ادبیات رسمی جنگ؛ ربع قرن تلاش کمحاصل
۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبهجنگ هشت سالهی ایران و عراق در کنار کشتهها، زخمیها و ویرانیهایی که برجا گذاشت، مفاهیم تازهای نیز به زبان و فرهنگ معاصر ایرانیان وارد کرد؛ «جانباز»، «ایثارگر»، «رزمنده»، «شهید زنده» و «شاهد» از جمله این مفاهیم هستند.
جنگ میان دو کشور همسایه، در زبان رسمی حکومت جمهوری اسلامی «جنگ تحمیلی» یا «دفاع مقدس» نام دارد. بر همین مبنا آثار هنریای که به تجربهها و اتفاقهای دوران جنگ میپردازد هنر و ادبیات «دفاع مقدس» نامیده میشود. این مفهوم به اعتبار تکرار فراوان تا حدودی جا افتاده، اما آثاری که زیر این عنوان تولید و منتشر شدهاند، حتا مدافعان سرسخت آن را نیز راضی نمیکنند.
کتابسازی با حمایت دولت؟
هر سال مراسم مختلفی برای بزرگداشت «ادبیات دفاع مقدس» برگزار میشود. یکی از ترجیح بندهای این مراسم، به ویژه در سالهای گذشته، انتقاد از ضعف آثاری است که زیر این عنوان ارائه شده است. نهادهای مختلفی با استفاده از بودجههای هنگفت دولتی در عرصه جمع آوری و نشر اثار مربوط به دوران جنگ فعال هستند. حمایتهای دولتی از ادبیات جنگ گسترده است و برخی از منتقدان همین حمایتها را علت رواج کتابسازی یا انتشار آثار کمارزش میدانند.
فرمانده سپاه پاسداران استان خراسان رضوی شانزدهم مرداد ماه ۸۸ میگوید، تا کنون بیش از دویست جلد کتاب از زندگی جانباختگان این استان در جنگ با عراق به چاپ رسیده و مواد لازم برای صدها کتاب دیگر آماده است. به گزارش خبرگزاری مهر او همچنین از نهایی شدن مراحل سرنوشتپژوهی ۲۳ هزار قربانی جنگ در استانهای خراسان خبر داده است.
در نمونهای دیگر انتشارات «قدر ولایت» پروژهای زیر عنوان «فرهنگ جامع و موضوعی دفاع مقدس» را در دستور کار دارد که قرار است شامل ۶۰ جلد کتاب شود. به گفتهی مدیر اجرایی این پروژه، از دو سال پیش یک تیم پنجاه نفره به طور متمرکز سرگرم خواندن و بررسی آثار مربوط به جنگ هستند تا منتخبی از آنها را تا پایان سال ۸۸ منتشر کنند.
اختلاف متولیان اصلی نشر آثار جنگ
«بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس» مهرماه سال ۱۳۶۹، دو سال پس از خاتمهی جنگ عراق و ایران، به فرمان آیتالله خامنهای فرمانده کل قوا و رهبر جمهوری اسلامی تشکیل شد. این بنیاد با زیر مجموعهای که شامل دهها نشریه، موسسه انتشاراتی و تشکیلات اداری میشود، زیر نظر نیروی انتظامی و با حمایت عالیترین ارگانهای رسمی جمهوری اسلامی تنظیم و نشر اسناد و آثار مربوط به جنگ را بر عهده دارد.
به رغم این، نه نشر این آثار در انحصار این بنیاد است و نه فعالیتهای آن همیشه با تایید و هماهنگی نهادهای دولتی انجام میشود. تازهترین نمونهی بروز اختلاف، به برگزاری جشنوارهای با عنوان «ربع قرن کتاب دفاع مقدس»، سی و یکم شهریور تا پنجم مهرماه، مربوط است. این جشنواره قرار بوده با مشارکت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شود، اما مسئلهی داوری آثار برگزیده و تامین منابع مالی این مراسم به مشاجرههایی میان این دو نهاد دامن زده است.
کمک سخاوتمندانه ارشاد به شرط اعمال نظر
ظاهرا بر مبنای توافقنامهی وزارت ارشاد و بنیاد حفظ آثار قرار بوده است که هر یک از این دو نهاد ۵۰۰ میلیون تومان از هزینهی برگزاری جشنواره را تقبل کنند. مسئولان بنیاد وزارت ارشاد را متهم میکنند که به تعهدات خود پایبند نیست، وزارت ارشاد نیز متقابلا بنیاد را به نقض توافقنامه متهم کرده است.
روابط عمومی معاونت فرهنگی ارشاد در واکنش به انتقادهای دبیر علمی جشنواره، سوم شهریور ماه، در اطلاعیهای نوشت «همکاران بنیاد بیتوجه به نظرات وزارت ارشاد هرچه خود تصمیم گرفتند اجرایی کردند و بدیهی است در شرایطی که مسؤولان بنیاد پایبند به متن توافقنامه نبودهاند نباید توقع داشته باشند که وزارتخانه سخاوتمندانه مبالغ گزافی را پرداخت کند.»
دبیر جشنواره چند روز پیشتر از عدم همکاری وزارت ارشاد انتقاد کرده و گفته بود بنیاد کار را به تنهایی به سرانجام خواهد رساند. اختلاف بر سر تامین منابع مالی فقط یک روی ماجراست، روی مهمتر به نحوهی داور آثار و ارزشگذاری ادبیات جنگ مربوط میشود که وزارت ارشاد خواهان دخالت در آن است.
آسیبهای ادبیات رسمی جنگ
برابر آنچه تا کنون از نتایج داوری اثار ربع قرن ادبیات جنگ منتشر شده، داوران در هیچ یک از رشتههای اصلی، داستان کودک، خاطره ـ داستان و رمان اثری را شایستهی عنوان برتر یا برگزیده ندانستهاند. وزارت ارشاد معتقد است «نباید تنها بر اساس نظر داوران کار میشد. بنا بود که نظرات داوران، در جلسات کارشناسی به نقد گذاشته شوند و ترکیبی از نظرات آنان و دیگر متخصصان، [...] بایدها و نبایدهای آینده ادبیات دفاعمقدس» را مشخص کند.
به رغم چنین اختلافهایی به نظر میرسد هیچ یک از این دو نهاد در تعیین تکلیف برای ادبیات جنگ و ضرورت مشخص کردن «بایدها و نبایدها»ی آن اختلافی با یکدیگر ندارند. اختلافها گاهی به سلیقههای مختلف و گاهی به چگونگی جهت دادن به آثاری باز میگردد که در این حیطه جا میگیرند.
هر دو نهاد زمینهسازی برای تولید نوعی از ادبیات را از اهداف اصلی خود تعریف میکنند. در نظر منتقدان تلاش نهادهای دولتی و نظامی در جهت دادن به تولیدات ادبی از آسیبهای جدی ادبیات جنگ در ایران به شمار میرود.
ادبیات جنگ به عنوان متون تبلیغاتی
در سالهای گذشته نه تنها داوران، که برخی از مسئولان و سیاستگذاران تولید و نشر ادبیات جنگ نیز از کیفیت نازل این ادبیات در قیاس با کمیت آنها گلایه کردهاند. از میان بیش از ۶۵۰۰ کتابی که در ربع قرن گذشته در این زمینه انتشار یافته، آثاری که در میان خوانندگان عام ادبیات مورد استقبال قرار گرفته، انگشتشمار بودهاند.
در جمهوری اسلامی نگاه رسمی به جنگ ایران و عراق سویهای حماسی و عقیدتی دارد. توصیف این رویداد با صفاتی چون «تحمیلی» و «مقدس» نشان میدهد که تنها جنبههای ایدئولوژیک این جنگ هشت ساله باید مورد توجه قرار گیرد. آثار و تبعات ویرانگر و منفی جنگ بر زندگی اجتماعی و فرهنگی جایی در اثار مورد نظر حکومت ندارد.
ادبیات جنگ زمانی مطلوب حکومت است که روایتگر «رشادت» و «ایثار» و در نهایت «رسالت الهی» و «برحق بودن» نیروهای خودی باشد. دولت ادبیات جنگ را به عنوان بیان هنری دیدگاههای خود تلقی میکند. همین نگاه نه تنها نویسندگان مستقل را از دایره ثبت کنندگان واقعیتهای جنگ دور نگه میدارد، که برای برخی از نویسندگان خودی هم مانعی در برابر خلاقیت ادبی میشود.
جنگ به عنوان سند حقانیت
رویدادهایی چون دو جنگ جهانی اول و دوم، جنگ داخلی اسپانیا و جنگ ویتنام در آثار نویسندگانی چون تولستوی، مارگریت دوراس، گراهام گرین، فدریکو گارسیا لورکا، گونتر گراس و ارنست همینگوی دستمایه تولید آثار برجستهای از ادبیات جهان شده است. دلیل توفیق اغلب این آثار نگاه انتقادی به جنگ و پیامدهای آن است.
در ادبیات مورد نظر جمهوری اسلامی جایی برای انتقاد و نشان دادن واقعیتهای تلخ جنگ وجود ندارد. حکومت جمهوری اسلامی جنگ ایران و عراق را به یکی از مولفههای هویت و حقانیت خود تبدیل کرده است. با چنین رویکردی جایی برای نویسندگان مطرح معاصر و پرداختن به این موضوع، خارج از چارچوب معیارها و شعارهای رسمی حکومت باقی نمیماند.
آثار معدودی چون «زمین سوخته» احمد محمود یا «زمستان ۶۳» اسماعیل فصیح که رویدادهای جنگ را به عنوان پس زمینه انتخاب کردهاند، بسیار اندک هستند. این آثار از منظر رسمی و دولتی، ادبیات جنگ محسوب نمیشوند.
متنهایی در حاشیهی ادبیات معاصر
در ربع قرن گذشته دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را صرف جهت دادن به تولید آثاری کرده که در نهایت سیاستها و دیدگاههای حکومت را توجیه و تبلیغ کند. انتشار انبوهی از نامهها، وصیتنامهها و خاطراتی که قرار است همه سندی بر پیروزی «حق بر باطل» باشند، عرصه را برای نویسندگان جوانی که میتوانستند بالقوه تصویری ادبی از جنگ، آنگونه که بود، به نمایش بگذارند تنگ کرده است.
شاید به همین علت باشد که جایزههایی دولتی چون «کتاب سال دفاع مقدس» در برخی از دورهها از انتخاب یک اثر برتر عاجز بوده و «جشنوارهی ربع قرن کتاب دفاع مقدس» باید معرفی آثار برگزیده خود را به بخشهای فرعی از جمله «زندگینامه غیرداستانی» و «نثر ادبی» محدود کند.
به نظر میرسد سیاستهای رسمی در مورد «بایدها و نبایدها»ی ادبیات جنگ، ناکام مانده و در نهایت به تولید متونی منجر شده که راه خود را میرود و جز در موارد معدود، از سوی منتقدان و خوانندگان به عنوان جزیی از ادبیات معاصر فارسی تلقی نمیشوند.
نویسنده: بهزاد کشمیریپور
تحریریه: شهرام احدی