1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نوشتن از عشق و سکس، اما فقط با اسم مستعار

میترا خلعتبری۱۳۹۲ بهمن ۱۰, پنجشنبه

سخن از روابط عاشقانه، نیازهای جنسی و بحث در این​باره درجامعه​ ایران ساده​ نیست. در شرایطی که مطرح کردن مسائلی از این دست تابوشکنی تعبیر می‌شود، زنانی هستند که از این تجربیات در وبلاگ‌هایشان البته با نام مستعار می‌نویسند.

https://p.dw.com/p/1Aym7
"آفتاب صبح" اثر ادوارد هوپر
"آفتاب صبح" اثر ادوارد هوپرعکس: picture-alliance/dpa

زنانی هستند که اسم​های مستعار برای خود برگزیده‌اند و تجربیات و وسوسه‌ها و نیازهای خود را به معرض دید هزاران خواننده در سراسر دنیا می‌گذارند. ویولتا، یکی از کسانی است که سال​ها با جمع دیگری از زنان در قالب وبلاگی به نام "نسوان مطلقه معلقه" در باره تجربیات شخصی خود از مسائل پیرامونش می‌نوشت که بخشی را نیز روابط عاشقانه و سکسی تشکیل می‌داد.


حالا مدتی است که وبلاگ پیشین، جای خود را به وبلاگی به نام "سیب و سرگشتگی" بخشیده و نویسندگان همان وبلاگ در آدرس جدید می‌نویسند.


پرداختن به سکسوالیته از زبان و دید یک زن


ویولتا در مورد چگونگی تصمیم به نوشتن در این قالب و مسیر می‌گوید: «نطفه این وبلاگ در یک شب گرم تابستانی در تهران بین چند دوست صمیمی بسته شد که همگی هم مطلقه بودیم. آن شب بیان تجربه​هایی که بسیار صمیمی بود و هرگز هم جایی با صدای بلند گفته نشده بود، ما را به این نتیجه رساند که شاید این تجربیات آن قدرها هم شخصی نباشد و مطرح کردنش در قالب یک وبلاگ فرصتی را برای گفتگو در مورد این "رازهای مگو" فراهم کند. این تصمیم به صورت جمعی گرفته شد. تک​تک ما شهامتی را پیدا کردیم که اگر تنها بودیم، سال‌های سال هم طول می‌کشید تا به وجود بیاید.»


ویولتا معتقد است، نوشتن در مورد احساسات و تجربیات جنسی زنان در ادبیات ما سابقه چندانی ندارد.


او در این باره می‌گوید: «جامعه، تاریخ و ادبیات ما از کنار زنان در سکوت عبور کرده است. اگر هم چیزی درمورد زن، زنانگی و سکسوالیته نوشته شده بیشتر به قلم مردها و از یک زاویه مردانه روایت شده است که الزاما مطابق با واقعیت نیست. این وبلاگ فرصت مناسبی بود که سوی دیگر این داستان‌ها از زبان یک زن هم شنیده شود. ما در جامعه​ای در حال گذار زندگی می‌کنیم. تعاریف سنتی گذشته در مورد زن​ها، نیازها، خواسته​ها و رفتار جنسی و روابط بین دو جنس نیاز به بازبینی اساسی دارد. سعی کردیم که بخشی از واقعیت‌های امروز جامعه را بازتاب بدهیم و برای این کار از تجربیات بسیار شخصی خودمان آغاز کردیم.»


رابطه جنسی تنها برای بچه​دار شدن


تعداد وبلاگ​هایی که می‌توان در آنها نوشته​هایی از این جنس را یافت، کم نیست. "مادیان وحشی" نام مستعار نویسنده وبلاگ دیگری به نام "ته​سیگار" است که دلایلش برای این سبک نوشتن و مطرح کردن بسیاری از تجربیات عاشقانه و جنسی‌اش به نوع نگرشی باز می‌گردد که خانواده و جامعه به او تحمیل کرده است.


نویسنده این وبلاگ می‌گوید: «خانواده​ها در ایران همیشه با موضوعات جنسی بچه​هایشان با سانسور برخورد کردند. این حس را به بچه​هایشان می‌دهند که حتی اگر به این مسئله که نیاز طبیعی‌شان هست، فکر هم کنند، دچار خطای بزرگی شده​اند. من هم در خانواده​ای بزرگ شدم که به همین شکل بود. با پدر و مادری که نه تنها با بچه‌هایشان در این مورد حرفی نمی‌زدند، بلکه در رابطه با خودشان هم این مسئله صدق می‌کرد. سکس در زندگی مشترکشان شاید فقط برای بچه​دار شدن بود. پدر و مادرهایی که هیچ وقت خودشان هم به این موضوع فکر نکردند که می‌توان از رابطه جنسی لذت برد. مثل این می‌ماند که همیشه غذا را برای رفع گرسنگی بخوریم و هیچ وقت از آن لذتی نبریم پس چرا نباید در این مورد حرف زد و یا حتی نوشت.»

Edward Hopper - Morgen in South Carolina
"صبح در کارولینای جنوبی" اثر ادوارد هوپرعکس: picture-alliance/dpa


نوشتن از ممنوعه​ها با اسم مستعار


شجاعت نوشتن از مباحثی که در جامعه ایران تابو محسوب می‌شود، حالا با نام مستعار به دست آمده است. اسامی مستعاری که هویت واقعی نویسنده را حتی برای نزدیکترین افراد وابسته به صاحب وبلاگ مخفی نگاه می‌دارد.

مسرت امیرابراهیمی، استاد دانشگاه "یو‌سی‌ال آمریکا" و محقق در زمینه مسائل آن‌لاین، در یکی از نشست​های "مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی" به سایت "کانون زنان ایران" گفته است: «وبلاگ‌نویسی و به طور کلی دنیای مجازی، مطلقا گسسته از دنیای واقعی نیست. محیط اجتماعی کاملا بر نوشتار افراد تاثیر می‌گذارد. از آنجا که در وبلاگ‌نویسی غیبت فیزیکی وجود دارد، مستعارنویسی در فضایی که شرایط اجتماعی و فرهنگی پیچیده‌ای دارد می‌تواند تصویر واقعی‌تری از جامعه ارائه دهد. زنان در فضای اجتماعی و فرهنگی ایران با بایدها و نبایدهای بسیاری درگیرند که موجب می‌شود هویت اصلی‌شان گم شود. زنان با وبلاگ‌نویسی می‌توانند در قالب اسم مستعار به راحتی از خودشان بگویند.»


نویسنده وبلاگ "ته​سیگار" در مورد وبلاگ‌نویسی با اسم مستعار می‌گوید: «فارغ از اینکه می‌توان با اسم مستعار در مورد همه چیز بسیار راحت​تر نوشت، اصولا برای مخاطب ناشناخته​ها جذاب​تر است. با اسم مستعار از هر آنچه که ممنوع هم باشد، می‌نویسم.»


ویولتا از نویسندگان وبلاگ "سیب و سرگشتگی" هم برای ننوشتن با اسم اصلی دلایل خاص خودش را دارد: «انتخاب اسم مستعار چند دلیل داشت. جامعه ایران نگاه بسته​ای به زن​هایی دارد که در قالب سنتی جامعه نمی‌گنجند. مطرح شدن اسم اصلی هر کدام از نویسندگان این وبلاگ تنها دست و پای ما را می‌بست. از دید هنری هم که نگاه کنیم، خیلی از نویسندگان و وبلاگ​نویس​ها از اسامی مستعار استفاده می کنند. تا امروز پس از انتشار مطالب در وبلاگ​مان از تهدید به قتل تا مقایسه شدن با میلان کوندرا را تجربه کردیم. از پیشنهاد کمک​های مالی به دلار تا پیشنهاد دوستی و ازدواج داشتیم. برخی هم که ما را با مشاور مسائل خانواده و یا سکسولوژیست اشتباه می‌گیرند و در مورد مسائل خصوصی‌شان راهنمایی و مشاوره می‌خواهند. شاید اگر به اسم واقعی می‌نوشتیم بسیاری از این واکنش​ها را تا به امروز تجربه نمی‌کردیم.»


«امان از زمانی که صاحب قلم زن باشد»


حتی اگر هویت اصلی نویسنده وبلاگ مخفی بماند و بخواهد در مورد روابط عاشقانه و تجربیات سکسی خود بنویسد، باز هم چندان ساده نیست. زنانی که با نام مستعار می‌نویسند از گزند زبان مخاطبانشان در امان نیستند، در صورتی که معتقدند مردان این سبک نوشته​ها دارای حاشیه امن​تری هستند و کسی در مورد آنها قضاوت بدی نمی‌کند.


یکی از نویسندگان وبلاگ "سیب و سرگشتگی" در مطلبی در آوریل سال ۲۰۱۲ می‌نویسد: «نوشتن در مورد سکس به نظرم خطرناک است. جامعه آمادگی پذیرش این موضوع را ندارد اما وبلاگ​هایی هستند که در مورد این موضوعات می‌نویسند. وبلاگ‌هایی که به قلم مردها نوشته می‌شوند. هیچ​کس نویسندگان این وبلاگ​ها را سرزنش نمی‌کند. هیچ​کس اعتراضی ندارد که چرا تجربیات سکس​شان را در وبلاگ​هایشان می‌نویسند اما امان از زمانی که صاحب قلم زن باشد.»


نویسنده وبلاگ "ته​سیگار" هم تجربه مشابهی دارد و می‌گوید: «مردان وبلاگ​نویسی که در مورد این مسائل می‌نویسند، بی‌پروا از الفاظ مختلف استفاده می‌کنند. مخاطبان هم پیغام​های تشکر ارسال می‌کنند اما اگر همان مطالب را یک زن بنویسد، بسیاری با الفاظ بسیار زشت نویسنده زن را مورد خطاب قرار می‌دهند. برای مخاطب، اینکه یک زن هم حق دارد همان مطالب را بنویسد، پذیرفته شده نیست. وقتی که تصمیم گرفتم که از تجربیات شخصی‌ام در مورد روابط عاشقانه و یا سکسی‌ام بنویسم، به این فکر ​کردم که باید این ساختار کلیشه​ای شکسته شودکه فقط مردان حق نوشتن در مورد این مسائل را دارند.»


مطرح کردن بخشی از واقعیت وجود آدمی


زنانی که مطالبی از این جنس نوشته‌ها در وبلاگ‌هایشان دیده می‌شود، مسائل جنسی را بخشی از واقعیت وجودی آدمی می‌دانند و بی‌پروا از موضوعاتی که وجود دارد می‌نویسند و به تصورات غلطی که افراد از این مقوله دارند نیز نقد می‌کنند.


برای مثال یکی از نویسندگان وبلاگ "سیب و سرگشتگی" می‌نویسد: «. . . بعضی ازمردها قبل از اینکه دست یک زن واقعی رو بگیرند، با ستاره‌های فیلم های پورنو ماه عسل رفته‌اند و از بس یک سکس طبیعی نداشتند، فکر می کنند شکل طبیعی پستان شبیه یک توپ بسکتبال است و هر شکل دیگه‌ای هم قبول نیست... پستان یک آدم طبیعی در اثرنیروی جاذبه به سمت پایین است نه به سمت آسمان... بگذریم...»


نویسنده وبلاگ "ته سیگار" هم در یکی از نوشته‌های خود دلیل تصورات اشتباه در مورد مسائل جنسی را مطرح می‌کند و با انتقاد از این موضوع می‌نویسد: «...چند وقت پیش استادم خواست یک مقاله در مورد یک موضوع بی‌اهمیت بنویسیم و من از اهمیت سکس نوشتم. علت اینکه من اینقدر به این مسئله فکر می‌کنم فرهنگی است که در آن بزرگ شده‌ام. فرهنگی که همیشه موقع دیدن فیلم، یک نفر ریموت را دستش می‌گرفت تا صحنه های بوس و بغل را جلو بزند. فرهنگی که وقتی عروسی کردم، همه دنبالِ آمارِ پرده بکارت من بودند. فرهنگی که توی مدرسه همیشه به حریم خصوصی ما تجاوز می‌شد و کیف‌هایمان را می‌ریختند وسط حیاط مدرسه و می‌گشتند تا مبادا یک فیلم یا موزیک غیر‌مجاز توی کیفمان باشد. فرهنگی که با شدت هر چیزی که مربوط به سکس است را به زور توی کمد می‌چپاند به امید اینکه فراموش شود یا ندیده گرفته شود...»

آنها با وجود تمام محدودیت​ها از تجربه عشق، سکسوالیته و زندگی‌های مشترکشان می‌نویسند و این موضوعات را نه تنها تابو نمی‌دانند بلکه صحبت و نوشتن از آنها را ضروری می‌بینند.


ویولتا از نویسندگان وبلاگ "سیب و سرگشتگی" در این ​باره می‌گوید: «شما روزنوشته​های زیادی را می‌بینید که نویسنده​اش در مورد سوپی که برای ناهار پخته، نوشته است. پوست​کندن هویج​ها را هم با جزئیات شرح داده است. اگر از من بپرسید، این دست​نوشته​ها بیشتر در محدوده شخصی قرار می‌گیرد. مطرح کردن مسائلی که به هر نحوی انسان، روابط و احساساتش را منعکس کند در واقع خیلی هم عمومی است. برای اینکه انسان با همه وضعیت وجودی‌اش موضوعی عمومی است و این شامل خصوصی‌ترین لحظات انسان​ها هم می‌شود. من تفاوت بسیاری بین به اشتراک گذاشتن تجربه رنده کردن هویج و نوشتن از تجربه سکس نمی‌بینم. هر دوی این تجربیات می‌تواند بی‌نهایت شخصی و بی‌نهایت عمومی باشد. کارل راجرز می‌گوید، "آن چیزی که از همه شخصی‌تر است، از همه عمومی‌تر است." این دیگر هنر نویسنده است که تا چه حد می‌تواند خواننده را با آن تجربه همراه کند و چیزی بسیار شخصی را تبدیل به درد مشترکی کند که باید فریاد کرد.»


زنانی که تصمیم گرفتند از تجربه عشق، سکسوالیته و رابطه‌های خود بنویسند، جامعه ایران را به دلایل متعدد فرهنگی، سنتی و مذهبی آنچنان بسته دیده​ بودند که اجازه طرح این مسائل را تنها با نوشتن در وبلاگ​هایشان آن هم با نام مستعار میسر می‌دانستند. آنها اما حالا معتقدند که با نوشتن در مورد این موضوعات می‌توانند به راحتی از آن چیزی هم صحبت کنند که تا به امروز مطرح کردنش نیز در جامعه ایران با دشواری‌های بسیار زیاد همراه بود.


ویولتا از نویسندگان وبلاگ "سیب و سرگشتگی" حاصل این‌همه سکوت و سرکوب موضوعی به این اهمیت را به جز افتادن از آن طرف بام نمی‌بیند و می‌گوید: «بدیهی است که شما هر چقدر یک توپ را با شدت و فشار بیشتری در آب فشار دهید، وقتی که رها شد با شدت بیشتر به سمت مخالفش پرتاب می‌شود.»