79 در صد به 53 در صد کاهش یافت؛ باوجود آن که تعداد خارجی ها در مناطق تحت پژوهش آنها حتی از هفت درصد به ده درصد افزایش یافته بود.
دانشگاه بلفیلد آلمان نیز به صورت گسترده تر از سال 2002 به این سو، درباره شمار خارجی ها در آلمان و احساس ضد خارجی در این کشور تحقیق می کند و به نتیجه مشابه رسیده است.
نظر به مطالعات این دانشگاه، میان سال های 2002 تا 2011 توافق به این دیدگاه که در آلمان شمار خیلی زیادی از خارجی ها زندگی می کنند، از 55 در صد به 44 در صد کاهش یافت.
کریستوف بوترویگه، استاد علم سیاست از دانشگاه کلن نیز به عدم ثبات چنین جهت گیری هایی اشاره می کند: "نژادگرایی تحت تاثیر نوسانات قرار می گیرد. اگر رشد اقتصادی وجود داشته باشد، اگر رفاه وجود داشته باشد، وسوسه در این قسمت کمتر است تا در جستجویی مقصری برآمد. اما در زمان های بحران گرایش های افراطی راستی افزایش می یابند."
اندریاس سیک، پژوهشگر مسایل اجتماعی توضیح می دهد که رابطه میان وضعیت خوب و بد اقتصادی و گرایش های راسیستی را می توان با مطالعات تجربی نیز به اثبات رسانید. او می گوید: "اگرانسان ها – فرقی نمی کند که وابسته به کدام قشر اجتماعی باشد- خود را توسط یک بحران مورد تهدید احساس کنند، پیشداوری هایشان افزایش می یابد".
از دید این کارشناسان، نباید تاثیر مهم بحث و جدل ها اجتماعی در این زمینه را نادیده گرفت. مثلاً بحث های داغ تحرک کننده در قسمت تشدید قوانین پناهندگی در آغاز سال های دهه نود باعث افزایش گرایش های ضد خارجی در آلمان شد. کاربرد خشونت های راسیستی نیز بی اندازه افزایش یافتند که در اعمال خشونت آمیز چندین روزه علیه دو اردوگاه پناهندگان در قسمت های شرقی آلمان این گرایش به اوج رسید.
اما واقعیت این است که روند درازمدت از این کاهش و افزایش وقفه ای گرایش های ضد خارجی بی تاثیر مانده است. آقای سیک درباره این گرایش ها در شهرها می گوید: "روحیه باز و روشن رو به افزایش اجتماعی دیگری وجود دارد. به خصوص ما در شهرها نیز می بینیم که انسان ها به تنوع فرهنگی بسیار ارج می نهند، زیرا در این جاها این امر جزء واقعیت روزانه هستند".
اولریش واگنر، روانشناس اجتماعی از دانشگاه ماربورگ، زندگی باهمی را در این زمینه خیلی مهم می داند. او می گوید: "ما از پژوهش ها در امور روابط و تماس ها می دانیم که گروه ها، پیشداوری ها و دیدگاه های کلیشه ای را از دست می دهند زمانی که با همدیگر در رابطه و تماس می شوند".
او می افزاید، کسی که تجارب شخصی با خارجی ها داراد، آشکارا کمتر تحت تاثیر احساسات اجتماعی قرار می گیرد.
استوته / مبلغ
ویراستار: عاصف حسینی