«با حملهی آمریکا، نابودی برنامهی هستهای ایران حتمی است»
۱۳۸۸ بهمن ۹, جمعههفتهنامهی آلمانی "دی تسایت" در شمارهی روز پنجشنبه (۲۸ ژانویه) خود، مقالهای از یکی از کارشناسان نظامی اسرائیل بهنام مارتین فان کرفلد در بارهی احتمال حملهی نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران در بخش "دیدگاهها"ی این روزنامه منتشر کرده است. این مقاله که عنوان آن "با بمب اتمی کنار آمدن" است، ضمن شرح تاریخچهی برنامهی هستهای ایران، توضیح میدهد که این طرح ابتدا در زمان شاه ریخته شده و سپس جمهوری اسلامی درصدد پیاده کرده آن برآمده است.
این نویسنده سپس در بخش دیگری از مقالهی خود به وضعیت استراتژیک ایران در زمان شاه و پس از انقلاب ۱۹۷۹ میپردازد و بهویژه تأکید میکند که نیروهای آمریکایی "از سال ۲۰۰۱ بهتدریج ایران را در محاصره گرفتهاند: «در غرب از سوی عراق، در شمال شرقی از سوی آسیای مرکزی، در شرق از طرف افغانستان و در جنوب از سوی کشورهای منطقهی خلیج». او همچنین اضافه میکند: «اگر آمریکا به ایران حملهکند، مثل حملهی نظامی این کشور به عراق در سال ۲۰۰۳، نیروهای نظامی ایران توان مقابله با آن را ندارند.» فان کرفلد پافشاری ایران را بر ساختن بمب اتمی در چنین چارچوبی میبیند و معتقد است که این کشور، به هر حال میکوشد به سلاح هستهای دست یابد، «بدون توجه به این که دولت اوباما چه موضعی در برابر ایران اتخاذ کند». فان کرفلد، سپس با تفاهم مینویسد: «راستش را بخواهید، اگر من هم جای ایران بودم، همین کار را میکردم.»
ایجاد شکاف
موضوع شیوههای تاکتیکی احمدینژاد در رابطه با برنامهی هستهای ایران بخش دیگری از این مقاله را تشکیل میدهد. فان کرفلد این تاکتیکها را اینگونه تقسیمبندی میکند: «مخفیساختن و ظاهرسازی کردن، کلک زدن و فریب دادن، زبانبازی و تهدید.» او برای این شیوهها، مثالهایی هم ارائه میدهد: مثلاً «ایران امروز میگوید، ما هرگز از حق خود برای غنیسازی اورانیوم نمیگذریم و فردا خواستار ادامهی مذاکرات میشود.» بهنظر نویسندهی مقاله، هدف ایران از اعمال چنین شیوههای متضادی «ایجاد شکاف در صفوف مخالفان غربی خود» است.
مارتین فان کرفلد معتقد است که قصد احمدینژاد از بکارگیری این روشها، اتلاف وقت در جهت دستیابی به موادی است که برای ساختن بمب اتمی ضروری است. این امکان بهنظر نویسندهی مقاله بهزودی به واقعیت تبدیل میشود: «به این شرط که معجزهای رخ نکند.» در این صورت این سئوال مطرح میشود که «غرب با چه خطری روبروست؟» مارتین فان کرفلد خود پاسخ میدهد: «به احتمال قوی یک ایران صاحب بمب اتمی همان اندازه خطرناک یا بیخطر است که کرهی شمالی، پاکستان، اسرائیل، چین، فرانسه، بریتانیای کبیر، روسیه و از همه کماهمیتتر آمریکا؛ همگی این کشورها سالهاست به بمب اتمی دستیافتهاند.»
خطر بیشتر
این کارشناس نظامی اسرائیلی، در بخشی دیگر از مقالهی خود به برخورد "جنجالبرانگیز" آمریکا در رابطه با کشورهای جدیدی که میکوشند به سلاح اتمی دستیابند، میپردازد و شرح میدهد که این "ابرقدرت" در شست سال گذشته به مقابله با هر کشوری برخاسته که درصدد برآمده به قدرت اتمی تبدیل شود. فان کرفلد دلیل این واکنش را چنین توضیح میدهد: «آمریکا مایل است تا آنجا که امکان دارد، انحصار داشتن بمب اتمی تنها در اختیار چند کشور بماند»، از اینرو «هربار دلایلی ارائه میدهد که چرا کشور تازهوارد به کلوب صاحبان بمباتمی، نسبت به اعضای دیگر این جمع، صلح جهانی را بیشتر به خطر میاندازد». این کارشناس مینویسد که در طول این شصت سال، آمریکا صدها بار اعلام کرده که "خطر انفجار بمب اتمی از سوی این کشورها حتمی است: «خدا را شکر که این تهدیدها، به اجرا درنیامده است. برعکس؛ در مناطقی که بمب اتمی وجود داشت، بین قدرتهای بزرگ جنگی درنگرفته است» .
نابودی برنامهی هستهای ایران
نویسندهی مقالهی "با بمب اتمی کنار آمدن" در بخش پایانی آن، همچنین این احتمال را بررسی میکند که آیا آمریکا یا اسرائیل میتوانند با حملهی نظامی به ایران به برنامهی اتمی این کشور خاتمه بدهند، یا آن را برای مدت مدیدی به تعویق بیندازند؟ پاسخ وی این است: «احتمالاً بله. نیروهای عظیم هوایی آمریکا میتوانند شمار زیادی، اگر نه تمام مناطق استراتژیک ایران را نابود کنند. برای چنین حملهای، واحدهای کارآ و مبرز متعددی باید بهکار گرفته شوند که قطعاً با خسارات سنگینی همراه خواهد بود. این حملهها حداقل هفتهها و ماهها به طول خواهد انجامید.»
FF/KG