«باز آمدم» و تلفیق اشعار رومی با موسیقی بلوز · گپی با رعنا فرحان
۱۳۸۶ تیر ۱۵, جمعهاین قطعات که شعر آنها هم به جز یک مورد از رومی است، با همکاری و همفکری استیون توب شک گرفته است. رعنا فرحان که علاوه بر موسیقی، در هنر نقاشی نیز دست دارد، در گپی با «عصر شنبه» از فعالیتهای خود و این آلبوم جدید سخن گفته است.
دویچه وله: شما بهتازگی دومین آلبومتان را منتشر کردهاید، تحت عنوان «باز آمدم»، که از دو نظر با آلبوم اولتان تفاوت دارد. یکی اینکه کلام قطعات فارسیست و دوم اینکه موسیقی قطعات هم بیشتر حال و هوای بلوز دارند تا جاز. آیا اتفاق خاصی باعث شد که شما این راه تازه را پیش بگیرید، بخصوص در مورد استفاده از کلام فارسی، یا اینکه تلفیق این دو عنصر فرهنگی متفاوت از مدتها پیش مشغلهی ذهنی شما بوده؟
رعنا فرحان: من همیشه فکر میکردم که چطوری میشود بهفارسی بلوز خواند و برایم جالب بود راهی پیدا کنم که بطور آسان، آسان نه به این معنا که آسان به آنجا برسم، بلکه بهطور روان بلوز را بتوان بهفارسی خواند. در ضمن برایم جالب نیز بود که بتوانم کاری بکنم تا فرهنگ غربی با فرهنگ ما و فرهنگ ما نیز، با فرهنگ غربی آشنا بشود. پس دو عنصر خیلی زیبا و خیلی مهم این دو فرهنگ را برداشتم. یکی اشعار فارسی از رومی و حافظ است و دومی هم موسیقی جاز و بلوز آمریکا و غرب. ما داریم سعی میکنیم وقتی آمریکاییها فارسی را میشنوند، بیشتر بروند دنبال رومی و بیشتر راجع به او تحقیق کنند و بیشتر با فرهنگ ایران آشنا بشوند و همینطور ایرانیها هم بیشتر با جاز و بلوز آشنا شده و بروند دنبالش و گوش بدهند ببینند واقعا چه سیری را طی کرده، از کجا آمده و به کجا دارد میرود.
اگر درست بخاطر داشته باشم شما حدود ۳۱سالتان بود که از ایران راهی آمریکا شدید و الان هم حدود ۱۹ سالی میشود که توی آمریکا زندگی میکنید. اما آشنایی شما با موسیقی بلوز و جاز ولی به دوران اقامتتان در آمریکا برنمیگردد!
رعنا فرهان: نه، من از بچگی با بلوز و جاز در ایران آشنا شدم. من قبل از آمدن به آمریکا در واقع راک و پاپ و بلوز و جاز را گوش میکردم، چیزهایی که همه گوش میکردند، باضافهی اینکه من به بلوز خیلی علاقه داشتم و مثلا بیبیکینگ گوش میکردم، آریتا فراکلین یا نینا سیمون، بیلی هالیدی...
ولی آن زمان هم به این فکر میکردید که بلوز به فارسی چی میتواند باشد؟
همیشه توی ذهنم بود، بخاطر اینکه من همیشه مجبور بودم به انگلیسی بخوانم. ولی واقعا فکر نمیکردم که بتوانم یک روزی این کار را انجام بدهم و فکر میکنم سالها طول میکشد تا یک چیزی پخته بشود. اما بالاخره موفق شدم که جاز و بلوز را به فارسی بخوانم.
آلبوم «بازآمدم» درمجموع دربرگیرندهی ۸ قطعه هست که شعر تمامی آنها، بهغیر از یک مورد، همه از مولانا از رومیست. شما در گفتوگویی که بعد از انتشار آلبوم اولتان داشتیم، گفته بودید شعرهای مولانا واقعا برای موسیقی نوشته شدهاند. آیا این شعرها دید شما را هم به موسیقی عوض کردند؟
خب جاز یک موسیقی پیشرو است و همیشه سعی کرده به چیزی تازه یا به یک آرمان تازه برسد. اشعار رومی نیز برای موسیقی نوشته شده، تک تک حروفی که در آن اشعار کنارهم نشستهاند و آن صداهایی که رومی استفاده کرده است، بسیار زیباست و برای موسیقی غرب نیز تازگی دارد، طوری که حتا خیلیها که اینجا بزرگ شدهاند و فارسی هم نمیفهمند، وقتی آن را گوش میکنند، میگویند که چقدر زیباست. اما این اشعار به لحاظ معنایی نیز بسیار غنی هستند و چون شعر رومی و زبان فارسی واقعا قادر است تا صداها و ترکیبات جدیدی را در بلوز و جاز ایجاد کند، ما هم با گذاشتن اشعار فارسی و استفاده از اشعار رومی داریم این ترکیبات را ایجاد میکنیم. چون وقتی به آهنگها گوش میدهید جاز و بلوز است، ولی یکجور بلوزیست که تا حالا شما نشنیدهاید... میدانید با این صدا، یعنی همین آهنگها را من اگر بردارم و روی همین ملودیها شعر انگلیسی بگذارم، این تاثیر را نخواهد داشت.
فکر میکنید که شعرهای کلاسیک ایرانی را بهتر میشود با سبک جاز پیوند داد یا با سبک بلوز؟
میدانید، بلوز خودش توی جاز جا میگیرد و بخش بزرگی از جاز، بلوز است. در نتیجه این دو ازهم چیز خیلی جدایی نیستند. فقط در جاز یک ذره ترکیباتی دیگری هم هست. در واقع ما هیچجا نمیتوانیم خط بکشیم و بگوییم از اینجا به بعد دیگر جاز شد یا از اینجا به بعد بلوز...
درست است که بلوز توی جاز میگنجد، ولی بعضی قطعات آلبوم شما نمیگویم بلوز خالص است، ولی نشانههای جاز را چندان نمیبینید.
در واقع بلوز است، اما هیچکدام از آهنگها آن توالی بلوز را... آن بلوزی که دوازده «بار» نوشته میشود نیست. شاید بشود گفت که کمی بلوز تخیلیتر است، بلوزیست که کمی از آکوردهای جاز هم در آن استفاده شده است. ما وقتی میگوییم جاز، منظورمان اصلا آن جاز خیلی آوانگارد نیست، بلکه جاز امروزیست، جازیست که الان ما بیشتر با آن آشنایی داریم و هرکدام از آهنگها به یک ترکیبات امروزیتری مایل شدهاند. مثلا: یکیشان هست که حتا کمی حالت گاسپل دارد...
اتفاقا این هم یکی از سوالات من است. به نظر من تاثیر موسیقی گاسپل در دو قطعه بسیار مشهود است، یکی «بازآمدم» و همچنین قسمتهای پایانی قطعهی «بی من مرو» که در آنجا هم شیوهی خواندن شما و هم آن دستزدنی که در قطعه گنجانده شده، حال و هوای موسیقی گاسپل را دارد...
حال و هوا و ترکیب «باز آمدم» خیلی گاسپل است، ترکیب «بی من مرو»...آخرهایش یک حالت دستزدن و اینها پیدا میکند، ولی اصولا بیشتر حالت سول یا گاسپل دارد.
شما خودتان درحین شکلگیری این دو قطعه حس کردید که موسیقی گاسپل به شعر و ترانه میخورد، یا اینکه وارد کردن این عنصر چگونه بوده است؟
این را خیلی طبیعی ...، بخصوص آن آهنگ «باز آمدم»، تمام این آهنگ شاید بیش از ۲۰ دقیقه نوشتناش طول نکشید. چون استیو رفت پشت پیانویی که ما داریم اینجا و شروع کرد یکیـ دوـ سهتا آکورد را گذاشت و در همان زمان این آهنگ بوجود آمد. راستش را بخواهید من به موسیقی گاسپل خیلی علاقه دارم و اینجا خیلی زیاد میروم و گوش میدهم و این خودش فکر میکنم تاثیرش را گذاشته است. و اصولا وقتی آدم آهنگ میسازد، تاثیر تمام چیزهایی که در طول سالها شنیده... یعنی نمیشود واقعا خط کشید و گفت... مثلا توی یک آهنگ ممکن است خیلی تاثیرهای مختلف از جاهای مختلف بگیرید، ولی آن چیزی که گوشتان شنیده و به آن علاقه پیدا کردهاید، اینها طبیعتا خودبهخود شروع میکنند خودشان را نشاندادن در آهنگهایی که میسازید.
همهی قطعات آلبوم محصول مشترک استیون توب (Steven Toub) و شماست. این همکاری به چه صورت بود؟ شعر را شما زمزمه میکردید و استیون همزمان ملودیهای مختلفی را آزمایش میکرد، یا اینکه این همکاری به شکل دیگری بود؟
نه، اصولا استیو یک Groove پیدا میکرد. ملودیها بیشتر مال من است. بخاطر اینکه چون او طبیعتا فارسی بلد نیست، نمیتوانست ملودیها را بسازد. او بیشتر هارمونیها را میساخت و تمام تنظیمها مال اوست. من بیشتر ملودیها و آن کاراکتر خیلی خیلی اصلی و اولیهی آهنگ را میساختم. ولی خب باز هم بستگی دارد. بعضی وقتها من به یک ملودی فکر میکردم و او یک هارمونی برایش مینوشت وبعضی وقتها هم، همانطور که گفتم، او یک Groove پیدا میکرد و یک قسمتی مینوشت و بعد من یک ملودی میگذاشتم و با همدیگر انتخاب میکردیم.
در انتخاب شعرها بیشتر چه چیز معیار بود: مضمون یا وزن و ریتم خودش، یا اینکه شعرهایی را انتخاب کردید که خودتان بیشتر از آنها لذت میبرید؟
شعرهایی را انتخاب کردم که طبیعتا ازشان لذت میبرم و بستگی هم داشت به حال و هوای آهنگ. مثلا بعضی شعرها که شاد بود مثل «بازآمدن» برای همین یک حالت گاسپل دارد، بخاطر اینکه به نظر من خیلی شعرش آن حال را دارد و آن باز آمدم و کلا یک حالت خیلی ملکوتی دارد. تنظیم آهنگها بطور کلی کار استیون توب است و این آهنگها را روی کامپیوتر برنامهریزی کردیم برای بیس و درامز و بعضی قسمتها هم از ارگ استفاده شده است. ولی وقتی ما این آهنگها را بهصورت زنده اجرا میکنیم، از موزیسینهای میهمان استفاده میکنیم و حتا در کنسرتی که ما در لسآنجلس داشتیم که برای معرفی آلبوممان بود، از موزیسینهایی که در لسآنجلس زندگی میکردند استفاده کردیم و در نتیجه صدایی که در کنسرتهای آنجا به وجود آمد بیشتر حالت جاز ناب را داشت، حالت جاز غرب آمریکا را داشت و کنسرتی که در نیویورک داشتیم یک حالت خیلی جاز آوانگاردتری داشت، بیشتر صدای جازی را داشت که در نیویورک و شرق آمریکا شنیده میشود.
شما هم به انگلیسی میخوانید و هم به فارسی، اگرچه موسیقی، معمولا موسیقی بلوز و یا جاز است. آیا وقتی به انگلیسی میخوانید، درد و یا عشق را طور دیگری بیان میکنید، حس دیگری دارید تا توی فارسی یا اینکه اصلا فرق چندانی نمیکند؟
نه، حس دیگری ندارم. فقط قضیه این است که مولانا بقدری روحش بزرگ است که تاثیر میگذارد و حرفهایی که میزند به حدی عمیق است که ... خیلیها به من میگویند وقتی فارسی میخوانی، خیلی بیشتر شوق و حرارت توی صدایت احساس میشود. من فکر میکنم خب، یک دلیلش این است که وقتی شما آهنگهایی را که خودتان مینویسید بخوانید که بیشتر برای صدای خودتان نوشته شده و با احساس خودتان نوشتهاید، میتوانید با حرارت بیشتری بخوانید. ولی دلیل دیگرش هم این است که شعر رومی خیلی قویست و برای اینکه آدم بتواند آن را منتقل بکند، هنگام اجرایش، حسی که لابد من هم داشتهام، به یک حرارت بیشتری احتیاج هست تا بشود این شعر را توضیح داد و داستانش را گفت و بیان کرد.
قطعهی «دعای مطربان» اولین کاریست که شما موسیقی بلوز را با کلام فارسی تلفیق کردید و از ساختهشدن آن هم الان تقریبا دوسالی میگذرد. استقبال از چنین کاری تا بحال چطور بوده؟ آلبومتان گرچه تازه منتشر شده، اما این ترانه که یکی از ترانههای این آلبوم هست، خیلی وقت است که به هرحال توی سایت شما در دسترس هست. واکنشها چطور بوده نسبت به این کار، آیا انتقادی هم به این کار شده؟
انتقاد زیادی نشده است به آن صورت. بیشتر همه برایمان مینوشتند که شما چرا از این آهنگها بیشتر نمیسازید. و اتفاقا در یکی از شوهای رادیویی، کسی که مجری بود خودش گفت که قراراست رعنا و استیو آلبومی را به فارسی کار بکنند...
اما خودتان خبر نداشتید!
نه، ما هم داشتیم گوش میکردیم. ما به همدیگر نگاه کردیم و گفتیم خب لابد ما باید این کار را بکنیم، بخاطر این همه استقبالی که شده.
واکنش خود ایرانیها چطور بوده؟
ایرانیها خیلی استقبال کردند، خیلی هم پشتیبانی کردند. همین آلبومی که شما میبینید، بدون پشتیبانی همه دوستانمان و کسانی که علاقمند شدند امکانپذیر نبود.
آلبوم اول شما با موسیقی جاز و کلام انگلیسی بود. آلبوم دوم ترکیبی ازجاز و بلوز با اشعار کلاسیک فارسی. و... آلبوم سوم؟
هنوز معلوم نیست. چون این چیزیست که بستگی به حس شما دارد. ما خودمان هم خیلی صحبت میکنیم ولی معلوم نیست، چون وقتی مینشینیم و کار میکنیم، نمیشود برنامهریزی کرد که مثلا من اینجور آهنگی باید بسازم. در حال حاضر من میخواهم یک مقدار شعر انگلیسی و فارسی را ادغام کنم توی آهنگ، ولی نمیدانم، شاید اگر این کار را بکنم، اصلا خوشم نیاید و یک تصمیم دیگری بگیرم.
مصاحبهگر: شهرام احدی