1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله
دنیای دیجیتالایران

نمایش "ابتذال" در فضای مجازی؛ گریزگاهی برای فرار از واقعیت‌

الینا فرهادی
۱۴۰۳ خرداد ۱۹, شنبه

جامعه‌شناسان در تحلیل عوامل افزایش تولید محتواهای مبتذل در فضای مجازی و گرایش جامعه به آنها، فقر را مقصر می‌دانند و می‌گویند کاربران تولیدکننده این محتواها به دنبال راهی برای فرار از واقعیت‌های تلخ جامعه هستند.

https://p.dw.com/p/4gnoG
تصویری نمادین از یک اینفلوئنسر شبکه‌های اجتماعی
گرایش به ابتذال، از جمله عوامل دنبال کردن محتواهای پوچ در شبکه‌های اجتماعی استعکس: Karl-Josef Hildenbrand/dpa/picture alliance

اخیرا در حساب‌های کاربران ایرانی در شبکه‌های اجتماعی به خصوص پلتفرم اینستاگرام، ویدئوهایی حاوی رقص‌های دو نفره به اصطلاح یک زوج، فحاشی، رفتارهای غیراجتماعی و بعضا عجیب‌ و غریب، در ابعاد گسترده منتشر می‌شوند.

این محتواها مشخصا توسط قشری از جامعه که از شهرت، موقعیت اقتصادی و اجتماعی بالایی نیز برخوردار نیستند، تولید می‌شوند. کسانی که اتفاقا تعداد "فالوورها" و یا مخاطبان بسیار بیشتری از افراد معروف و یا "سلبریتی‌ها" دارند. دامنه استقبال جامعه از این محتواها در فضای مجازی، از یک طرف باعث تعجب بسیاری از کاربران شده و از سوی دیگر به ابزاری برای خنده و تمسخر برای عده دیگری از مخاطبان تبدیل شده است.

اما سوال اینجاست که آیا قشر ضعیف جامعه در حال رقابت با به اصطلاح "شاخ‌های مجازی" برای کسب شهرت هستند؟

برای رسیدن به پاسخ این سوال شاید بهتر باشد تعریفی از واژه "اینفلوئنسر" ارائه دهیم. این واژه که از کلمه "Influence" به معنی "تاثیرگذاشتن" گرفته شده، به افرادی اطلاق می‌شود که می‌توانند با اعمال و رفتار خود روی دیگران تاثیر بگذارند. معروف‌ترین مثال برای درک بهتر این واژه "کلینت ایستوود" بازیگر اصلی فیلم سینمایی "خوب، بد، زشت" است که با شکل خاص سیگار کشیدنش، تاثیر زیادی روی فروش سیگار در برهه زمانی خود گذاشت.

این تاثیرگذاری در سال‌های بعد با گرایش مردم از سینما و تلویزیون و روزنامه‌ها، بهشبکه‌های اجتماعی تغییر شکل داد، به طوری که سلبریتی‌ها، ورزشکاران، هنرمندان و دوستداران سفر، شروع به تولید محتوا در این شبکه‌ها کردند و اتفاقا در جذب مخاطب موفق بودند. در کنار آنها، رفته‌رفته افرادی با عنوان "شاخ‌های مجازی" وارد پلتفرم‌های فضای مجازی شدند؛ کسانی که با به نمایش گذاشتن سبکی از زندگی به اصطلاح "لاکچری"، مخاطب را به سوی خود می‌کشیدند و حتی از طریق تبلیغات، همکاری با برندها، فروش محصولات و... سودهای هنگفت عایدشان می‌شد و البته بهتر است بگوییم می‌شود.

اما حالا به وضوح در فضای مجازی می‌بینیم افرادی که بعضا موقعیت یا جایگاه اجتماعی و اقتصادی چشمگیری ندارند، به فکر رقابت با چنین کاربرانی افتاده‌اند. به گفته جامعه‌شناسان، از آنجا که این قشر از جامعه تا به حال در چنین مناسبات و فضاهایی به بازی گرفته نمی‌شدند، اکنون به این فکر افتاده‌اند که چرا مانند دیگر کاربران، دست به تولید محتوا در فضای مجازی نزده و مشهور نشوند.

در این راستا، یک پژوهشگر جامعه‌شناسی از دانشگاه تهران که نخواست نامش فاش شود، به دویچه وله فارسی می‌گوید: «مشکل از آنجا آغاز شد که این طبقه جامعه هیچ محتوا و ابزار خاص و قابل توجهی برای عرضه در فضای مجازی در اختیار ندارند. برای همین به سمت تولید محتواهای جنسی، نشان دادن روابط باز دختر و پسر، رقص، فحاشی و دیگر محتواهایی که از سوی رسانه‌های رسمی حکومتی و خانواده‌ها همیشه تابو محسوب می‌شده، رفته‌اند و موفق هم شده‌اند چون به این نتیجه رسیدند که این تابوشکنی برای ذائقه مخاطبانشان بسیار خوشایند است.»

به عقیده او، این گروه سعی می‌کنند برای "بیشتر دیده‌شدن" و به اصطلاح "کم نیاوردن در فضای مجازی"، خود را ملعبه دیگر افراد جامعه قرار دهند، از سوی مخاطب مورد تمسخر قرار بگیرند و هویت خود را قربانی کنند تا بتوانند مخاطب را به هر طریقی به سوی خود بکشانند.

بیکاری، عامل میل قشر ضعیف به کسب درآمد در فضای مجازی

بر اساس آمارهای رسمی که رسانه‌های داخلی ایران اسفندماه سال گذشته منتشر کردند، شمار شاغلان در ایران از پاییز تا زمستان ۱۴۰۲ بیش از نیم میلیون نفر کم شده و نرخ بیکاری نیز به ۶.۸ درصد رسیده است.

طبق بررسی‌های مرکز آمار ایران، در زمستان ۱۴۰۲ از ۶۴ میلیون و ۸۳۷ هزار ایرانی بالای ۱۵ سال، ۲۴ میلیون و ۱۹۳ هزار نفر شاغل بودند که ۵۸۲ هزار نفر کمتر از شمار شاغلان پاییز بوده است.

بیشتر بخوانید: علت افت نرخ بیکاری در ایران، غیرفعال شدن میلیون‌ها جوان

پس شاید به راحتی بتوان گفت که شرایط اقتصادی نامساعد و کاهش نرخ اشتغال، خود عامل افزایش تولید محتوای سطح پایین در فضای مجازی توسط اقشار ضعیف جامعه، با هدف به کسب درآمد است.

بر اساس الگوریتم‌های اینستاگرام، نوشتن کامنت و لایک کردن یک محتوا می‌تواند ضریب وایرال شدن یا به اصطلاح پخش گسترده آن محتوا را چند برابر کند. بنابراین پر واضح است که این قشر از جامعه سعی می‌کنند با هر محتوای هنجارشکنی در یک فضای رقابتی، واکنش‌های بیشتری را برانگیزند و از این طریق با گرفتن تبلیغات، به ثروتی که "شاخ‌های مجازی" به آن رسیده‌اند، دست یابند. بنا به گفته جامعه‌شناسان، شاید هم این قشر می‌دانند که اگر به این راه متوسل نشوند، حاکمیت آنها را از واقعیت موجودشان از جملهفقر فرهنگی و اقتصادی که در آن گرفتار شده‌اند، نجات نخواهد داد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

گرایش به ابتذال، دلیل میل به دنبال کردن محتواهای پوچ

اما سوی دیگر این ماجرا، کسانی هستند که صفحات این افراد را در فضای مجازی دنبال می‌کنند و از گذاشتن کامنت‌های تحقیر‌کننده برای خنداندن خود و اطرافیانشان جا نمی‌مانند.

پژوهشگر جامعه‌شناسی دانشگاه تهران در توضیح این امر، "به ابتذال کشیده شدن جامعه" در پی ناکارآمدی سیستم آموزشی حاکم بر دانشگاه‌ها و سیستم آموزش و پرورش را مقصر می‌داند و آن را عاملی برای میل مخاطب به سوی محتواهای پوچ و بیهوده در فضای مجازی معرفی می‌کند.

به گفته او در ۴۰ سال گذشته با ترس از این که مبادا گروه متوسط و ضعیف جامعه بر علیه حاکمیت طغیان کنند، به قدری آنها را از طرق مختلف مانند انقلاب فرهنگی، اخراج اساتید، به کارگیری اساتید بدون دانش در دانشگاه‌ها ضعیف کرده‌اند که قدرت تفکر از آنها سلب شده است.

این پژوهشگر همچنین توضیح می‌دهد: «رسانه‌های مجازی برای سلایق مختلف و برای گروه‌های اجتماعی مختلف خوراک درست کرده‌اند که این خوراک نه درصدا‌و‌سیما یافت می‌شود و نه در نظام آموزشی. پس عملا وقتی نظام آموزشی نتواند الگو و خط فکری برای کسی بسازد، جامعه بدون هیچگونه ایدئولوژی، به سمت ابتذال کشیده می‌شود و ترجیح می‌دهد با تمسخر محتوای سطح پایین در شبکه‌های اجتماعی، خندیدن و به اشتراک‌گذاری آنها، خود را شاد نگه دارد.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

فضای مجازی، تنها تفریح اقشار متوسط و ضعیف جامعه

بر اساس گزارشی که مرکز آمار ایران در پاییز سال گذشته منتشر کرد، سهم هزینه تفریحات و سرگرمی در سبد هزینه خانوار شهری ۱.۶ و خانوار روستایی ۱.۳ درصد بوده که کمترین هزینه را در میان سایر هزینه‌ها به خود اختصاص داده است.

بر اساس این آمار، سهم تفریحات و سرگرمی نسبت به دو دهه گذشته کاهشی ۶۰ درصدی داشته است. علاوه بر این، خانوار‌های گروه کارگران ساده، به طور میانگین در سال ۱۴۰۱ میزان ۱ میلیون و ۳۹۰ هزار تومان برای تفریحات و سرگرمی هزینه کرده‌اند.

بنا به گفته کارشناسان حوزه اجتماعی، با یک حساب سر انگشتی، می‌توان گفت به دلیل افزایش هزینه‌های زندگی و کفاف ندادن درآمد برای تامین نیازهای حداقلی، کمتر پیش می‌آید که خانواده‌ها بتوانند هر هفته به رستوران‌ها، سینما، تئاتر و دیگر مراکز تفریحی بروند و این امر تبعات اجتماعی و روانی برای خانوار‌ها و جامعه به همراه خواهد داشت. چرا که خانواده‌ها به میزانی که هزینه‌های تفریح خود را کاهش می‌دهند، سهم قابل توجهی از نشاط خود را نیز از دست خواهند داد. پس چاره‌ای برایشان باقی نمی‌مانند جز این که بیشتر وقت خود را در فضای مجازی بگذرانند و به محتواهای پوچ و بیهوده بخندند تا از این طریق بتوانند با فرار از واقعیت‌های تلخ جامعه از جمله فقر، افسردگی، استرس و فشارهای زندگی روزمره، کمی بیشتر دوام بیاورند و وضعیت پیش رو را برای خود قابل تحمل‌تر کنند.