روزنامهنگاری با خطوط قرمز!
۱۳۸۶ شهریور ۱۲, دوشنبه
در این بیانیه همچنین آمده است که شماری از نهادهای حکومتی، روزنامهنگاران را از پوشش برخی خبرها منع میکنند.
رسانههای ایران و روزنامه نگاران مستقل ایرانی، روزهای سختی را میگذرانند. نشریات و روزنامهها یکی پس از دیگری توقیف میشوند و معدود رسانههای باقیمانده، از انتقال نظراتی متفاوت از موضع رسمی حاکمیت در باره مسائل مهم کشور برحذر داشته میشوند. مواردی چون خبرهای مربوط به بازداشت و بازجویی از فعالان سیاسی، فرهنگی، دانشجویی، کارگری، زنان و فعالان قومی، از جمله خطوط قرمز تعیین شده برای رسانهها هستند.
منع اخبار دانشجویی
نمونه بارزی که این ۱۲۰ روزنامهنگار را به نوشتن چنین بیانیهای واداشته، توصیه به مدیران مسئول روزنامهها برای نادیده گرفتن اخبار دانشجویی و به خصوص وضعیت سه دانشجوی زندانی دانشکده امیرکبیر است. این سه دانشجو، احمد قصابان، مجید توکلی و احسان منصوری هستند که در حال حاضر در بند ۲۰۹اوین در بازداشت به سر میبرند.
از روزنامهها به طور غیررسمی خواسته شده که اخبار مربوط به این دانشجویان، از جمله اعتصاب غذا و اعتراض آنها به شرایط نگهداری و بازجویی شان را پوشش ندهند. پیشتر گفته میشد رسانههای ایران از انعکاس نظرگاههای مختلف درباره مناقشه هستهای ایران منع شدهاند. بیانیه تاکید میکند که پیش از این نیز برخی مقامها، مدیران مسئول روزنامهها را وادار به انتشار مطالب و تیترهای سفارشی کرده بودند.
درددل دو روزنامه نگار
آرش حسننیا همکار سرویس سیاسی اعتمادملی که از امضاء کنندگان این اطلاعیه است، در باره محدودیتهای اخیر میگوید: «نامههای متعددی که از معاوت مطبوعاتی ارشاد یا دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی به روزنامهها میرسد. ممنوعیتها حتی شامل نوسانهای بازارهای کالا یا بحث بنزین هم میشود. ممنوعیت اخیر درباره مسائل دانشجویی و به طورمشخص، وضعیت سه دانشجوی امیرکبیر، به به صورت کتبی بلکه بهطورشفاهی ابلاغ شده است. در واقع این توسعه دادن خطوط قرمزی است که مرتب از سوی معاونت مطبوعاتی ارشاد و نهادهای دیگر حاکمیت برای منع پوشش اخبار در حوزههای خاص، عنوان میشود.»
روزنامهنگاران در این بیانیه از مسئولان قضایی کشور خواستهاند فکری به حال اقدامهای فراقانونی کنند که هر روز بیشتر از قبل در جهت تحدید رسانهها گام برمیدارند.
آسیه امینی، دیگر امضاء کننده این بیانیه تاکید میکند که محدودیتها تنها آن چیزهایی نیستند که در قانون منع شدهاند بلکه تیغ خودسانسوری، کمک بزرگی به گسترش محدودیتهاست.
آسیه امینی خودسانسوری موجود در عرصه رسانهها را مخربتر از سانسور دولتی میداند و میگوید: «منع نوشتن از طرق مختلف صورت میگیرد و معمولا هم شیوهای رسمی ندارد. کسی کتبا اعلام نمیکند که نوشتن از فلان مسئله ممنوع است. ما در تحریریهها، به کرات شنیدهایم که تماس گرفتهاند و گفتهاند در این مورد ننویسید! حالا این که کی تماس گرفته را همه میدانند و هیچکس نمیداند! تنها گفته میشود تماس گرفتهاند که ننویسید! این که چه میزان از این اعلام، خودسانسوری است، معلوم نیست. چقدر به سردبیران و مدیران روزنامهها برمیگردد، معلوم نیست. البته قابل درک است که آنها نگران نشریه خود هستند و میخواهند آنها را حفظ کنند. از این منظر شاید بتوان حق را به آنها داد، اما نتیجه اش روزگاری میشود که الان داریم میبینیم...»
روزنامهنگاران در پایان اطلاعیه خود یادآور شدهاند که درصورت عدم کنترل وضعیت پیش آمده و ادامه روند تحدید رسانهها، در آینده جزییات روشن و مشخصی از فشار و دعوت نهادهای فراقانونی به سانسور را به اطلاع عموم خواهند رساند.
مهیندخت مصباح