تنهایی سبب بیماریهای خطرناک میشود
۱۴۰۲ آبان ۵, جمعهانسان یک موجود اجتماعی است و به روابط انسانی نیاز دارد. تنهایی بستگی به سن و سال ندارد و نمی تواند تنها در دوران پیری - که تماس با خانواده کمتر می شود، وقتی حرکت بدن محدود می شود و یا زمانی که شرکای زندگی و دوستان قبلاً مرده اند - تبدیل به یک بار سنگین شود، بلکه در دورههای مختلف سنی میتواند مشکلساز شود. از دیدگاه روانشناسی، کسی تنها یا منزوی خوانده می شود که تنها بودن برایش دردناک باشد و یا با وجود داشتن روابط اجتماعی، احساس انزوا کند.
فقط افراد مسن تنها نیستند
جوانترها و افراد زیادی در سنین سی سالگی، مثلاً پس از جدایی با شریک زندگی و یا یک دوست خود، و یا هم زمانی که از نظر اجتماعی احساس انزوا کنند، نیز از تنهایی رنج می برند.
بسیاری از افراد در اواخر سنین پنجاه سالگی نیز احساس تنهایی می کنند، طور مثال وقتی فرزندان شان خانه را ترک می کنند و یک خلاء ناآشنا در خانه باقی می ماند.
طبعاً گاهی تنها بودن می تواند بسیار مفید باشد. اما انسان می تواند در موجودیت افراد دیگر نیز خود را منزوی احساس کند. تنهایی بیشتر یک احساس است که به مشکل قابل اندازه گیری است. اما تعاملات اجتماعی را می توان اندازه گیری کرد.
تنهایی منجر به بیماری میشود
تنهایی زمانی به یک مشکل تبدیل می شود که دوامدار شود و تماس های اجتماعی یک فرد بسیار اندک باشد. حس تنهایی بر سلامت روانی و جسمی تأثیر منفی میگذارد. در این میان نداشتن روابط دراز مدت اجتماعی، به اندازه تأثیرات منفی مصرف بیش از حد الکول، نیکوتین، تغذیه نامناسب و یا عدم تحرک، خطرناک پنداشته می شود.
انسان ها در طول تاریخ تلاش کرده اند که در اجتماع زندگی کنند. در یک جامعه می توان به راحتی از خطرات جلوگیری کرد و بقای خود را تضمین کرد. اما اگر ما انسان ها در همه امور تنها بمانیم، این وضعیت بدن ما را در حالت هشدار قرار داده و ترشح هورمون استرس زای کورتیزول را افزایش می دهد.
افراد منزوی هورمون های استرس بیشتری ترشح می کنند
در وجود افرادی که تنها هستند، کورتیزول بیشتری ترشح می گردد، که می تواند به فشار بلند و دوامدار خون و میزان بلند قند در خون منجر شود. در این وضعیت سیستم ایمنی بدن خاموش شده و بدن دیگر نمی تواند به طور مؤثر در برابر التهاب ها مبارزه کند، که این به نوبه خود باعث بیماری های قلبی-عروقی می گردد.
تنهایی دوامدار و مزمن تا حد زیادی خطر حمله قلبی، سکته مغزی، سرطان و یا زوال عقل را افزایش می دهد. بر اساس یک تحقیق جدید بریتانیایی، تنهایی می تواند خطر ابتلا به بیماری پارکینسون را نیز افزایش بدهد.
تحقیق در مورد تنهایی و بیماری پارکینسون
تنهایی خود باعث پارکینسون نمی شود، علت این بیماری عصبی هنوز به طور کامل تشخیص نشده است. علایم پارکینسون معمولاً سفت شدن عضلات، حرکات آهسته و لرزش کنترل ناشده بدن است.
اما بر اساس یک تحقیق جدید طولانی مدت، که در اوایل اکتوبر (۲۰۲۳) در مجله طبی JAMA Neurology منتشر شد، خطر ابتلا به بیماری پارکینسون در افرادی که تنها هستند، ۳۷ درصد بیشتر است. به اساس این تحقیق، حتی پس از در نظر گرفتن عوامل دیگری، مانند عوامل ژنتیکی و یا سایر بیماری ها، افرادی که احساس تنهایی می کنند، ۲۵ درصد بیشتر با خطر ابتلا به پارکینسون مواجه اند. برای این تحقیق علمی، پژوهشگران داده های ۴۹۱ هزار و ۶۰۳ نفر را از بانک داده های بریتانیایی ارزیابی کرده اند.
تنهایی به عنوان یکی از علایم اولیه پارکینسون
به باور نینا براونر، استاد نورولوژی یا عصب شناسی و رئیس بخش اختلالات حرکتی در دانشکده طب دانشگاه کارولاینای شمالی، این تحقیق نمی تواند به طور قطعی ثابت کند که تنهایی واقعاً باعث بیماری پارکینسون می شود. براونر می گوید که این مطالعه علمی فقط یک تحلیل کاوشگرانه داده هاست و باید به عنوان یک نقطه آغاز برای تحقیقات بیشتر در نظر گرفته شود.
اما چیز واضح این است که تنهایی، در پهلوی افسردگی، اختلالات اضطرابی و خستگی، یک علامت اولیه غیر حرکتی برای بیماری پارکینسون است. محققان توافق نظر دارند که همه این علایم می توانند در مراحل اولیه پارکینسون، و گاهی سال ها قبل از تشخیص این بیماری ظاهر شوند.
در برابر تنهایی چه باید کرد؟
تماس های تلفنی یا ویدیویی مطمئناً می توانند تا حدی از احساس تنها بودن بکاهند. اما هیچ چیزی جای تماس شخصی را نمی گیرد.
به ندرت واقع می شود که یک فرد خودش آگاهانه به انزوا برود. اما هرکسی که احساس تنهایی می کند، اولتر از همه خودش باید دست به کار شده و با دیگران هدفمندانه تماس برقرار کند. یک سرگرمی جدید یا نواختن مشترک موسیقی، می تواند در زمینه برقرار کردن ارتباطات جدید کمک کند. طور مثال یک سگ به زندگی انسان حرکت می بخشد و زمینه صحبت با افراد دیگری را که سگ دارند، فراهم می سازد. همچنان انجام دادن یک کار داوطلبانه نیز می تواند این احساس را در یک فرد خلق کند که به وی نیاز است.
حمایت سودمند است
همه اینها مفکوره های خوبی اند، اما بسیاری از افراد به مشکل می توانند خود را از تنهایی برهانند. صحبت با افراد بیگانه؟ شرکت کردن در کورس ها؟ کار داوطلبانه؟ گفتن همچو حرف ها راحت تر از انجام دادن آن است.
دوستان، اقارب یا همسایگان می توانند کمک کنند تا اولین قدم ها برای رهایی از تنهایی برداشته شود.
اگر دو دلی و یا اعتماد به نفس اندک، از عوامل تنهایی باشند، در آن صورت حمایت حرفه یی توسط درمانگران و یا مراکز مشورتی می تواند مفید باشد. اما در نهایت باید برای محافظت از خود بر تنهایی غلبه کرد. آنگاه بدن سپاسگزار خواهد بود!