چرا اویغورهای چین به طالبان و القاعده میپیوندند؟
۱۳۹۴ مرداد ۳, شنبهمسلمانان اویغور، اقلیت ترکی زبان در ولایت شین جیانگ در شمال غرب چین مدتهای طولانی است که مورد پیگرد مقامهای کمونیست چین قرار دارند. آنها یک اجتماع متمایز و اغلباً مسلمان سنی مذهب بوده و یکی از 55 اقلیت به رسمیت شناخته شده در چین هستند. اویغورها احساس میکنند که به صورت فزاینده از سوی حکومت چین تحت فشار قرار گرفته اند. آنها حکومت چین را "قدرت استعماری" مینگرند که در تلاش تضعیف هویت فرهنگی و حقوق سیاسی و دینی و همچنین بهره برداری از منابع طبیعی آنهاست.
در چند سال گذشته حکومت چین اقدامهای شدیدی علیه جدایی طلبان شین جیانگ انجام داده است که باعث شده است بسیاری اویغورها افراطی شده و به شورشگری روی آورند. مساله اویغورها به صورت عموم به عنوان یک مشکل امنیتی داخلی چین نگریسته شده است، اما برخی تحلیلگران میگویند که به این قضیه باید در چهارچوب "جهاد" جهانی و افراط گرایی اسلامی نگریسته شود. به گفته این تحلیلگران، گروههای شورشی و جهادگرا به ویژه در افغانستان از این نارضایتی اویغورها استفاده کرده و آنها را به خود جلب میکنند.
زیگفرید وولف، رئیس بخش تحقیقات در موسسه "مجمع دموکراتیک جنوب آسیا" در بروکسل و پژوهشگر انستیتوت جنوب آسیا در دانشگاه هایدلبرگ آلمان در مصاحبهای با دویچه وله شرح میدهد که چه چیزی باعث کشاندن اویغورها در کنار طالبان و القاعده میشود و چگونه میشود از آن جلوگیری کرد.
دویچه وله: چه ارتباطی میتوان میان جدایی طلبان اویغور و جهادگرایی جهانی یافت؟
وولف: تصمیم گیرندگان باید در چهارچوب جهادگرایی و افراط گرایی اسلامی به منازعه اویغورها بنگرند. این مهم است که تحقیق شود تا چه حدی آوارگان و مهاجران غیرقانونی اویغور در داخل و خارج از جنوب آسیا به شبکههای جهادگرا میپیوندند و توسط سازمانهای تروریستی جلب میگردند.
براساس منابع چینی، اویغورها برای پیوستن به گروههای افراطی در افغانستان و پاکستان از پاسپورتهای جعلی ترکی استفاده میکنند. این اویغورها در کمپهای افغانستان و پاکستان که از سوی عربستان سعودی زیاد تمویل مالی شده اند، تلقین فکری و آموزش نظامی میبینند.
بسیاری جنگجویان اویغور در زیر چتر گروه موسوم به "جنبش اسلامی ترکستان شرقی" فعالیت میکنند. ایالات متحده امریکا در سال 2002 این گروه را شامل سازمانهای تروریستی کرد و یکی از "گروههای جدایی طلب بسیار افراطی" عنوان میشود.
براساس گزارشهای ملل متحد، جنبش اسلامی ترکستان شرقی با القاعده رابطه دارد و باور به این است که جنگجویان این گروه در کنار طالبان علیه نیروهای ناتو در افغانستان جنگیده اند. گذشته از این، اویغورها در چچن آموزشهای جنگی دیده و در فعالیتهای تروریستی در قرغزستان دست داشته اند. گزارش شده است که این گروه جنگجویانی را برای جنگ در کنار "دولت اسلامی" یا داعش فرستاده است.
گروه داعش به این دلیل علیه چین اعلام جهاد کرده است که پیکنگ با مسلمانان اویغور بدرفتاری میکند. این پروپاگندهای کلاسیک جهادگرایان سنی در ویدیو و دیگر مواد نشر شده داعش در هنگام اعلام جهاد جهانی و آغاز خیزش در چین دیده میشود.
دویچه وله: چه چیزی اویغورها را وادار میکند که چین را ترک کرده و به صفوف جهادگرایان بپیوندند؟
وولف: اویغورها خود را باشندگان اصلی شین جیانگ میدانند که خود شان آن را "ترکستان شرقی" میخوانند. بسیاری اویغورهای ترکی زبان خود را به دولتهای آسیای مرکزی نزدیکتر احساس میکنند و طرفدار جدا شدن از چین و یا به دست آوردن خودمختاری بیشتر اند. به این دلیل قابل تعجب نیست که مقامهای چینی با شدت علیه آنها برخورد میکنند و تلاش میکنند شین جیانگ را هم به لحاظ اقتصادی و هم به دلایل جیواستراتژیک زیر کنترول شدید خود داشته باشند.
حکومت پیکنگ قواعد خشنتری را علیه اویغورها وضع کرده و بودجه امنیتی شین جیانگ را افزایش داده است. در نتیجه، تنش میان اویغورها و اکثریت چینیها از قوم هان به صورت دراماتیک افزایش یافته است. درگیری خشونتباری میان این دو جماعت در جولای 2009 اتفاق افتاد که در نتیجه آن دست کم 197 تن کشته شدند. موج دیگر خشونت در سال 2012 به وقوع افتاد. این حوادث باعث فرار بسیاری اویغورها از چین شده است که به صورت قانونی و غیرقانونی به کشورهای دیگر رفته اند.
دویچه وله: اخیراً تایلند حدود 100 تن از اویغورها را اخراج کرده و به چین فرستاد. ادارات چینی با اویغورهای بازگشت داده شده معمولاً چگونه رفتار میکنند؟
وولف: تردیدی نیست که "بازگشت کنندگان اجباری" با تعقیب، آزار، بدرفتاری و حتی ناپدید شدن در چین مواجه اند. ادارات چینی در گذشته چندین تن از آنها را اعدام کرده اند.
دویچه وله: شما گفتید که ملیشههای اویغور در کنار طالبان در افغانستان میجنگند. آیا چین میتواند پاکستان را متقاعد کند که با استفاده از نفوذ خود، مانع حضور اویغورها در صفوف طالبان شود؟
وولف: پاکستان در گذشته علیه گروههایی که فعالیت ضد چینی داشته اند اقدام کرده است. اما این اقدامها در داخل خاک پاکستان بوده است نه در افغانستان یا در گروه طالبان. وقتی قضیه افغانستان مطرح میشود، به نظر میرسد که چین و پاکستان عین موضع را ندارند.
دستیابی به صلح در افغانستان نگرانی یا هدف اصلی پاکستان نیست. پالیسی پاکستان در قبال افغانستان مبتنی بر رقابتاش با هندوستان است و هدف آن این است که نفوذ هندوستان همسایه غربیاش را به حداقل کاهش داده و یک حکومت دوست پاکستان را در کابل بر سر قدرت بیاورد. حتی اگر اسلام آباد تصمیم بگیرد که از نفوذ خود برای حفظ منافع چین در ارتباط با اویغورها استفاده کند، من مطمین نیستم که اسلام آباد بتواند شاخههای مختلف طالبان را در این زمینه متقاعد بسازد که استراتژی خود را تغییر بدهند.
دویچه وله: تا چه حدی اویغورها تهدیدی به مناسبات چین و پاکستان است؟
وولف: اویغورهای چین ثابت کرده اند که نه تنها منبع غیرعادی ایجاد اختلاف در مناسبات چین - پاکستان و افغانستان - پاکستان اند، بلکه به بیثباتی منطقهای نیز افزوده اند. در این زمینه، مهم است یاد آور شوم که تا اوایل دهه 1990 حکومت پاکستان رفتار بسیار ملایم علیه حضور اویغورها در مناطق قبایلی در شمال غرب خود داشت و راجع به جدایی طلبی آنها در چین بیتفاوت بود. پاکستان در دهه 1990 به هدف تسکین دادن پیکنگ پالیسی خود را تغییر داد، زیرا چین از این واقعیت ناراض بود که مناطق قبایلی پاکستان به پناهگاهی برای افراط گرایان اویغور تبدیل شده است.
استفاده اویغورها از خاک پاکستان برای ایجاد ناآرامی در غرب چین همچنین به عنوان نگرانی اصلی چین باقی مانده است. چین انتظار دارد که پاکستان تهاجمیتر علیه این ملیشهها قدام کند.
دویچه وله: آیا ملیشههای اویغور میتوانند اجرایی کردن پروژه دهلیز اقتصادی چین و پاکستان را به چالش بکشند؟
وولف: این پروژه که از سوی چین تمویل شده و احتمالاً به صورت انحصاری از سوی این کشور ساخته میشود، میتواند هدف اصلی جنگجویان اویغور در منطقه باشد. اسلام آباد نیاز دارد که مانع حملات آنها شود. در غیر آن، تاثیرات منفی بر مناسبات اسلام آباد و پیکنگ و اقتصاد ضعیف پاکستان میگذارد.