اصلاحات در اسلام نیاز به زمان دارد
۱۳۹۳ اسفند ۷, پنجشنبهدر اعلامیه نهایی کنفرانس ضد ترور در عربستان سعودی که روز چهار شنبه منتشر گردید، علمای دینی جهان اسلام خواهان اصلاحات در آموزه های اسلامی گردیدند. در این اعلامیه تذکر رفته است که فقط با آوردن اصلاحات از انشعاب جماعت ها یا "امت اسلامی" می توان جلوگیری کرد.
شیخ احمد الطیب، امام جماعت دانشگاه الازهر مصر خواهان اصلاحات صریح در علوم اسلامی گردید. این دانشمند علوم اسلامی ضمن اشتراک در کنفرانس ضد ترور در مکه توضیح داد که تفسیر تاریخی غلط از اسلام سبب تعبیر شده است که از این دین تعبیر متعصبانه صورت گیرد.
همچنان شاه سلمان پادشاه عربستان سعودی تروریسم جهادگرایان را تهدیدی در برابر تمام مسلمانان و همه جهان خواند. به گفته او این پدیده طاعونی است که در اندیشه های افراطگرایی ریشه دارد.
یورن تیلمن، دانشمند علوم اسلامی و مدیر عامل مرکز مطالعات اسلام و حقوق اروپایی در دانشگاه فریدریش الکساندر شهر ایرلانگن نورنبرگ، در مصاحبهای در دویچه وله راجع به ریشه های تروریسم صحبت می کند.
دویچه وله: آقای تیلمن، با توجه به گسترش ترور، شیخ محمد الطیب عالم اسلامی سنی مذهب بر تقاضای اصلاحات در اسلام تاکید کرده است. اما تا حدی این احساس به انسان دست می دهد که برای چنین اقدامی خیلی دیر شده است. آیا برای طرح این مباحثات نیاز به ظهور جهادگرایی می رفت؟
تیلمن: اصطلاح «اصلاحات» نه تنها در نزد افراطگرایان سلفی، بلکه برای اکثر مسلمانان نیز یک تصویر ناخوشایند دارد. زیرا قبل از این رژیم های سکولار در اغلب اوقات حکومت های فاسد بوده اند. اکثر شهروندان به اسلام اعتماد می کنند تا از چنین فضایی دوری کنند. اما اصلاحات نیز احتمال دارد که در بدترین حالت سبب فاسد شدن مذاهب گردد که شمار زیادی از مسلمانان با توجه به تجارب شان از سوء استفاده ها در این زمینه، می خواهند جلو آن را بگیرند. زیرا قبل از این نماینده های جهان اسلام و حتی نماینده های دانشگاه الازهر نیز اکثراً به آله دست قدرتمندان مبدل گردیده اند.
شماری از مسلمانان نیز به دلیل نوع برخورد تندروان که اکثراً در شبه جزیره عربستان سعودی طراحی می شوند، به این مسأله تردید دارند. زیرا این نوع عملکردها در تضاد با روابط سنتی کشورهای دیگر مسلمان قرار می گیرند. بنابراین مباحثات اصلاحات اسلام همچنان به میدان تنش های شدید مبدل می گردد. به همین دلیل اکثر دانشمندان علوم اسلامی که پشتوانه قوی مثل شیخ الطیب ندارند، از اظهار نظر خودداری می کنند. زیرا آنها از حملات و همچنان از کشته شدن هراس دارند.
دویچه وله: وقتی اکنون در مورد اصلاحات در اسلام بحث می شود، دو موضوع موازی باهم هدف این مباحثات را می سازد. یکی مسئاله تروریسم که روز تا روز مقتدرتر می شود و دوم این که گفتمان مذهبی را از بنیاد به جانب مداراگرایی و دوری از تعصب سوق بدهند. بنابراین احتمال دارد این مباحثات به یک پروژه مشکل و نفسگیر مبدل گردد.
تیلمن: بلی، این راه اقتضای زمان زیادی را می کند؛ زیرا گرایشات ایدیولوژیکی را نمی توان یک شبه تغییر داد. ما آلمانی ها این مسأله را بنا بر تجاربی که داریم بیشتر می دانیم. تغییرات پس از زمان نازی ها چندین دهه طول کشید تا سرانجام جامه عمل پوشید. اکنون رهبران و چهره های مهم شرق میانه متوجه شده اند که در چند دهه اخیر چگونه برداشت خطرناکی از اسلام در این کشورهای راه پیدا کرده است. آنها قادر به غلبه بر این مشکل نیستند. مخصوصاً اینکه اکنون این خطر متوجه خود آنان گردیده است. زیرا "دولت اسلامی" یا داعش و " القاعده" فقط قله کوه یخی است که هنوز همه خشونت های آن ها به زمین سرازیر نشده است. در ضمن خشونت های شبیه جهادگرایان مذکور همچنان تقریباً در بسیاری از کشورهای اسلامی دیگر نیز وجود دارد، مثلاً بوکوحرام در نایجریا و کشور همسایه اش. اکثر مسلمانان نیز از این بابت رنج می برند که عقاید دینی شان برای اعمال چنین خشونت ها مورد سوء استفاده قرار می گیرند.
دویچه وله: ریشه های جهادگرایی با استدلال های مختلف و بر مبناهای متفاوت توضیح داده می شوند که یکی از این موارد ظاهراً نوع حاکمیت فرهنگ سیاسی مسلط در برخی کشورهای منطقه است.
تیلمن: بلی، با توجه به همین مساله اکنون این سوال مطرح می شود که مسلمانان روابط میان حکومت، مذهب، مجامع عامه و حوزه خصوصی خود را در آینده چگونه تنظیم می کنند. زیرا یکی از معضلات این است که شماری از گروه ها برداشت های خود از دین و نظم عامه را با اعمال خشونت بر مردم تحمیل می کنند. طبیعی است که در چنین وضعیتی ارزش های مدارا طلبی مطرح می شوند. آنچه که در همایش مکه نیز مطرح گردید. در این همایش بحث «تکفیر» مطرح گردید. این یکی از استراتژی های اسلامگرایان است که طرف مقابل خود را «کافر» می خوانند. در اسلام سنتی، مسلمانان عملاً با این مورد محتاطانه برخورد داشته اند. اما از سی سال به اینسو، به ویژه پس از حمله بر انورالسادات رئیس جمهور سابق مصر، عملی کردن «تکفیر» روز تا روز افزایش یافته است. اکنون با این معضل نه تنها علمای اسلامی بلکه تمام مسلمانان باید داخل گفتگو و مباحثه گردند.
دویچه وله: پس، برداشت میان اسلام و خشونت را چگونه می توان تشریح کرد؟
تیلمن: طبعاً که اسلام با حکم مطلق یک دین خشونت گرا نیست. این دین متعصب هم نبوده است. زیرا حضور و سکونت اقلیت های غیرمسلمان در کشور های اسلامی خود گواه است. با آنکه اسلام طرازنامه مشخصی از مداراگرایی ندارد، اما با آنهم در عمل همیشه مدارای خود را نشان داده است. افزون بر این برخورد با منابع مذهبی نیز یکی دیگر از موارد مطرح می باشد. در اینجا این معضل وجود دارد که اکثر علمای دینی کم سواد به قرآن استدلال می کنند، بدن اینکه از تاریخ روحانیت اسلام و فرهنگ تفسیر آگاهی داشته باشند. همین افراد معتقد اند که متون پیچیده اسلامی را خط به خط می فهمند و خود را به عنوان تنها مفسرین قرآن تلقی می کنند. بنابراین چنین وضعیتی زمینه تفسیر خشونت آمیز از اسلام را فراهم می کند. در برابر، سنت ها و تفسیر معتدل از اسلام در حاشیه باقی می ماند. بنابراین هرکسی قادر می شود که توهمات شخصی خود را همراه با تفکرات خشن خویش در متون دینی توجیه کند و حتی این افکار را شکل مذهبی ببخشد. بنابراین با چنین وضعیتی اسلام به ایدیولوژی قدرت طلب مبدل می شود که مسلماً مسلمانان اولین قربانیی چنین یک ایدیولوژی می شوند.