امروز در مقایسه با گذشته، اگرچه تبادل آزاد اطلاعات و دیدگاهها هنوز در کشورهایی محدود است، عده بیشتری از مردم از طریق دنیای مجازی به تریبونی همگانی دست یافتهاند که میتوانند سخنان خود را آزادانه در آن ابراز دارند. از همین تریبونهاست که بیعدالتیها نیز افشا و به چالش گرفته میشوند. شکلگیری و گسترش این جهان بسیار سریع پیش میرود.
در این راستا فرهنگی نو نیز دارد شکل میگیرد که بنیان در جهان دیجیتال دارد. جهان دیجیتال از یکسو ما را به مشارکت عمومی دعوت میکند و از سوی دیگر میکوشد رفتارهای خاصی را در ما تقویت کند. گاه مورد تشویق قرار میگیریم و گاه میآموزیم چگونه و به چه شکل نفرت خویش ابراز داریم. گاه نیز عمیقترین غریزههای انسانی ما به بازی گرفته میشوند. ورای نمایشهای پُرهیجانی از عشق و خشونت سعی میشود احساسهای ما سمت و سو داده شوند.
کارتهای دیجیتال از یکسو کنترل است و از سوی دیگر ورود به فضای آنلاین. از همین طریق انسانها اگرچه وارد یک سیستم نظارت غیرمتمرکز میشوند، فضایی نیز گشوده میشود که میتواند از کلاسهای درس تا بحثهای ناب علمی و فرهنگی را شامل گردد، و بدینطریق آموزش و بحث از مکانهای فیزیکی بسته آزاد میشوند.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
شبکه اجتماعی توییتر که در سال ۲۰۰۶ میلادی راهاندازی شد، ۳۳۰ میلیون عضو دارد. هر کس میتواند عضو آن شود و هر بار تا ۱۴۰ حرف بنویسد. توییت کردن فعل نوینی است حاصل این عمل.
در دوازدهم ژانویه ۲۰۲۱ به دنبال بسته شدن حساب کاربری دونالد ترامپ در شبکه توییتر، تلگرام اعلام داشت که طی ۷۲ ساعت بیش از ۲۵ میلیون نفر بر کاربران این رسانه افزوده شده و مجموع شمار آن به ۵۰۰ میلیون نفر رسیده است. این رسانه در سال ۲۰۱۳ بنیان گذاشته شده است.
اینستاگرام در سال ۲۰۱۰ به راه افتاد. فیسبوک آن را در سال ۲۰۱۲ خرید. اینستاگرام که بیش از ۳۰۰ میلین کاربر دارد، شبکهای است برای انتشار عکس و ویدئو.
واتساپ یک پیامرسان سریع است، وابسته به فیسبوک که در سال ۲۰۰۹ راهاندازی شد و اکنون بیش از دو میلیارد عضو دارد.
فیسبوک دو و نیم میلیارد عضو دارد و به ۱۷۰ زبان دنیا فعال است. درآمد سالانه آن بیش از هفتاد میلیارد دلار است. هر روز نیم میلیون نفر بر اعضای فیسبوک اضافه میشود. هر عضو به طور متوسط صد دلار سود عاید این شرکت میکند. داراییهای آن در سال گذشته ۱۳۴ میلیارد دلار اعلام شده است. عضو شدن در این شبکه همچون دو رسانه وابسته به آن، اینستاگرام و واتساپ، مجانی است. هر کاربر از این طریق به "دنیای مجازی" وارد میشود و به "جهان دوستان" قدم میگذارد تا شهروند جهان مجازی باشد.
فیسبوک یک جهان ناب پذایراییست؛ دوستان همه جمعاند، گذشته و حال، دیروز و امروز در یادها و عکسها پر میزنند و بال میگشایند. شادی و رضایت در پیامها موج میزنند. دوستت دارم و قرارهای عاشقانه در کنار بحثی جالب از هنر و ادبیات و یا سیاست مینشیند. دنیا چه کوچک شده است امروز، دوستان ناپیدای سالیان سروکلهشان از چهار گوشه جهان پیدا میشوند، کافی است نامی را در ماشین جستجوگر بجویی. اگر شانس آورده باشی، به آنی ارتباط برقرار و گمشده پیدا میشود. در این دنیای زیبای مجازی میتوان ساعتها به گشتوگذار مشغول شد. این شبکه در واقع بسیار کارآ و گستردهتر از آن است که فکر میکنیم.
فیسبوک امروز چه بسا بیش از دستگاههای عریض و طویل و سازمانهای امنیتی کشورها از هویت شهروندان خویش اطلاع دارد. از روابط پنهانی آنان آگاه است، علایق و سلیقههایشان را میداند و از برنامههای آنان، آنچه پشت سر گذاشتهاند و آنچه که در پیش دارند، باخبر است. فیسبوک دنیای اطلاعات است. به همین علت جستجوگران بسیاری، از جمله نیروهای پلیس کشورها در آن فعال هستند.
در فیسبوک حلقه دوستان کامل میشود، یاران دور و نزدیک، اعضای خانواده، تفریحات و سرگرمی، راههای سلامت و تندرستی، کسبِ پول، شغل، و حتا عشق و سکس، همه در این شبکه جا خوش کردهاند و میکوشند به اطلاعاتی از دیگر کاربران دست یابند.
در این شبکهها میتوان با هویت واقعی و یا غیرواقعی حضور یافت، اما این به این معنا نیست که افرادی با هویتی غیرواقعی بتوانند همچنان ناشناخته بمانند.
چند سال پیش که هنوز اعضای فیسبوک نیم میلیون نفر بودند، اعلام شد که این افراد بیش از سی میلیارد سند و عکس و مطلب از خود و از دیگران در شبکه قرار دادهاند. در شبکه توییتر هر روز بیش از صد میلیون خبر کوتاه قرار میگیرد. به همین علت تویتر را میتوان مدخلی برای خبرها محسوب داشت. در شبکههای وابسته به فیسبوک امکان خبرگزاری وسیعتر است؛ هم از نظر حجم و هم عکس و ویدئو.
خلاف اقلیتی ناچیز، بسیار کسان نمیخواهند در فضای مجازی گُم شوند، میکوشند در موقعیتی قرار گیرند تا پیدا شوند، کشف گردند و در همین رابطه ترجیح میدهند با هویت واقعی خویش وارد دنیای مجازی شوند.
در این شکی نیست که تمامی افراد در دنیای مجازی قابل شناسایی هستند. چند سال پیش اریک اشمیت، مدیر پیشین گوگل با استناد به عکسهایی که در فیسبوک منتشر میشوند، اعلام داشت که ما با چند عکس قادریم در کوتاهترین زمان به هویت واقعی افراد پی ببریم. به نظر او خیالی است خام که عدهای فکر میکنند با نامهای غیرواقعی قادرند هویت خویش را پنهان دارند.
اینترنت سرزمینی است که جاسوسان مجازی نیز در آن فعال هستند. هدف دستیابی به اطلاعات است. از طریق همین عوامل است که بخشی از سرمایه مالی در مسیر مشخصی به کار گرفته میشود. تولیدات وارد بازار میگردند و رقابت سازمان داده میشود. برای نمونه چند سال پیش یکی از کاربران فیسبوک به نام لویی ویتان بی هیچ مانعی توانست با یک میلیون و ششصدهزار نفر از کاربران رابطه برقرار کند و به سایت آنها وارد شود. این به این معناست که این شخص توانست به آلبومهای شخصی آنان دست یابد، علایق و سلیقههایشان را بداند، دوستانشان را بشناسد، حال و گذشته آنان را ردیابی کند. باز در همین راستا شرکتی به نام Rapleaf توانست به شگرد و شیوهای به یک میلیارد آدرس اینترنتی دست یابد. کار این مؤسسه فروش همین آدرسهاست به خواستاران آن. هر آدرس دروازهای است برای ارتباط. هماکنون صدها شرکت در جهان به کار جمعآوری آدرس به کار مشغولاند. به یاد داشته باشیم که هکرها با در دست داشتن آدرس مأموریت خویش را انجام میدهند.
Cooki چشم و گوش است در اینترنت، یک برنامه جاسوسی که کارش دستیابی به اطلاعات است. مثلاً پی میبرد که شما آقا و یا خانمی هستید چهل ساله، هفته گذشته به چند مؤسسه و یا بنگاه در اینترنت مراجعه کردهاید، دنبال چه هستید، چه چیز خریدهاید، چند ایمیل به کدام آدرسها فرستادهاید، در چه موقعیت از نظر تندرستی قرار دارید، چه دارویی مصرف میکنید، چقدر وام گرفتهاید، به کدام بانک رجوع کردهاید، در چه بانکی حساب دارید و...
چشم و گوشهای اینترنتی به هر کلیک حساس هستند. میخواهند بدانند وارد کدام سایت میشویم و چه منظوری داریم. هر آدرس ایمیل امروزه بین نیم تا یک سنت فروخته میشود.
از میان کاربران فیسبوک نیمی از آنان در این سایت فعال هستند. اینان به شبکهای وصلند که آن را آیینه جادویی میخوانند. بر اساس دادههای فیسبوک این افراد در کل ۳۵۰۰ میلیارد دقیقه در ماه را در این شبکه میگذرانند.
فیسبوک در فوریه ۲۰۰۴ کار خود را آغاز کرد. جوانی به نام زاکربرگ سایتی در دانشگاه هاروارد به راه انداخت تا دانشجویان از این طریق با هم در ارتباط باشند. شانس یار او بود و در اندک زمانی سایت او جهانی شد. این سایت عظیم هم اکنون ۴۵ هزار کارمند دارد و به بیش از ۱۷۰ زبان قابل بهرهبرداری است.
کاربران میتوانند در سایت شخصی خود هرآنچه از عکس و سند و مطلب که دوست داشته باشند، بگذارند، دوستان خویش را برگزینند و به آنان اجازه دهند تا به سایت آنان وارد شوند و یا مطالب انتخابی خود را به سایت آنان بفرستند تا در حلقه دوستان خوانده، شنیده و یا دیده شود.
کاربران فیسبوک را با عده تماشاگران تلویزیون در جهان برابر میدانند. در کنار سایتهای شخصی، نشریات، رسانهها، مؤسسات و سازمانهای سیاسی و اجتماعی نیز میتوانند سایت خویش را راه اندازند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
فیسبوک مدعی است که اطلاعات موجود در بانک اطلاعاتی خود را در اختیار کسی قرار نمیدهد، اما بارها منابعی چون وال استریت جورنال ادعا کردهاند که از طریق این شبکه قادر شدهاند به هویت کاربران برخی از ارایهدارندگان بازیهای الکترونیکی دست یابند. فیسبوک در برابر این ادعا، بی آنکه آن را نادرست اعلام دارد، گفت بر سر آدرس کاربران این شبکه با هیچ کس وارد معامله نشده و نخواهد شد.
آیا می توان در فیسبوک و یا شبکهای دیگر همچنان ناشناس ماند؟ این نکتهای است که بسیاریها از خود میپرسند. پیش از آنکه پاسخی به آن داده شود، باید به سئوال دیگری نیز توجه کرد و آن اینکه؛ آیا میتوان در جهان امروز ناشناس ماند و هویت خویش همچنان مخفی نگاه داشت؟
شاید شرکتهای بزرگ به قصد تبلیغات و یافتن بازار برای عرصه کالاهای خویش در جستجوی آدرس باشند و یا سازمانهای اطلاعاتی کشورهای آزاد با مقاصدی دیگر در آن حضور داشته باشند، ولی آیا سازمانهای اطلاعاتی دولتهای خودکامهای چون ایران رد پای مخالفان خود را در آن نمیجویند؟
شبکههای اجتماعی دنیای مجازی در این سالها ما ایرانیان را به ظاهر بسیار به هم نزدیک کرده است. این شبکهها در بسیار مواقع حتا جایگزین سازمانها، احزاب، گروههای فرهنگی و نهادهای مدنی شدهاند و در نبود آنها، کار آنها را پیش میبرند. جلسات برگزار میکنند، سازماندهی میکنند و اقدامی مشترک را سازمان میدهند.
توجه به این شکل از تشکل در ما رو به افزون است. هم اکنون میتوان از هزاران رابطه آشکار و نهانی سخن گفت که در آنها از چند تا چندصد نفر در گستره علایق مشترک، متشکل شدهاند و اهداف مشترکی را پیش میبرند.
اگرچه سخن مدیرعامل گوگل را باید همیشه به یاد داشت که؛ با چند عکس در این شبکه میتوان به هویت واقعی بسیاری از کاربران پی برد، با اینهمه تمدن اینترنتی در مفهوم دمکراسی نیز تحول ایجاد میکند. از یکسو علیه سانسور عملکردی مثبت و کارآ دارد، انسانها را بههم نزدیک میکند، افشاگری میکند، در سازماندهی نقش میآفریند. از سوی دیگر در شناسایی و سرکوب نقش دارد و در دست حکومتهای سرکوبگر به نفع قدرت به کار گرفته میشود.
آیا انسان در این دنیای خودساخته بازنده است؟ اینکه ورای جهان موجود، جهانی دیگر در شبکههای اجتماعی منجسمتر از پیش شکل خواهد گرفت، شکی نیست، اما آیا شهروندان این جهان به حقوقی جهانی نیز در انطباق با "حقوق بشر" دست خواهند یافت؟ این پرسشی است که آینده باید به آن پاسخ گوید.
ادبیات و هنر در کجای این جهان مجازی نقش میآفرینند و چه جایگاهی در آن دارند؟ سهم ما ایرانیان از آن چیست؟ این پرسشیست که میتواند برای ما نیز آیندهساز باشد.
* مطالب منتشر شده در صفحه "دیدگاه" الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.