قتل های زنجیره ای "نیونازی"ها آلمان را تکان داد
۱۳۹۲ فروردین ۲۵, یکشنبهنخستین قربانی "نیونازی"ها در ماه سپتمبر سال 2000 و آخرین قربانی در ماه اپریل سال 2007 جان باختند. مدت ها فکر می شد که عاملان این کشتارها اعضای گروه های مافیایی هستند. اما انگیزه های واقعی این قتل های زنجیره ای در پایان سال 2011 روشن شد.
در چهارم ماه اپریل سال 2001 یک بانک در شهر آیزناخ آلمان مورد حمله قرار گرفت. دو شخص تبهکار 70 هزار یوروی این بانک را به غارت بردند و با بایسکل گریختند. شاهدان عینی شواهد با ارزشی را به پولیس ارائه کردند. نیروهای امنیتی دو ساعت بعد، به یک موتر نزدیک شدند که اندکی بعد منفجر شد. در کنار اسکلیت موتر، جسدهای دو مرد یافت شدند که با انفجار موتر خودکشی کرده بودند. هر دو تن به نام های اووی موندلوز و اووی بوهنهارت متعلق به گروه "نیونازی"ها بودند که در سال های دهه 1990 به فعالیت های زیرزمینی آغاز کرده بودند.
در آن هنگام کسی به ابعاد وسیع این جنایت آگاهی نداشت. بعد از ظهر آن روز، زمانی که در منطقه سویکاو، یک خانه بعد از انفجار طمعه آتش شد، ماجرا عمیقتر گردید. در آن خانه دو دزد بانک با یک زن جوان به نام بئاته شپه زندگی می کردند. با تلاشی نیروهای پولیس از محل، از جمله تفنگچه ای به دست آمد که یک زن پولیس به نام میشله کریزیوتر در اپریل سال 2007 با آن کشته شده بود.
علاوه بر آن، نیروهای پولیس در ویرانه های خانه یک ویدیوی عجیب را پیدا کردند که در آن سه جنایتکار "نیونازی"، به جنایاتی افتخار می کردند که از ماه سپتمبر سال 2000 مرتکب آنها شده بودند. علاوه بر پولیس زن، نه مرد با سابقه مهاجرت نیز شامل قربانیان بودند.
این ویدیو کلیدی برای روشن شدن قتل های زنجیره ای بود که پولیس در طول این مدت در کشف انگیزه واقعی آن درمانده شده بود. زیرا بعد روشن شد که عامل مظنون قتل صاحبان هشت شرکت کوچک ترکی و یک یونانی، این سه شخص "نیونازی" بودند که خود را سازمان "زیرزمینی ناسیونال سوسیالیست" (ان. اس. یو) می نامیدند.
کریستان ولف، رییس جمهور آن زمان آلمان، به نمایندگی از همه انزجار خود را چنین بیان کرد: "انسان ها در میان ما قربانی نفرت و خشونت افراطگرایان دستراستی شدند. من از این واقعه شدیداً تکان خورده ام و در برآشفتگی انسان ها در آلمان سهیم هستم".
نژاد گرایی، انگیزه قتل های زنجیره ای
آشکار شد که انگیزه قتل های زنجیره ای از سال 2000 تا 2007، تنفر از خارجی ها و نژادگرایی بوده است. اما برعکس، ادارات جزایی تا حد زیادی مطمئن بودند که این قتل های زنجیره ای مرموز، عمل انتقام جویانه در محیط مافیایی ترکی بوده است. همین گونه، این گمان بیجا در رسانه های خبری نیز انعکاس یافته بود.
با اشاره به همین دریافت نادرست از واقعه بود که کریستیان ولف، رییس جمهور وقت آلمان در نوامبر سال 2011 پرسش هایی را مطرح کرد: آیا این کشور با قربانیان و بازماندگان آنها منصفانه برخورد کرده است؟ آیا نمی بایست قبلاً فکر می شد که این جنایات ناشی از انگیزه های راستگرایان افراطی بوده است؟ قبل از همه "آیا ما به این وسیله زیر تاثیر پیشداوری های خود قرار نگرفتیم؟ ما چگونه می توانیم با اطمینان بگوییم که دولت به نقش حراستی اش در همه زمینه های اجتماعی عمل کرده است؟"
انگلا مرکل عفو خواست
به این پرسش ها بعد از گذشت یک و نیم سال نیز به صورت کامل پاسخ داده نشده است. چون تا هنوز اظهارات ضد و نقیض در بخش ادارات امنیتی در این مورد زیاد است. اداره حراست از قانون اساسی آلمان یا استخبارات داخلی این کشور، عاملان مورد شک را از سال های دهه 1990 می شناخت، اما با وجود نظارت شدید، تحت شرایطی که تا هنوز روشن نشده است، رد پای آنها را گم کرده بود.
هاینس فروم، رییس طویل المدت دفتر فدرال برای حراست قانون اساسی در تابستان سال 2012 از وظیفه اش کناره گیری کرد. دلیل آن نابودی اسناد مهم در دفتر او و بدون آگاهی خودش، خوانده شد.
انگلا مرکل، صدراعظم آلمان، به بازماندگان قربانیان، روشنگری جدی را در مورد قتل های زنجیره ای وعده داد. او گفت که با تحت تاثیر قرار گرفتن از جنایات، احساس شرم و سوگواری می کند. او خطاب به خویشاوندان قربانیان گفت: "من از این بابت از شما عفو می خواهم".