تروریست قلمداد شدن سپاه پاسداران: تهدیدی جدی یا موضوعی بیاهمیت؟
۱۳۸۶ مرداد ۲۵, پنجشنبهاگرچه ایالات متحده آمریکا از سال ۱۹۸۴ ایران را در لیست کشورهایی که از تروریسم حمایت میکنند قرار داده، ولی هیچگاه از این حد که ایران را حامی تروریسم اعلام کند، فراتر نرفته است. اینک اما برای اولینبار موضوع قرار دادن یک نهاد رسمی دولت ایران در زمره سازمان های تروریستی مطرح شده است: نهاد سپاه پاسداران که رکن اصلی نیروی نظامی حکومت اسلامی است. این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که بر مبنای قانونی که دو هفته بعد از ۱۱ سپتامبر در کنگرهی آمریکا تصویب شد، رییس جمهور این حق را دارد که خود در مورد گذاشتن نام یک سازمان در فهرست سیاه تروریستی بگیرد و در این مورد نیازی به تأیید کنگرهی آمریکا ندارد.
تهدیدی غیرجدی!
با این همه اعلام اینکه ممکن است سپاه پاسداران به عنوان یک سازمان تروریستی قلمداد شود از سوی مقامات جمهوری اسلامی ظاهرا امری جدی و جدید قلمداد نمیشود. سعید ابوطالب نماینده اصولگرای مجلس در این باره به رادیوی دویچه وله میگوید:
«ما در همه سالهای بعد از انقلاب در واقع دشمنی آمریکاییها را با مردم خودمان بهصورت آشکار و پنهان دیدهایم. یعنی آمریکاییها در حوزهی فرهنگ و حوزهی اقتصاد بهاصطلاح کاملا با ایرانیها خودشان را درگیر میدانند و جبههای گشودهاند علیه مردم ایران. حالا اینکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را جزو گروههای تروریستی قرار میدهند، سپاهی را که یک نیروی نظامی کاملا کلاسیک و با اقتدار در منطقهی خاورمیانه است، این اتفاق جدیدی نیست. بنابراین هیچ نگرانی ندارد و هیچ دلیلی نیست. به نظر من این موضوع در آمریکا مصرف داخلی دارد. من این را در رابطه بین گروههای سیاسی در آمریکا میدانم، وگرنه ارزش سیاسی بینالمللی ندارد.»
تهدیدی جدی!
درمقابل این نظر گروهی از کارشناسان معتقدند که رهبران ایران اگرچه در محافل درونی خود دچار هراس و نگرانی از چنین تهدیدهایی میشوند اما درهرصورت ظاهری بیاعتنا به خود میگیرند.
دکتر هوشنگ امیراحمدی، استاد دانشگاه راتگرز در نیوجرسی آمریکا و رئیس شورای آمریکاییان و ایرانیان، در باره اقدام احتمالی آمریکا به قراردادن نام سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی، میگوید:
«متاسفانه یک عده هر اتفاقی در رابطه با ایران و آمریکا میافتد، میگویند: مهم نیست! این قضیهی "مهم نیست، مهم نیست" باعث شده است که تمام درهای این رابطه بسته بشود. هر چه پیش آید بازهم فرقی نمیکند. یعنی تحریم میگذارند، میگویند مهم نیست، سازمان ملل را هم میگویند مهم نیست، توی عراق دردسر برایشان درست میشود، میگویند مهم نیست. هر کاری که آمریکا میکند میگویند مهم نیست و مثل اینکه تنها وقتی مهم میشود که آمریکا واقعا بیاید ایران را بزند. چطور ممکن است که دولت آمریکا بزرگترین سازمان نظامی جمهوری اسلامی را تروریست اعلام بکند، بعد مهم نباشد!؟»
به عقیده هوشنگ امیراحمدی اگر آمریکا بخواهد سپاه را یک سازمان تروریستی اعلام کند، این وضعیت سیاسی و نظامی آمریکا با ایران را بهطور کیفی تغییر خواهد کرد. زیرا «اولا سپاه سازمان نظامی رسمی دولت جمهوری اسلامی است. رهبر سپاه رهبر جمهوری اسلامی است. و وقتی سپاه تروریست اعلام بشود، رهبر جمهوری اسلامی به طور غیرمستقیم تروریست اعلام میشود. و وقتی رهبری حکومت تروریست اعلام بشود، کلیت حکومت تروریست اعلام میشود. بنابراین من این را بهعنوان این نمیبینیم که فقط سپاه را اینها تروریست اعلام میکنند. در واقع عملا کل سیستم جمهوری اسلامی را اینها تروریست اعلام خواهند کرد."
امکان عملی تروریستی خواندن کل حکومت
از هوشنگ امیر احمدی میپرسیم که امکان عملی شدن چنین اقدامی تا چه اندازه است؟ پاسخ میشنویم:
«به نظر من انجام میشود. ببینید، متاسفانه هرچی را که آمریکاییها گفتند در مورد ایران انجام میدهند، انجام دادهاند. خانم کاندالیزا رایس تمام زورش این بود که از طریق دیپلماسی با ایران مسیری را پیدا کند و برود جلو که به نظر نیروهایی که دشمن رابطهی ایران و آمریکا هستند، دشمن اهل گفتوگو هستند، این گفتوگوها بین ایران و آمریکا به نتیجه نرسیده است. اینها اعتقاد دارند که گفتوگو با ایران به نتیجه نخواهد رسید، در سازمان ملل به نتیجه نرسیده، در عراق به نتیجه نرسیده است."
به نظر هوشنگ امیر احمدی این نیز یک قدم به جلو برای جنگ، برای آمادهکردن افکار عمومی است، یک قدم به جلو برای قفل گذاشتن بر همهی درهاییست که میتواند بین ایران و آمریکا باز شود."
به نظر او آن عده از مقامات ایرانی که میگویند این تهدیدها اهمیتی ندارد، درحقیقت خواهان تشدید بحران در مناسبات دوکشور هستند. او میگوید:
«اینها دنبال جنگاند. رویشان نمیشود بگویند کافی نیست، میگویند مهم نیست. آمریکا باید چه کاری بکند که مهم باشد. و من فکر میکنم تنها کاری را که این آقایان و این خانمها را راضی میکند، اینکه آمریکا اینها را بزند واقعا. رسما برود بزند کشور را. آنوقت اینها خواهند گفت که حالا مهم است!»
جنبه اقتصادی تروریستی خواندن سپاه پاسداران
دکتر منصور فرهنگ، استاد علوم سياسی در کالج بنينگتون در ايالت ورمونت و سفير پيشين جمهوری اسلامی در سازمان ملل معتقد است اگر چنین قدمی برداشته شود، باید آنرا یک اقدام بیسابقه دانست و میگوید:
«از آنجا که سپاه پاسداران در ایران فقط یک تشکیلات نظامی و امنیتی نیست، بلکه دارای یک تجارت وسیع داخلی و بینالمللیست، بنابراین از جهت اقتصادی این تصمیم دولت بوش، که البته هنوز اعلام نشده است، میتواند فشارها و تحریم اقتصادی علیه ایران و بهطور مشخص فعالیتهای تجاری سپاه پاسداران تاثیر قابل توجهی بگذارد.»
با این حال نباید فراموش کرد که بسیاری از کمپانیهایی که بهنام سپاه پاسداران در معاملات خارجی فعال هستند، اسامی و بهطور کلی کارنامهی نظامی ندارند. منصور فرهنگ معقتد است اینکه آیا آمریکا اطلاعات لازم راجع به این کمپانیها را دارد و ارتباط این کمپانیها را با سپاه پاسداران میداند یا نه، موضوعی است که در هفتهها و ماههای آینده به آن پی میبریم.
دو تفسیر از ماجرا
طرح این موضوع که ممکن است سپاه پاسداران در فهرست نیروهای تروریستی قرار گیرد با دو تفسیر کاملا متفاوت روبرو شده است. به عقیده گروهی این یک اقدام سمبلیک است، یک امتیازدهی است به طرفداران گزینهی جنگ است که در عمل میتواند به نفع گزینهی دیپلماسی تمام بشود. از طرف دیگر اما این تصمیم میتواند قدمی برای گزینه نظامی باشد. منصور فرهنگ در این باره میگوید:
«به این شکل که یک نهادی آمده متهم به اقدامات تروریستی شده است و این زمینهی افکار عمومی آمریکا را میتواند آماده بکند. حتا، از نظر جهانی که مثلا در عراق یا در افغانستان اگر درگیریی بین نیروهای نظامی آمریکا و گروه سپاه پاسداران در مناطق مرزی بین ایران و افغانستان یا ایران و عراق اتفاق بیفتد، این خودش بتواند آغاز یک جنگ وسیع و گستردهای بین دو کشور باشد و یا حداقل بمباران.»
آمریکا بر سر دو راهی
دوئیتی که در سیاست آمریکا به چشم میخورد، برآمده از بدبینی به کارساز بودن هم راه حلهای دیپلماتیک تاکنونی و هم گزینهی نظامی است. منصورفرهنگ معتقد است به همین دلیل است که ما امروز در چنین وضع مبهمی قرار داریم:
«این میتواند خطری برای جنگ باشد، یا اینکه واقعا از این طریق بخواهند بر کشورهای اروپایی و از جمله هندوستان و چین و روسیه را فشار بیشتری بیاورند، به آنها آوانسهای بیشتری بدهند که در تحریم اقتصادی ایران شرکت بکنند.»
حد کارساز بودن تحریم اقتصادی
البته دکتر منصور فرهنگ به این واقعیت نیز اشاره میکند که ایران در سال جاری در حدود ۶۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشته و بازار ایران برای بسیاری از کمپانیهای اروپایی و چینی و روسی مهم است. بازاری که آنها نمیخواهند از دست بدهند:
«و مقدار زیادی از این پول هم خصوصا در دست سپاه پاسداران میتواند بهصورت پول نقد دربیاید و رد و بدل بشود. بنابراین تحریم اقتصادی ایران اگر با امتناع از خرید نفت ایران توام نباشد، بسیار بسیار بعید است که آن اندازهای را به دولت ایران فشار بیاورد که بخواهد مواضع رفتار خودش را در سیاست خارجی تعدیل بکند."
گره کوری که هر روز بازکردنش دشوارتر میشود
یدالله اسلامی دبیرکل مجمع عمومی نمایندگان ادوار مجلس در مقابل آن دسته از سیاستمداران ایران که تهدید آمریکا مبنی برقرار دادن سپاه در زمره سازمانهای تروریستی را بیاهمیت تلقی میکنند میگوید:
«اینکه گمان بکنیم مقولاتی این چنین بیتاثیرند در تحولات و کم زیاناند برای یک کشور، به استنباط من گمانش خطا است. چون خطا بودن این اندیشه خودش را در میدان عمل نشان داده است. یک ضربالمثل قدیمی ایرانی میگوید که "هزار دوست کم است و یک دشمن زیاد". اصولا در کار دشمنتراشی و ازدیاد دشمن و حتا کم بها جلوهدادن یا بیاهمیت جلوهدادن برخی رفتارها به نظر من راهگشای مشکل ما نیست.»
یدالله اسلامی این را نیز اضافه میکند که جنگ طلبی آنسوی مرز، افراط گرایان را در این سو تقویت میکند:
«اگر از آنسوی مرتب پیام تهدید بیاید و تحریم، از آنسوی هم پیام تند و پرالتهاب، آنچه اتفاق میافتد گره کوریست که هر روز بازکردنش دشوارتر میشود. شاید راه آن باشد که بجای این افرادی که بر طبل جنون و جنگ میزنند، باید از هر دو سو فریاد صلح و دوستی و همزیستی و یافتن راه مناسب و مشترک برای برونرفت از تنگناها را به جستوجو بنشینیم.»
گروهی میخواهند مناسبات ایران و آمریکا در حالت بحرانی بسربرد
در این زمینه سعید شریعتی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت نیز با یدالله اسلامی هم عقیده است و میگوید جناح های تندرو آمریکا علاقمندند مناسبات میان ایران و آمریکا به حالت تند و رادیکال درآید و اقدام اخیر آنها مبنی بر طرح سپاه پاسداران به عنوان یک نیروی تروریست باید در این راستا ارزیابی شود.
به نظر سعید شریعتی ممکن است چنین تهدیدی یعنی قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست گروه های تروریستی هرگز عملی نشود، اما به هرحال این نشان دهنده آن است که گروهی میخواهند مناسبات ایران و آمریکا در حالت بحرانی بسربرد و این طبیعتا میتواند پیامدهای تندی هم برای ایران داشته باشد. سعید شریعتی میگوید:
«باید این نکته مورد توجه قرار بگیرد که هرچه فضا علیه ایران رادیکال تر شود، در تصمیم سازی ها و تصمیمگیری ها هم در این سو، چهره ها و مواضع رادیکال هستند که محوریت پیدا میکنند.»
شریعتی تاکید میکند که جبهه مشارکت همواره خواهان سیاستی بوده که از تنش ها بکاهد و فضای توام با اعتماد متقابل را در صحنه بین المللی ایجاد کند. به همین دلیل نیز نباید زمینه هایی را بوجود آورد که چنین تهدیدهایی بزبان یا به عمل دربیاید. او میگوید:
«ازاین سو ما به عنوان ایران به عنوان یک طرف مواجهه باید به گونه رفتار کنیم که تصمیم گیری و تصمیم سازی در آمریکا هم به دست تندروها نیفتند. یعنی توجیهی برای تندروها و جریانات افراطی در آمریکا نباشد که چنین تصمیماتی را بخواهند به عنوان تصمیمات ملی و تصمیمات دولت آمریکا به منصه ظهور برسانند.»
ضرر متوجه کیست؟
دکتر منصور فرهنگ عدم حساسیت لازم نسبت به این تصمیمات را نتیجه این میداند که ضرر آن نهایتا متوجه مردم عادی است و نه مسئولان و رهبران:
«اینکه خوب بهرحال از روز اول هر اتفاقی که، هر بلایی که سر ایران آمده است از نظر اینها مهم نبوده، به دلیل پول هنگفت نفتی که در اختیار اینها است و بخش عمدهای هم میرود در نیروهای امنیتی و رزمی ایران و هیچ حسابی هم اینها به کسی نمیدهند، در این مورد هم بهرحال نخبگان ایران، طبقهی حاکمه بر ایران یک طبقه ی سرمایهدار بزرگ جدیدی در ایران درآمده، بهرحال این پولهای عظیمی که وارد کشور میشود یک بخشی از آن جامعه دارند از آن برخوردار میشوند. بنابراین طبق معمول وقتی هم که تحریمهای اقتصادی علیه کشوری مثل ایران یا لیبی یا عراق در گذشته واقعا بهکار برده میشود، این تودههای مردماند که رنج میبرند. بیکاری و تورم معاش مردم را سخت میکند. در حالی که نخبگان صاحب قدرت و صاحب ثروت از این نوع تحریمها رنج نمیبرند. بنابراین در ایران هم طبقهی حاکمه زندگیاش مورد خطر نیست، ولی تودههای بزرگ مردم از جمله طبقات متوسط یا جوانها میتوانند در برابر این تحریمها... واقعا قربانیان اصلی جامعهی ما آنها خواهند بود.»