بندبازی در خاورمیانه
۱۳۸۸ خرداد ۱۳, چهارشنبهیک گزارش تفسیری در روزنامهی "فرانکفورتر روندشاو" (Frankfurter Rundschau) در مورد سفر باراک اوباما به خاورمیانه و در ادامهی آن به اروپا چنین آغاز میشود: «طبعا پیشاپیش بسیار سخن گفته شد درباب مأموریت پیچیده و سخنرانی بس مهم اوباما. در مورد رئیسان جمهور آمریکا همواره چنین است: همه چیز باید به نوعی تاریخی باشد. این بار اوباما در سفر پنج روزهاش به عربستان سعودی، مصر، آلمان و فرانسه به راستی باید بندبازی پیچیدهای را پیش برد.»
رژیمها یا مردم؟
اوباما میخواهد کلیت جهان اسلام را خطاب قرار دهد و با آن از در آشتی درآید. ولی چنین کلیتی وجود ندارد. در بسیاری از تفسیرهای رسانهها به این نکته اشاره شده است. واحدی به نام کشور نیز در این جهان یک کلیت نیست که بتوان با آن به عنوان یک پدیدهی یگانهی یکپارچه مواجه شد. سایت "دی ولت آنلاین" یادآور میشود که آمریکا به لحاظ حفظ منافع خود با رژیمهایی در منطقه در پیوند است که صدای منتقدان را در زندانها خفه میکنند. اوباما میخواهد کدام یک را خطاب قرار دهد: پوزیسیون یا اپوزیسیون را؟
مفسر "فرانکفورتر روندشاو" در این باره مینویسد: «اوباما به کشور پادشاهی محافظهکار عربستان سعودی و مصر حسنی مبارک سفر میکند، دو کشوری که متحدان دیرین آمریکا هستند، اما رژیمهای خودکامهیشان در چشم مردمانشان مشروعیتی ندارد. در منطقه به این موضوع توجه میکنند»، یعنی توجه میکنند که رئیس جمهور آمریکا به دیدار چه کسانی رفته است.
در همین تفسیر آمده است که آمریکا برای پیشبرد سیاست خاورمیانهای خود به کسانی چون ملک عبدالله و حسنی مبارک نیاز دارد، «آنان از بسیاری جهات یاران وفاداری هستند. ولی نزدیکی بسیار به این حاکمان نامردمی مانع جذب اعتماد مردم کوچه و بازار کشورهای عربی است.»
از آنجایی که روابط آمریکا همچنان بر روی مناسبات با رژیمهای «نامردمی» منطقه متمرکز است، گروهی از کارشناسان امیدی ندارند که در دوران اوباما نیز چیزی تغییر کند. جان آلترمَن، کارشناس امور خاورمیانه در واشنگتن میگوید: «دورهی عسلی حشر و نشر رئیس جمهور آمریکا با خاور نزدیک چندان طول نخواهد کشید، زیرا سیاست آمریکا تغییری نمیکند.»
اعراب و اسرائیل
شکاف اول، شکاف میان رژیمها و مردم است. شکاف دوم، شکاف میان اعراب و اسرائیل است. آمریکا چگونه میخواهد رابطهی متوازنی را با دو طرف پیش برد؟ مفسر "فرانکفورتر روندشاو" مینویسد، اینکه آمریکا تا چه حد حاضر است بر اسرائیل فشار وارد کند، معیاری برای سنجش کل سیاست خاورمیانهای آن است. «از دید آمریکا تلاش برای از میان بردن جو بدگمانی و خصومت نسبت به آمریکا در جهان مسلمان نبایستی به ضرر اسرائیل تمام شود.»
ولی نقطهی توازن کجاست و چگونه میتوان به آن رسید؟ "اشپیگل آنلاین" از قول یک جوان عرب مینویسد: «من به اوباما درود میفرستم. لحنی که او به کار میگیرد بسیار جالب است. اما من گمان نمیکنم که او در خاورمیانه صلح برپا کند. فکر نمیکنم، صلحی برقرار شود تا زمانی که واشنگتن مثل این پنجاه سالهی گذشته ناز اسرائیل را بکشد.»
مسئلهی ایران
ایران عنوان شکاف سوم در خاورمیانه است، عاملی که دست کم در سی سالهی گذشته بر فضای سیاسی منطقه تأثیر بسیار گذاشته است.
یکی از موضوعهای دیدارهای اوباما در ریاض و قاهره ایران است. هر دو دولت مصر و عربستان سعودی نگران آن هستند که مبادا بهبود روابط میان ایران و آمریکا به ضرر دولتهای عربی تمام شود. اسرائیل هم نگرانی مشابهی دارد و برخی مقامات اسرائیلی در این رابطه آشکارا از همدلی میان اعراب و اسرائیل سخن میگویند.
در عین حال این نیز واقعیتی است که عربها دریافتهاند، ایرانی که خود را در محیطی خصمانه حس کند، دردسرزا است. میشاییل لودرز (Michael Lüders)، کارشناس امور خاورمیانه، در مصاحبهای با "رادیو آلمان" (Deutschlandfunk) به مناسبت سفر اوباما به منطقه میگوید: کشورهای عربی نیز پذیرفتهاند که باید با ایران سر کنند. «عربستان سعودی و مصر، که اختلافهای بسیاری با ایران دارند، بارها به آمریکاییان گفتهاند که ایران را در درازمدت نمیتوان به بازی نگرفت.»
اوباما ولی چگونه میتواند همزبان همبازی ایران و اسرائیل و عربها باشد؟
نویسنده: رضا نیکجو
تحریریه: کیواندخت قهاری