از میان مناظرههای کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، مناظره چهارم به صورت نسبی داغتر بود که در آن مصطفی پورمحمدی با طرح سئوال جدی و بیان واقعیت سرد تغییرنیافته حاکم بر فضای انتخابات و رویارویی با سعید جلیلی، باعث شد تا بحث سیاسی در بگیرد.
اما هیچیک از واقعیتها و موانع موجود در حوزههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در آنها مطرح نشدند. در واقع برنامهها شبیه مناظره نبود، بلکه یک گفتوگوی عادی سیاسی بود که شکل جدی و عمقی هم پیدا نکرد. به نظر میرسد مناظرهها تاثیر قابل اعتنایی بر افزودن رای نداشته و حتی باعث شکلگیری موج منفی در حدی کمدامنه شده باشد؛ بهگونهای که میزان تمایل به رای دادن نسبت به قبل از شروع رقابتهای انتخاباتی کمتر شده است. احتمالا در روزهای آینده، برخی از کسانی که تصمیم به رای دادن گرفته بودند، منصرف شده و افراد مردد نیز به سمت رای ندادن متمایل شوند.
برخلاف فضاسازیای که مصطفی پورمحمدی کرد که بحثها باید به سمت مشکلات اساسی کشور و چرایی بیاعتمادی مردم برود، در واقع در هیچ بخشی از این جلسات طولانی چهارساعته، معضلات و گرههای اصلی کشور باز نشد و همه کاندیداها با اعلام وفاداری دوباره به نظام و تبعیت از نهاد ولایت فقیه که پشتوانه اصلی وضعیت موجود است، به گفتاردرمانی و طرح وعدههای پوشالی مشغول شدند. در این میان زاکانی و قالیباف با طرح خدمات رایگان در پوپولیسم رکورد زدند و نشان دادند تا چه میزان با عبور از اخلاق از طریق وعدههای پوشالی، تهدیدات و مشکلات برای کشور را بیشتر کردند.
زاکانی در پایان صحبتش حرف نظام را زد که رای دادن، رای به "خط امام" و "مبانی نظام" است. پنج کاندیدای اصولگرا به شکل حداکثری و پزشکیان به صورت حداقلی، از مسببان و بازیگران وضعیت موجود کشور هستند که خودشان با بیان مشکلات در عمل به نامطلوب بودن دولت رئیسی و حاکمیت یکپارچه اصولگرایان اعتراف کردند. میزانسن حاکم بر مناظره بهگونهای است که در مناظرهها به علتالعلل مشکلاتی پرداخته نشود که توان اصلاحی قوه مجریه را فلج کرده است.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
روحانی و خاتمی با مقاومت و تمایز در برابر نهاد ولایت فقیه وگفتن اینکه میخواهند مطالبات ملت را محقق کنند و مجری خواست آنها باشند، در اجرای وعدهها شکست خوردند. تکلیف پزشکیان دیگر معلوم است که از اول میخواهد مجری سیاستهای خامنهای باشد، مقاومت در برابر اقتدارگرایی و تضعیف آن را رها کند و در درک تضاد بین نظرات خامنهای و خواست ملت ناتوان است.
مسعود پزشکیان در مناظره دوم در بخش مربوط به آموزش عالی، نه تنها اشارهتفصیلی به اخراج اساتید و دانشجویان و مداخلات نهادهای اطلاعاتی و نهادهای نمایندگی رهبری در دانشگاهها نکرد، بلکه حتی از مشکل پیشآمده برای مشاورش فاضلی هم نگفت. در مورد دانشگاهها او دقیقا میداند که خامنهای پشتیبان اصلی فضای بسته، سرکوب سیستماتیک آزادیهای آکادمیک، تضییع حقوق اساتید و دانشجویان و ممانعت از شکوفایی علمی بخصوص در رشتههای علوم انسانی است، اما باز آگاهانه یا دروغ گفت و یا تقیه کرد. اما نتیجهاش صورتبندی کاذب و حقیقتستیز و تداوم بحران در نظام دانشگاهی است. او حتی حاضر نشد اسمی از استقلال دانشگاه بیاورد.
او در حوزه زنان نیز مشابه دیگر کاندیداها اصل حجاب اجباری را پذیرفت. پزشکیان در مناظره دوم و سوم باز تکراری حرف زد. وی سادهاندیشانه راه حل را در کارگزاری بهتر استبداد، محرومیتزدایی کاریکاتوری و شعاری، نگاه غیرسیستمی و توصیه اخلاقی به دعوا نکردن در سیاست میداند؛ برخودی که امر سیاست را نادیده گرفته و به کنار مینهد.
پزشکیان با توهین به نسلهای جدید در ایران آنها را "عقدهای" دانست و متوهمانه اعلام کرد که اگر آموزش درست باشد و تبعیض نباشد، آنگاه دختران حجاب اجباری را پذیرفته، جوانان خطوط قرمز نهاد ولایت فقیه را تحمل کرده و اعتراض نمیکنند. البته پزشکیان برخلاف کاندیداهای دیگر، جایگاه اصلی زن را در مدیریت خانواده و کار خانگی ندانست و به شهروندی درجه دو زنان اعتراض کرد. وی بحرانی بودن شرایط را پذیرفت، اما راهکار او در بررسی وضعیت، عدم زورگویی، تربیت ارشادی و گفتوگو با نگاه سنتی نه تنها پاسخگو نیست، بلکه مشکلات را افزایش می دهد. پزشکیان درک درستی از منشا مشکل نداشته و باوری نیز به کثرتگرایی فرهنگی و الزامات آن ندارد. او در چارچوب نگاه سنتی و بنیادگرا، سبک زندگی سنتی را معیار زیست درست میداند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
در مورد خانواده همه کاندیداها نگاه سنتی ارائه دادند، همراه با ادبیات نمایشی و قیممآبانه. در حوزه زنان نیز تمامی مباحث در چارچوب فرهنگ مردسالارانه و عقبماندگی از نیازها و مطالبات امروز جامعه زنان ایرانی بود.
زاکانی به دلیل آسیبپذیری شخصی مدعی مخالفت با مداخله در زندگی خصوصی افراد و حرمتگذاری به زنان بیحجاب شد، در حالی که سابقه وی چنین چیزی را نشان نمیدهد. او در مترو ساختاری برای مداخله در سبک پوشش زنان ایجاد کرده است. مصطفی پورمحمدی ادعای بیاساسی کرد که در صورت پیروزی قانون حجاب را کنار می گذارد، در حالی که رئیس قوه مجریه چنین اختیاری ندارد.
سعید جلیلی با تکرار نگاه حکومت، زنان را به زنان اصولگرا تقلیل داد، حجاب را پوشش اجتماعی دانست و مرتب مانور داد که پیشرفت زنان ایرانی نباید دچار سانسور شود. از دید وی زنان سانسورشده، زنان خانهدار و زنان سرپرست خانوار و زنان بدسرپرست، زنان روستایی و عشایر هستند. البته اینها هم هستند، اما زنان سانسورشده جمع بزرگتری هستند. قاضیزاده هاشمی تنها کاندیدایی بود که اسم از مردسالاری آورد و بحث وجود تبعیضات جنسیتی را طرح کرد و از محدودیتهایی گفت که در حوزه زیرساختها وجود دارد. پزشکیان در این حد هم حرف نزد. اگرچه باورپذیری ادعای قاضیزاده نیز مشخص نیست و در سطح نظری نیز با پذیرش تفکیک جنسیتی به تعارض می رسد. قاضیزاده در خصوص سقط جنین نیز حرف زد و پایدارسازی خانواده را طرح کرد. صحبتهایش از دیگران به صورت نسبی بهروزتر و پاسخی مشخص به موضوع بود.
زاکانی باز به طریق مالوف، با تهاجم به پزشکیان و پورمحمدی، آنها را مسئول ناتوانی نظام در اقناع زنان در پذیرش حجاب اجباری و سبک زندگی رسمی حکومت دانست. وی مدعی شد که زنان امنیت و نقش میخواهند، اما توضیح نداد که سوابق او نشانگر موانع و مزاحمتهایی است که برای نقشآفرینی اکثریت زنان ایران ایجاد شده است. او با ادعاهای پوشالی که با سوابقش تعارض دارد، مدعی شد با استفاده از قانون اساسی، نهادسازی میکند تا نظارت مردم بر مسئولان بعد از انتخابات در حوزه سیاسی ادامه پیدا کند؛ در حالی که وی تمامی تلاشش سیاستزدایی و تداوم حیات ساخت مطلقه قدرت و مداخله حکومت در تحمیل سبک زندگی رسمی است.
تهاجم صریحتر زاکانی که از موضع قیممآبانه گفت، مانع رئیسجمهور شدن پزشکیان میشود، با واکنشی از سوی وی و پورمحمدی روبهرو نشد. تناقض بنیادین اصلاحطلبان دولتمحور آنجایی روشن شد که پزشکیان در یک مناظره توان پاسخگویی در برابر حملات را نداشت و تنها به ابراز تردید در باقی ماندن زاکانی بسنده کرد. در این شرایط او چگونه میتواند در برابر سپاه و نهاد ولایت فقیه و باندهای مافیایی در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بایستد.
بیشتر بخوانید: چهار دلیل عمده در ابطال دلایل مدافعان شرکت در انتخابات ۱۴۰۳
در سیاست خارجی نیز جلیلی، مشابه قاضیزاده هاشمی و زاکانی، قرائتی حداکثری از سیاست خارجی ستیزهجوی نظام ارائه داد. آنها علیه "برجام" صحبت کردند، اما به شکلی تناقضآمیز مدعی شدند که برای گرفتن طلبهای نظام، مجبور به ادامه این برنامهی بهزعم آنها خسارتبار هستند، چون از سوی دولت روحانی پذیرفته شده و برای نظام تعهد ایجاد کرده است.
قالیباف با دفاع از قانون اقدامات راهبردی مصوبه مجلس یازدهم، مدعی اقدام برابر اقدام در صورت برداشته شدن مرحلهای تحریمها شد تا فعالیتهای حساس هستهای کاهش پیدا کرده و یا متوقف شود. او تعارض بنیادین پزشکیان و بنبست وی در ایجاد گشایش در سیاست خارجی را آشکار کرد و گفت، قانون اقدام راهبردی یک قانون کشوری و لازمالاجرا است؛ حال چطور پزشکیان بر اساس نظر مشاور خود که این قانون را مانع بازسازی برجام میداند، میخواهد در سیاست خارجی طرحی را جلو ببرد؟ پزشکیان در پاسخ، با فاصله گرفتن از ظریف گفت، در چارچوب این قانون و نظرات رهبری میخواهد تحریمها را بردارد؛ امری که ناممکن است.
پزشکیان در ادامه دروغی بزرگ گفت و ادعایی ضداخلاقی مطرح کرد مبنی بر اینکه میخواهد با نظرات خامنهای ایران را نجات بدهد. نتیجه این حرف گسترش عمق اقتدارگرایی و سیاستهای مخرب حاکمیتی در جامعه است که هیچ ظرفیتی برای تغییر معنادار وضعیت موجود ندارد.
پزشکیان در مناظره سوم با فاصله گرفتن از حسن روحانی کوشید خود را ادامه دولت سیدمحمد خاتمی بداند. اما مواضع او آشکارا در تعارض با مواضع و برنامههای دولت خاتمی است. در واقع هم به لحاظ سیر تاریخی جنبش اصلاحطلبی و هم الزامات سیاسی و مفهومی رفرم، در انتخابات این دوره گرایش اصلاحطلبانه در معنی واقعی وجود ندارد و گرایشهای مختلف اصولگرایی و گفتمان "انقلابی" با هم رقابت میکنند. پزشکیان یک اصولگرای میانهرو است که مواضعش حتی از علی لاریجانی عقبماندهتر است.
بیشتر بخوانید: ارزش راهبردی تحریم در انتخابات ۱۴۰۳
قالیباف مشابه مناظره اول سعی کرد که به شکلی کنترلشده وارد درگیری با دیگر کاندیداها نشده و تنها با دادن وعدههای اقتصادی کوتاهمدت سعی کند فضای انتخابات دو قطبی نشود. او میداند که رئیس جمهور شدنش نیازمند مشارکت انتخاباتی پایین و حساسیتزدایی از جامعه رایدهنده است. البته وی به صراحت گفت که بیحجابی را مشکل و آفتی برای خانواده میداند. او گفت باید جلوی بیحجابی را گرفت و از قانون عفاف مجلس نیز دفاع کرد؛ قانونی که به زعم وی بر روی بخشهای ایجابی متمرکز شده است. قالیباف میخواهد با راهی میانه بین خنثیسازی تحریم و رفع تحریم نشان دهد که میخواهد ادامهدهنده سیاست خارجی دولت رئیسی باشد.
جلیلی کوشید تا نظرات پایگاه اجتماعی نهاد ولایت فقیه، بخصوص نسل جوان آنها را، در حوزه فرهنگ نمایندگی کند. او با پاسخ به حملات پورمحمدی کوشید پایگاه اجتماعی خود و هوادارانش را تهییج کند. اما پورمحمدی نشان داد که جلیلی در تصویب قطعنامههای تحریم در سازمان ملل باعث خسارتهای سنگین چند صدمیلیارد دلاری شده است. جالب بود که پزشکیان به این موضوع ورود نکرد و ادعای غلط قاضیزاده هاشمی را به چالش نکشید که مدعی شده بود دولتهای روحانی و خاتمی باعث شدهاند تا سایه جنگ بر سر کشور باشد، اما رئیسی با اقتدار باعث برطرف شدن این تهدید شده است. همانگونه که در دوران دبیری شورای امنیت ملی جلیلی، ایران در ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل قرار گرفت و جامعه جهانی میتوانست به صورت مشروع به ایران تهاجم نظامی کند، در دوره رئیسی نیز ایران و اسرائیل بیش از پیش به درگیری نظامی مستقیم نزدیک شدند.
مناظره آخر نشان داد که اکثریت مردم ایران صدایی در بین مدعیان تصدی ریاست دولت چهاردهم ندارند. اجماعی که گفته میشود بین جناحهای داخل نظام است، شدنی نیست. پزشکیان با نگاه سطحی و تخیلی، سیاست را به عرصه نصیحت تنزل داده و با نادیده گرفتن تنگناهای ساختاری و منازعات موجود، سیاستزدایی میکند. توافق همگانی هیچوقت در درون نظام جمهوری اسلامی وجود نداشته و به وجود هم نخواهد آمد. شکاف عمیق بین حکومت و ملت را نیز نمیتوان با گفتاردرمانی و اقدامان روبنایی و وصله پینه کردن حل کرد. سیاست بستر حل منازعات است. سیاست به معنای ارائه دادن قواعد بازی و راهکارهای موثر و منصفانه برای حل و فصل اختلافات است. دعواها با توصیه اخلاقی و پدرانه برطرف نمیشوند. پزشکیان تنها کاندیدایی بود که صریح و مشخص از سپاه تجلیلی کرد. او مشکلات مختلفی که سپاه در سیاست خارجی و داخلی ایران ایجاد کرده را نادیده گرفت و ضمن انفعال در برابر سیاست نابودی اسرائیل، با خواندن یک متن انشاوار از روی کاغذ، وعدههایی توخالی به مردم داد مبنی بر اینکه به دنبال بهروزی ملت ایران است.
پرونده کرسنت نیز دوباره مطرح شد؛ پروندهای با قدمت چهارده ساله که منجر به خسارتهای سنگین برای کشور در بستر دعواهای جناحی شده است. پورمحمدی با پاسخ به حمله زاکانی و جلیلی، مشکلات ایجادشده از سوی آنها را در این پرونده آشکار کرد. اما به نظر میرسد این پرونده از اسرار نظام بوده و حقیقت آن معلوم نخواهد شد.
به نظر میرسد مناظره بعدی نیز تکرار چهار مناظره برگزارشده تاکنونی باشد که برندهای نداشته و ندارد. ضعف پزشکیان در عین برتری نسبی بر رقبا از دید رایدهندگان خارج از حامیان اصولگرایی اثباتشده است. سعید جلیلی با میراث دولت رئیسی همسویی کامل دارد. پورمحمدی، قاضیزاده هاشمی و علیرضا زاکانی عملا از دور رقابت خارج شدهاند. با این اوصاف بعید است مناظرهها تاثیر ملموسی بر توزیع رایها داشته باشد.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.