درگیریهای اخیر در کردستان و نقش گروه سلفی در آن
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲, جمعهدرگیری مسلحانه در روستای حسنآباد، در پنج کیلومتری سنندج، مرکز استان کردستان، از ساعت ۴ عصر روز پنجشنبه (۲۱ آوریل / اول اردیبهشت) آغاز شد و تا ساعت یازده شب ادامه یافت. به گزارش خبرگزاریها، افرادی مسلح پنج عضو یک خانواده را به گروگان گرفته بودند و نیروی انتظامی برای آزاد کردن آنان وارد عمل شد و کار به درگیری مسلحانه کشید.
رسانههای ایران از «گروه ضدانقلاب» به عنوان مسئول گروگانگیری و درگیری نام بردهاند. کردستان در هفتههای اخیر چندین بار شاهد درگیریهای مسلحانه و بمبگذاری بوده است. از عاملان این حوادث اطلاعی در دست نیست.
سامان رسولپور، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر کرد، بر این نظر است که با توجه به شواهد و شیوههای بکار گرفته شده، مسئول این گونه وقایع گروه "سلفی" است. برخی از نهادهای امنیتی کردستان هم گاه این عملیات مسلحانه و بمبگذاریهای اخیر را به "سلفیها" نسبت دادهاند.
دویچهوله: آقای رسولپور، گویا از عصر دیروز شنبه، درگیریهای مسلحانهای در نزدیکی سنندج، میان نیروی انتظامی و افراد مسلحی که خبرگزاریهای ایران از آنها به عنوان گروههای ضدانقلاب اسم بردهاند، روی داده است. شما چه اطلاعی در بارهی این درگیریها دارید؟
سامان رسولپور: این درگیریها همزمان بوده با سفر هیأت دولت به استان کردستان و در پنج کیلومتری سنندج، در نزدیکی روستای حسنآباد روی دادهاند. رسانههای دولتی اعلام کردهاند که گروهی چند نفر را گروگان گرفتهاند و نیروهای نظامی و امنیتی رفتهاند که آنها را نجات بدهند، اما در مورد هویت این گروه هیچ توضیحی ندادهاند.
آنطور که مشخص است طی هفتههای گذشته، موج جدیدی از رفتارهای خشونتآمیز که به شکل بمبگذاری یا اقدامات دیگر بوده در کردستان اتفاق افتاده است. انگشت اتهامات در این اقدامات بیشتر به سوی گروههای سلفی نشانه رفته است. بهنظر میرسد که گروههای سلفی که یک گروه سنی تندرو و بنیادگرا هستند و طی سالهای گذشته در مناطق کردنشین به شکل آزادانه فعالیت تبلیغاتی میکردند، اخیراً اقدامات نظامی و خشونتآمیزی را شروع کردهاند که بیشتر به شکل بمبگذاری است.
شواهد نشان میدهد که در عملیات دیروز و اتفاقی که افتاده، نیروهای سلفی نقش داشتهاند. آنها که پیشتر هم این سابقه را داشتند که شخصیتهای مختلف را تهدید میکردند و لیستهایی را از افرادی منتشر میکردند که به قول خودشان کافر هستند و باید مجازات شوند، احتمالاً اینبار هم قصدشان همین بوده و بر همین اساس تصمیم گرفتهاند که اقدام به گروگانگیری کنند.
آیا شیوهی گروگانگیری، شیوهای بوده که از طرف این گروه سابقه داشته است؟ یا بر چه اساسی شما این نظر را میدهید؟
در حال حاضر در کردستان، در میان احزاب اپوزیسیون حزب پژاک گاهاً فعالیتهای مسلحانهای داشته است. اما استراتژی و یا تاکتیک نظامی پژاک اینطور نبوده که دست به گروگانگیری و یا حتی بمبگذاری بزند. مثلاً در طول سالیان گذشته، پژاک هیچگاه مسئولیت هیچ بمبگذاریای را تقبل نکرده و گفته که به این روش معتقد نیست. اما در مورد سلفیها اینطور نیست. یعنی گروهی هستند که بهخصوص در استان کردستان، در شهرهای سنندج، بانه و دیگر شهرها، فعالیتهای مختلفی از ترور گرفته تا تهدید و ارعاب و…داشتهاند.
بنابراین آنچه روی آن، نسبتاً قاطعانه میشود صحبت کرد، این است که احزاب اپوزیسیون کرد، به هیچعنوان از این روشها استفاده نمیکنند و موافق چنین روشهایی نیستند. تنها گروهی که بهخصوص در هفتههای گذشته، جمهوری اسلامی وارد فاز جدیدی از برخورد با آنها شده، گروه سلفیها هستند که در این منطقه خیلی هم فعالاند. به این ترتیب، هرچند که جزییات هنوز مشخص نیست، اما این احتمال وجود دارد که این گروگانگیری از سوی آنها صورت گرفته باشد.
در مورد گروه سلفی، برای ما توضیحی بدهید.
سلفیها گروهی هستند که خود را مسلمان میدانند، سنیمذهب هستند و فکر میکنند از راه جهاد میشود به خدا رسید و با کفر مبارزه کرد. بخشی از آنها معتقدند که از دو راه میشود به خدا رسید؛ به قول خودشان که گاهاً در کارهای تبلیغاتیشان منتشر میکنند، یکی از این راهها پلکان است و راه دیگر آسانسور؛ و آسانسور همان عملیات انتحاری است که آنها به آن معتقدند.
در واقع، اینها یکی از شاخههای القاعده هستند که در کشورهای مختلف برای القاعده عضوگیری میکنند و کارهای تبلیغاتی انجام میدهند. بهخصوص در سالهای گذشته در ایران و در کردستان ایران، کارشان این بوده که مردم را با القاعده آشنا کنند.
اما آغاز تحرکات خیلی جدی این گروه، بعد از حملهی شوروی به افغانستان بود و مشخصاً در مورد کردستان هم میتوانم این را بگویم که بعد از حملهی شوروی به افغانستان، تعدادی از کردهای عراقی به بنلادن پیوستند و علیه حکومت شوروی جنگیدند. رهبریت این گروه از کردهای سلفی را شخصی به اسم "ملا کرکار" بر عهده داشت.
بعداً که جنگ تمام شد، اعضای کرد القاعده به کردستان عراق بازگشتند و این همزمان بود با تأسیس حکومت کردستان عراق. همان موقع این افراد به خاطر هممرز بودن کردستان ایران و عراق و تبادل فکر بین فعالان فقهی در کردستان ایران و عراق، تردد داشتند و میشود گفت که نسل اول سلفیهای کرد، به مرور در همان زمان بهوجود آمدند.
در مجموع، همانطور که اشاره کردم، سلفیها مشخصاً یک گروه ایدئولوژیک بهشدت تندرو هستند که فکر میکنند باید با کفر جنگید و راه جنگیدن هم اقدامات خشونتآمیز، تهدید و استفاده از راهکارهایی مانند عملیات انتحاری است.
این گروه تا چه حد بین مردم در کردستان نفوذ دارند؟
مردم کردستان به هیچ عنوان این گروه را قبول ندارند. هرچند شاید افراد محدودی باشند که این گروه و افکار و عقاید و روش این گروه برایشان جذابیت داشته باشد، اما طی سالهای گذشته، بهرغم اینکه فضا برایشان فراهم بوده و در بیشتر مناطق کردنشین آزادانه فعالیت داشتند، جلسه برگزار میکردند و حتی در مساجد رفت و آمد داشتند، نتوانستند حمایت مردم کردستان یا حتی بخش کمی از مردم کردستان را جلب کنند. خیلی محدود بودند و همواره مردم کردستان نگران بودند و از حضور آنها ترس داشتند.
فعالان مدنی و حقوق بشری کرد این ترس و نگرانی از حضور سلفیها را همواره اعلام کردهاند. بنابراین میتوانم بگویم که سلفیها در کردستان ایران هیچ پایگاهی ندارند و مردم کردستان از حضور آنها در مناطق کردنشین ناراضی هستند.
آیا این گروه نمایندگان مشخص و شناخته شدهای دارند؟ و وقتی عملیاتی انجام دادهاند، مسئولیت آن را بر عهده گرفتهاند؟
معمولاً گروه سلفیها به شکل شبکهای فعالیت میکنند. هرچند لیدرهای مشخصی در کردستان دارند که برای مردم منطقه شناخته شده هستند، اما به شکل رسانهای فعال نیستند و مسئولیت کارهایی را که انجام میدهند، معمولاً نمیپذیرند. نباید انتظار داشته باشیم که سلفیها بگویند این گروگانگیری از طرف آنها بوده و انگیزهی مشخصی داشتهاند. قبلاً هم همینطور بوده. یعنی در جریان ترور چند شخصیت مذهبی که در کردستان اتفاق افتاد یا در بمبگذاریهایی که در استانهای کردنشین شد، هیچگاه سلفیها در مورد آنها صحبت نکردند. چون اساساً روش آنها اینطور نیست که حضور رسانهای داشته باشند و یا بیانیه صادر کنند.
اما بیشتر از روی تهدیدها و روشی که برایاش تبلیغ میکنند، میشود حدس زد و به این نتیجه رسید که کار آنها بوده است. مثلاً هرازچندگاهی لیستهایی منتشر میکنند و افرادی را تهدید میکنند. یا مثلاً اتفاق افتاده که جوانان سنندج را که نوع پوششان از دید آنها اسلامی نیست، تهدید کردهاند که در روز روشن در مناطق پررفت و آمد اقدام به بمبگذاری خواهند کرد.
در مجموع سلفیها یک تهدید جدی هستند؛ هم برای امنیت مردم کردستان و هم برای امنیت جمهوری اسلامی. اما آنچه به نظر من خیلی مهم است، این است که در طی سالهای گذشته، بارها فعالان مدنی و حقوق بشری کرد نسبت به حضور سلفیها در کردستان هشدار داده بودند و همواره این پرسش را مطرح کرده بودند که چرا مقامات جمهوری اسلامی خیلی با نرمش و تعامل با آنها رفتار میکنند و هیچ برخوردی اساساً با این گروه صورت نمیگیرد. مثلاً آنها به شکل آزادنه جلساتی برگزار میکردند، در مراسم نماز جمعه حضور داشتند، بیانیه و یا سیدیهایی منتشر میکردند و همواره در سنندج به شکل دستهجمعی حرکت میکردند و در خیابانها ظاهر میشدند. نوع پوشش آنها کاملاً مشخص بود، آنان را از سایر مردم جدا میکرد و روشن بود که سلفی هستند.
این پرسش همچنان به قوت خود باقی است که جمهوری اسلامی چرا اخیراً به این نتیجه رسیده است که سلفیها یک خطر هستند و باید با آنها برخورد کنند و شاهد آن بودهایم که طی هفتهها و ماههای گذشته گفتهاند که خانههای تیمی آنها را کشف کردهاند، تعدادی را بازداشت کردهاند و درگیریهای پراکندهای با آنها داشتهاند.
پاسخی برای این پرسش دارید؟
به باور من، جمهوری اسلامی سعی میکرد از نیروهای سلفی استفادهی ابزاری بکند. به این ترتیب که سلفیها، به نوعی برای القاعده عضوگیری میکردند و کار و وظیفهی آنها آشنا کردن جوانان کرد با جهاد و زمینهسازی برای به عضویت درآوردن آنها به گروه القاعده بوده است.
بعد از حملهی نظامی آمریکا به عراق و جنگی که اتفاق افتاد، القاعده حضور خیلی پررنگی در عراق داشت، دست به بمبگذاری میزد و قطعاً نیاز به عضوگیری داشتند. سلفیها این کار را میکردند و چون جمهوری اسلامی همهی شواهد نشان میدهد که قصد داشت در عراق ناامنی ایجاد کند و از گروههای مختلف شورشی حمایت میکرد، به همین دلیل هم با سلفیها برخورد جدیای صورت نگرفت.
چون بهخصوص رشد قارچگونهی سلفیها در کردستان ایران، بعد از حملهی نظامی امریکا به عراق بود و من فکر میکنم، از این زاویه که سلفیها سعی در ضربه زدن به منافع آمریکا در منطقه داشتند، جمهوری اسلامی سعی نکرد با آنها برخورد کند. اما اکنون که اوضاع در عراق تا حدودی آرامتر شده و میزان تأثیرگذاری و یا تحرکات القاعده کمتر شده، احتمالاً جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده که سلفیها میتوانند یک خطر باشند و هیچ منفعتی ندارد که آنها را تحمل کند.
موضوع دیگری که از سوی فعالان کرد مطرح میشد، این بود که جمهوری اسلامی تا حدودی میدان را برای سلفیها باز میگذارد که دامنهی نفوذ احزاب اپوزیسیون کرد را محدودتر کند. چون بههرحال سلفیها خیلی تندرو هستند و کار تبلیغاتی میکنند و شاید از این زاویه هم نرمشی که جمهوری اسلامی با سلفیها در طی سالهای گذشته داشته، حائز اهمیت است.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
تحریریه: داود خدابخش