مراسم روز جهانی منع کار کودک با تاخیر برگزار شد
۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبهروز ۲۲ خرداد برابر با ۱۲ ژوئن، روز جهانی منع کار برای کودکان است. در این روز قرار بود نشستهایی در ارتباط با کار کودکان برگزار شود، اما به دلیل همزمانی آن با سالگرد انتخابات مناقشهبرانگیز ریاست جمهوری، دستور لغو همه این نشستها صادر شد.
اکنون با گذشت نزدیک به دو هفته، نشستهای لغو شده یکی یکی برگزار میشوند. خبرگزاری ایلنا گزارش داده است که روز پنجشنبه سوم تیر یک گردهمایی از سوی شهرداری منطقه سه تهران و "شبکه یاری کودکان کار ایران" در فرهنگسرای "پایداری" برگزار میشود.
یکی از اعضای "شبکه یاری کودکان کار ایران" به "دویچه وله" گفت: «یکی از اهداف ما این است که از طریق حضور در میان مردم بتوانیم درباره مسایل کودکان کار اطلاعرسانی کنیم و نگرش مردم را نسبت به این کودکان تصحیح کنیم.»
وی گفت: «ما در پی این هستیم که در تعامل با مردم به راهکارهایی برای محو این شکل از استثمار کودکان برسیم.»
او با بیان اینکه معمولاَ تصور میشود که «کودکان کار فقط کودکانی هستند که گلفروشی یا فالفروشی میکنند و یا کودکانی که در رستورانها کار میکنند»، گفت: «اما کودکانی که در کورهپزخانهها یا در کارگاههای خانوادگی دارند کار میکنند، کمتر دیده میشوند.»
وی همچنین به کودکانی که در مشاغلی نظیر کشاورزی مشغول کار هستند اشاره کرد که "زیر فشار کار خمیده شدهاند".
این فعال حوزه کار کودک که نخواست نامش فاش شود، از فقر خانوادهها و حمایت کمرنگ دولتی به عنوان یکی از مهمترین دلایل کار کودکان نام برد: «وقتی به سازمان بهزیستی یا کمیته امداد امام خمینی مراجعه میکنیم به علت تعداد زیاد کیسها حتی کسانی را که شرایط بحرانی دارند را هم نمیتوانند زیر چتر حمایت بگیرند. نمونههایی هست که با ارتباطات نزدیک هم سعی کردیم خانوادهای را تحت حمایت این مراکز قرار دهیم، اما نتوانستیم. نهایتاَ فقر شدید خانواده به این منجر شد که دوباره بچه برود بیرون و کار کند.»
او میگوید: «سالهاست که از وزارت رفاه خواستهایم که حداقل بتوانیم برای بچههایی که کار میکنند دفتر بیمه بگیریم، ولی واقعیت این است که هنوز به نتیجه نرسیدهایم.»
این عضو "شبکه یاری کودکان ایران" گفت که با توجه به پایین رفتن سن کار کودک حتی گاه تا شش سال، به نظر میرسد که اقدام فوری دولت برای محو اشکال مختلف کار کودک ضروری است. این فعال غیردولتی همچنین افزود: «با وجود تمام این مشکلات شاهد آن هستیم که سازمانهای غیردولتی که بدون کمترین چشمداشتی کار میکنند، گاه برای داشتن یک دفتر مشکل دارند و گاه به اتهامات مختلف و کلی از فعالیت باز میمانند.»
گردهمایی انجمنهای کودکان کار و خیابان با تاخیر دو هفتهای و در حالی برگزار میشود که دیگر فعالان حقوق کودک نیز سالهاست به قوانینی که از کار کودکان جلوگیری نمیکنند، انتقاد میکنند.
آنچه در پی میآید گفتوگویی است با نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق کودک.
دویچهوله: خانم ستوده، ممکن است دربارهی خلاءهای قانونیای که در مواجهه با کودکان کار در ایران وجود دارد، توضیح دهید؟
نسرین ستوده: مهمترین خلاء قانونی در مورد کار کودکان این است که قانون کار و مجموعهی قوانین ایران سوءاستفادههایی را که در خانواده از کودکان در جهت کسب درآمد میشود و آنها را راهی چهارراهها میکند و یا به دست کسانی میسپارد که در ازای دریافت پول از آنها کار بکشند، مستثنی کرده است. اگر در مواردی هم والدین را مستوجب مجازات دانسته باشد، هیچگونه ارادهی قانونی برای برخورد با چنین والدینی وجود ندارد.
مثالی میزنم: بر مبنای قانون کار ایران، کارگاههای خانوادگی از شمول نظارت مراجع پیشبینی شده در قانون کار مستثنی هستند. یعنی پدری میتواند فرزند خود را از سنین کودکی در کارگاه خانگیاش بهکار بگمارد و از راه کار این کودک پول بهدست بیاورد. چنانکه در کارگاههای فرشبافی و سایر کارگاهها، شاهد چنین ماجرایی هستیم.
نظارت مراجعی که در قانون کار پیشبینی شده، بر چنین کارگاههایی بهکلی ممنوع است و مأموران ادارهی کار نمیتوانند به کارگاههای خانگی مراجعه کنند، ایمنی کودک را تقاضا کنند، یا سن کودک را مورد سؤال قرار بدهند و یا بقیهی نظارتهایی را که در قانون پیشبینی شده پیگیری کنند.
دویچه وله: خیلی از مواقع هم به نظر میرسد قوانین ضمانت اجرایی ندارند. مثلاَ بر مبنای قوانین ایران، کار کودکان زیر ۱۵ سال مجاز نیست اما عموماَ بر کار کارگاههای غیرمجاز و زیرزمینی که معمولاَ کودکان در چنین جاهایی مشغول به کار هستند رسیدگی نمیشود و کسی بر کار آنها نظارتی ندارد.
کاملاً درست است. اگر بهخاطر داشته باشید، چند سال پیش از این، بیش از ۱۰ کودک به دلیل استفاده از چسبهای غیراستاندارد در کارگاه کفشسازیای که در پارکینگ منزل بهطور غیرقانونی فعالیت میکرد، برای همیشه فلج شدند. این واقعه در همان زمان بازتاب خبری گستردهای داشت. اما در تحلیل و واکاوی این قضیه متوجه شدند که اساساً به دلیل وجود کارگاههای غیرقانونی است که چنین فجایعی رخ میدهد. اگر آن کارگاه به طور معمولی و قانونی بهکار خود ادامه میداد و نظارت وزارت کار را داشت، قطعاً چنین فاجعهای اتفاق نمیافتاد.
در جامعهای که شما با معضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مواجه هستید، هر بحران سیاسی میتواند روی مسائل اقتصادی تاثیر بگذارد و اولین کسانی که از بحرانهای اقتصادی آسیب میبینند، کودکانی هستند که در خانوادههای فقیر بزرگ میشوند. بنابراین خیلی طبیعی است که کودکان چنین آسیبی را از چنین بحرانها و فراز و نشیبهای سیاسی- اقتصادی تحمل کنند و در چنین شرایطی کنترلهای قانونی برای جلوگیری از آسیب به این کودکان کافی نیست.
دویچه وله: قانون حاکم بر کار کودکان مهاجر به خصوص مهاجران غیرقانونی در ایران به چه شکلی است؟
اصولاً در حالی که دولت ایران سیاستهای مربوط به مهاجرپذیری خود را باید تدوین کند، هنوز هیچ سیاستی در ارتباط با بهبود شرایط زندگی کودکان مهاجر در ایران مشاهده نمیشود. به موجب قوانین ایران، کودکان غیرایرانی حق تحصیل در مدارس ایران را ندارند. مدارس ایران فقط از کودکانی ثبتنام بهعمل میآورند که ایرانی محسوب شوند.
از سوی دیگر، سیل مهاجرت از کشورهایی مانند عراق و افغانستان به ایران، باعث شده که مردان افغانی و عراقی با زنان ایرانی ازدواج کنند. اما مطابق قوانین ایران، فرزندانی که از مرد غیرایرانی و زن ایرانی بهدنیا میآیند، غیرایرانی محسوب میشوند. یعنی کودکی که مادرش ایرانی است، چون قانون ایران او را غیرایرانی تلقی میکند، حق تحصیل در مدارس ایران را ندارد. این کودکان به همین ترتیب از حق برخورداری از خدمات بهداشتی و… نیز محروم هستند، چون اساساً ایرانی محسوب نمیشوند.
بنابراین، بیشترین آسیب را از جهت آشفتگی قوانین مربوط به مهاجرت و عدم سیاست واحد در این زمینه را نیز کودکان تحمل میکنند.
غالباً وقتی به دولت اعتراض میشود که چرا فکری نمیکند برای کودکانی که از تحصیل، خدمات بهداشتی و سایر شرایط ضروری زندگی محروم هستند، مسئولان دولتی به یک موضوع استناد میکنند و آن حق پدر در انتخاب تابعیت کودکاش است. بر این مبنا میگویند: وقتی پدر کودک افغانی است، خود بهخود این کودک افغانی محسوب میشود.
اما قانون باید اصلاح شود. کودکی که از زن ایرانی به دنیا میآید، باید حق تحصیل در جامعه را پیدا کند. با وجود این که سالیان سال است که کودکان با این مشکل مواجهه هستند و فعالان حقوق کودک و بهویژه انجیاوهای کودکان بارها این موضوع را مطرح کردهاند، به دلیل این که دولت ایران همواره در انتخاب بین حق کودک و حق پدر، ارجحیت را به حق پدر داده است، تاکنون اقدامی مناسب در جهت اصلاح قانون در این زمینه صورت نگرفته است.
مریم میرزا
تحریریه: علی امینی