«آیتالله خامنهای، نگران رسیدن سونامی بهار عربی به ایران است»
۱۳۹۰ شهریور ۲۶, شنبهآیت الله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران در "اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی" که در تهران برگزار شد، تحولات کشورهای عربی و شمال آفریقا را ناشی از "بیداری اسلامی" در این کشورها دانسته و از دخالت کشورهای غربی در تحولات لیبی انتقاد کرده است.
آقای خامنهای گفته است: «در لیبی، ناتو ضایعههای بیجبران آفریده است. اگر دخالت نظامی ناتو و امریکا نبود، ممکن بود مردم اندکی دیرتر پیروز شوند ولی در عوض این همه زیرساخت نابود نمیشد، این همه نفوس بیگناه از زنان و کودکان کشته نمیشدند و آنگاه دشمنانی که خود سالها همراه و همدست قذافی بوهاند مدعی حق دخالت در این کشور مظلوم و جنگزده، نمیشدند.»
بشنوید: گفتوگو با حسین با حسین باقرزاده
به عقیده رهبر جمهوری اسلامی ایران قدرتهای خارجی "حق ندارند" خود را در پیروزی این انقلابها سهیم بدانند.
آقای خامنهای که در این سخنان چند بار از "بیداری اسلامی در کشورهای منطقه" سخن گفته، درباره خواسته مردم کشورهای عربی پس از انقلابها گفته است: «ملتهای انقلاب کرده و آزاد شده یکی از مهمترین خواستههایشان حضور و نقش قاطع مردم و آرایشان در مدیریت کشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان "نظام مردمسالاری اسلامی" است.
آقای خامنهای به مردم کشورهای عربی هشدار داده است: «باید مراقب بود که مردمسالاری اسلامی با دموکراسی لیبرال غربی اشتباه نشود. دموکراسی لائیک و در مواردی ضد مذهب غربی با مردمسالاری اسلامی که متعهد به ارزشها و خطوط اصلی اسلامی در نظام کشور است، هیچ نسبتی ندارد.»
حسین باقرزاده، تحلیلگر سیاسی و مدافع حقوق بشر مقیم لندن، در گفتوگو با دویچه وله به نگرانی آیتالله خامنهای و مقامات ارشد ایران از تکرار حادثه لیبی در مورد ایران اشاره میکند.
دویچه وله: آیتالله خامنهای از جمله امروز در تهران، گفتهاند «آنچه در خاورمیانه و شمال آفریقا میگذرد، بیداری اسلامی است». از سوی دیگر بسیاری از تحلیلگران ماهیت این تحولات را دمکراسیخواهی میدانند. به نظر شما واقعیت این تحولات چیست؟
حسین باقرزاده: واقعیت این تحولات، بر اساس شعارهای مطرح شده در تظاهرات مردم و خواستههایی که مطرح شدهاند، مشخص است. خواست آزادی و دمکراسی و مسائل اقتصادی، بیشترین مسائلی بودند که در شعارها طرح شدهاند.
البته طبیعی است که در بین نیروهای مختلفی که در این تحولات شرکت داشتهاند، نیروهایی هم وجود داشتند که شعارهای اسلامی سر میدادند. ولی هیچ شعار مشخصی به صورت شعار اصلی و تعیینکننده مطرح نبود. آنچه در تمام این شعارها مشترک بود، آزادی از استبداد و دیکتاتوری، رعایت حقوق مردم، انجام انتخابات آزاد و بالاخره خواست حکومتی آزاد دمکراتیک بود.
این شعارها در تونس و مصر که با فاصلهی نسبتا کوتاهی موفق شدند و هم در لیبی که چندین ماه طول کشید و هزینههایی سنگینی برای مردم باقی گذاشت، شنیده میشد. الان هم در سوریه، مردمی که هر روز در شهرهای مختلف به خیابانها میآیند و زیر ضربات آتش نیروهای بشار اسد جان میدهند، مرتب دم از آزادی، دمکراسی و آزادیهای سیاسی میزنند.
پس هدف آقای خامنهای توصیف ماهیت تحولات منطقه به عنوان "بیداری اسلامی" چیست؟
آقای خامنهای و جمهوری اسلامی ایران هدفهای خاص خودشان را دنبال میکنند. جمهوری اسلامی ایران از آینده تحولات منطقه نگران است. این تحولات از چند ماه گذشته شروع شده و به سرعت در منطقه گسترش پیدا کرده است.
این خواستهها حتی در کشوری مانند سوریه که همپیمان ایران است، شش ماه یا بیشتر دوام آورده و علیرغم تلفات سنگین مردم، خاموش نشده است.
جمهوری اسلامی ایران نگران است که این سونامی به ایران هم برسد. طبیعی است که اگر این سونامی که در کشورهای منطقه به راه افتاده به ایران برسد، برای جمهوری اسلامی ایران بسیار سنگین خواهد بود.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران سعی دارد که نفوذ خود را در منطقه توسعه بدهد. کشورهایی که دچار تحول هستند، در یک مرحلهی گذار قرار دارند و در مرحلهی گذار، میتوان از لحاظ تبلیغاتی فعالیت کرد.
بنابراین فرصت مغتنمی برای جمهوری اسلامی ایران است که میخواهد در این کشورها نفوذ کند و از شرایط موجود، بهرهبرداری کند.
تشکیل کنفرانس "بیداری اسلامی" هم به همین منظور بوده است. ایران نیروهایی که در کشورهای مختلف با گرایشهای اسلامی فعالیت میکنند و بیشتر هدفهایشان با جمهوری اسلامی ایران هماهنگ است، را جمع کرده و بدین وسیله سعی میکند موجی در منطقه ایجاد کنند. فکر نمیکنم این موج انعکاس زیادی در این کشورها داشته باشد.
تناقض دیگری هم در سخنان اخیر آقای خامنهای وجود دارد. آقای خامنهای از یک طرف، از سقوط امثال آقای قذافی خوشحال است، اما به غرب و ناتو حمله میکنند. این تناقض از کجا سرچشمه میگیرد؟
جمهوری اسلامی ایران میخواهد از فرصتهایی که پیش میآید استفاده کند، ولو اینکه این فرصتها بهوسیلهی نیروهای خارجی و غربی پیش آمده باشد.
همانطور که پیش از این ایران از سقوط رژیم عراق و افغانستان استقبال و ابراز خوشحالی کرده بود. اما به محض اینکه این نظامها سقوط کردند، خواهان خروج نیروهای خارجی از این کشورها بود.
ایران میداند که اگر در عراق و افغانستان نیروهای خارجی بیرون بروند، در هرج و مرج بهوجود آمده خیلی راحتتر میتواند نفوذ کند و نفوذ خود را گسترش بدهد.
در مورد لیبی هم طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران از سقوط آقای قذافی استقبال کند. چون تا تثبیت شرایط در لیبی، برای ایران فرصت ایجاد میشود. در عین حال، جمهوری اسلامی ایران خواهان آن است که نیروهای ناتو به سرعت آنجا را ترک کنند و از منطقه دور شوند.
جمهوری اسلامی ایران همیشه در مراحل اولیه از فعالیتهای کشورهای غربی در برخی کشورها که میتواند تحولاتی به نفع ایران به وجود بیاورد، استقبال میکند یا مخالفتی نمیکند. ولی وقتی کشورهای غربی فعالیت خود را انجام میدهند، بلافاصله ایران مطرح میکند نیروهای خارجی باید از این کشورها بیرون بروند.
برخی از تحلیلگران، تجربه لیبی را قابل تکرار میدانند. آیا این مسئله میتواند باعث ایجاد نگرانیهایی در ایران، در بین مقامات ارشد حکومت ایران شود؟
تجربهی لیبی مانند تجربهی تونس و مصر، تجربهی مشترکی است که تمام منطقه را در بر گرفته و حتی به سوریه، بحرین، یمن و کشورهای دیگر هم سرایت کرده است.
ابتدا جمهوری اسلامی ایران استدلال میکرد، حکومتهای تونس و مصر چون طرفدار غرب بودند، دچار مشکل شدند. اما ایران وقتی دید در کشوری مانند لیبی که آقای قذافی، بارها قیافهی ضدغربی گرفته بود و حتی در سوریه که مواضع بشار اسد خیلی به مواضع ایران نزدیک است، این تحولات رخ داده یا در حال رخ دادن است، طبیعی است نگرانی ایران بیشتر شده است.
بهخصوص اینکه در لیبی علیرغم سرکوب شدید مردم توسط حکومت و جنایات زیادی که حکومت مرتکب شد، مردم لیبی توانستند با کمک غرب به نتیجه برسند و همین امر جمهوری اسلامی ایران را نگران کرده است.
حکومت ایران نگران است اگر در ایران هم شرایطی پیش بیاید که مردم به خیابانها بریزند و تحولات مشابهی رخ دهد و جمهوری اسلامی ایران بخواهد با خشونت آن را سرکوب کند، با اقدامات غرب مواجه شود.
بنابراین ایران از تحولاتی که در سوریه و لیبی رخ داده، در مقایسه با مصر و تونس، به مراتب بیشتر نگران شده است.
HK/MM