گروه راک خاک و «آغازی» تازه
۱۳۹۰ فروردین ۴, پنجشنبه
شروع فعالیت گروه راک خاک به سال ۱۹۹۵ برمیگردد یعنی ۱۶ سال پیش. از آنجا که هرکدام از اعضا، در کنار کار موسیقی، کارهای دیگری هم داشته و دارند، تمام نیرویشان روی موسیقی متمرکز نبوده؛ از این رو شمار آلبومهایی که که خاک ارائه داده، علیرغم این فعالیت طولانی زیاد نیست.
نخستین آلبوم گروه تحت عنوان «عاشقم باش» در ۱۹۹۹ میلادی منتشر شد، اما چند سال بعد از طریق سایت «تهران اونیو» بر سر زبانها افتاد. دومین آلبوم گروه، به نام «بنبست اندیشه» که فضایی متفاوت و کموبیش جهانی را گرفته بود، در سال ۲۰۰۶ به انتشار رسید. آلبوم جدید خاک که «آغاز» نام دارد، پس از تلاشهای فراوان پایان گرفته و انتشار رسمی آن مصادف است با روز ۲۵ مارس، ۵ فروردین ماه.
بشنوید: گپی با افشین طهماسبی، گیتاریست گروه خاک درباره انتشار «آغاز»، سومین آلبوم گروه
********
دویچهوله: پیش از آنکه به شکلگیری و تهیهی آلبوم جدید و قطعات آن بپردازیم، نگاهی بیاندازیم به ترکیب فعلی گروه. چون در این آلبوم در کنار شهریار خاتم که خوانندهی اصلی گروه خاک است، از یک صدای تازه هم استفاده کردهاید. ترکیب گروه الان به چه ترتیب است؟
افشین طهماسبی: ترکیب اصلی گروه هنوز خدایار، شهریار و من هستیم. ما الان یک گیتاریست جدید آلمانی هم داریم که شغل اصلی و حرفهی او گیتارنوازی است. ما همیشه این خواسته را هم داشتیم که اگر ممکن بشود با اشخاص دیگر در ضبط آلبوم همکاری کنیم که اینبار، خوانندهای جدید اجرای دو قطعه را بر عهده گرفت.
آیا این تنها علت بود یا اینکه در بین راه به مشکل برخوردید؟ به عبارتی دیگر، آیا ترجیح میداید، همهی قطعات را شهریار بخواند، ولی امکانش نبود؟
صددرصد. بههرحال یکی از وظیفههای اصلی شهریار در گروه، خوانندگی بود و هنوز هم هست. ولی مسئله این است که ما اینبار تلاش بزرگی کردیم برای حرفهای بودن تهیهی آلبوم. برای همین هم زمان بیشتری برد. بعد از مدتی، به دلیل مسائل و کارهای شخصی، یک سری موانع بهوجود آمد که شهریار مجبور بود از وسط کار…
درگیر شده بود و کار شما لنگ مانده بود.
دقیقاً. به همین دلیل فکر کردیم اگر بخواهیم باز این کارها را یک سال دیگر عقب بیاندازیم، حال و هوای داستان کلاً بههم میخورد.
آیا دشوار نبود که وسط کار یکباره یک خوانندهی جدید پیدا کنید؟ آن کسی که قرار باشد راک بخواند؟
واقعاً خیلی کار سختی بود. چون من همیشه شنیده بودم که خیلیها میروند خواننده میشوند، اما پیدا کردن خوانندهی مناسب، بهخصوص برای شیوهای که ما موسیقیمان را اجرا میکنیم، کار بسیار دشواری بود.
به چه شکل عمل کردید؟ آگهی دادید که دنبال خواننده میگردید؟ یا اینکه شنیده بودید این خواننده وجود دارد و یا چه کسانی صدایشان خوب است؟
(باخنده) من که چند وقتی با هرکسی آشنا میشدم، از او میپرسیدم: شما خواندن بلدید؟! البته سعی کردیم از طریق سایتهایمان آگهی بدهیم و چند داوطلب خودشان را معرفی کردند. ما هم از صداهای همهی این افراد استفاده کردیم و چون دوتا خانم و سهتا آقا بودند، بالاخره باید مینشستیم و تصمیمی میگرفتیم…
و قرعه به اسم خانمها نیفتاد...
اینبار متأسفانه نه. ولی در دفعات آینده صددرصد. چون این مسئله باعث شد که ما با یک سری استعدادهای جدید و نهفتهای که نمیشناختیم، آشنا بشویم و در دفعات آینده میدانیم که چنین شخصهایی هستند و میتوانیم با آنها کار کنیم.
خوانندهای که دو قطعه آلبوم خاک با صدای اوست، آرمین نام دارد. آیا راحت وارد فضای خاک شد و توانست خود را با گروه هماهنگ کند؟
مسئله این است که وقتی شخصی وارد گروهی مانند گروه خاک میشود که ۱۶ سال است وجود دارد، چنان راحت هم نیست. میشود گفت که کمی سخت بود، ولی آرمین قدرت و تواناییاش خیلی عالی است و توانست خیلی سریع خود را با کارها هماهنگ کند. از این مسئله هم ما خیلی خوشحال هستیم. چون صدای خیلی جالبی دارد و کارها را هم خیلی قشنگ اجرا کرده.
بپردازیم به خود آلبوم؛ هر کدام از آهنگها سبکهای متفاوتی دارند و حداقل حس من این بود که آهنگها در دورههای کاملاً متفاوتی ساخته شدهاند. سوای اینکه سعی شده تنظیمها امروزی باشد، ولی روح آهنگها نشان میداد که بین ساختن آنها فاصله است...
کاملاً درست است. البته ناگفته نماند که ما سالهای زیادی از دوران مهاجرتمان میگذرد. از طرف دیگر، شانسی که آوردیم من، شهریار و خدایار توانستیم خیلی زود همدیگر را در غربت پیدا کنیم. مسئله برمیگردد به سال ۱۹۹۰ که ما گروه دیگری داشتیم و کارمان را به زبان انگلیسی شروع کرده بودیم. در آن دوران، یک سری آهنگها بهوجود آمدند تا اینکه داستان کشید به اینکه کار را به زبان فارسی ادامه بدهیم و به قول معروف این آهنگها با زبانهای انگلیسی و یا حتی برخی از آنها آلمانی، توی کشوی بایگانی ماندند.
به مرور زمان نگاه کردیم، دیدیم که این آهنگها پتانسیلهای خیلی خوبی دارند و میتوانند در قالب زبان فارسی هم بگنجند. سعی کردیم این آهنگها را بهتدریج در آلبومهایمان منتشر کنیم که اتفاقاً توی آلبوم "عاشقم باش" هم این اتفاق افتاده است. اما این بار مسئله این بود که این آهنگها دیگر، بعد از اینکه کشو را باز کردیم، اعتراض کردند و گفتند ایندفعه دیگر نوبت ماست! ما هم سعی کردیم از جنبهی صدایی، از تکنیکهایی که الان در بازار صدابرداری و در سطح حرفهای وجود دارد، استفاده کنیم و حال و هوایی به آنها بدهیم که این آهنگها با وجود قدیمی بودنشان، حس امروزی داشته باشد.
نگاهی هم به خود قطعات بیاندازیم. آلبوم آغاز هشت قطعه را در بر میگیرد که بعضی از آنها ساختهی تو هستند و برخی دیگر ساختهی شهریار که در کنار خوانندگی هم شعر میگوید، هم آهنگ میسازد و هم گیتار میزند. چند قطعه هم محصول مشترک هردوی شما، به عنوان آهنگساز و تنظیمکننده است. چطوری شما با هم کار میکردید؟
سیستم کار ما طی ۲۰ سال گذشته، همیشه بر حسب کلنجار بوده است. یا من با یک ایده پیش شهریار میرفتم، یا او میآمد و این اتفاق میافتاد. آهنگ "عاشق بشو" هم اول به صورت موزیک بوده و بعد من آن را حتی بدون ملودی خواننده به شهریار دادم و او کاملاً آزاد بود که خودش قطعهای روی آن بگذارد. راستش را بخواهی، اولین باری که ملودی را برایم فرستاد، خود من هم سورپریز شدم.
کی بود؟ یادت است؟
اتفاقاً این دیگر جزو آهنگهای قدیمی نیست. درست پارسال همین موقعها بود. یعنی وسط تهیهی آلبوم تصمیم گرفتیم که این آهنگ را هم در لیست آهنگهای استودیو برای ضبط بیاوریم. یعنی این آهنگ در حین کار تهیهی آلبوم بهوجود آمد.
در قطعات این آلبوم، اکثر شعرها از خود شهریار است، ولی دوتا قطعه جلب توجه میکند؛ یکی قطعهی "آغاز" است که شعر آن از سعدی است و دیگری قطعهی "خیام" که همانطور که از اسماش پیداست، شعرش از حکیم عمر خیام است. تجربهی موسیقی راک روی شعر کلاسیک ایرانی، تا بهحال معمولاً یا روی شعرهای حافظ بوده یا مولوی. خیام هم کمتر، ولی تا آنجا که میدانم کسی سراغ اشعار سعدی نرفته که آن را با راک پیوند بدهد. آیا بیشتر جذب مضمون این شعر شدی که انسانی و جهانی است.
اولاً همانطور که میدانی، ما موزیسینها دوست داریم به کارهایی ناخنک بزنیم که شاید دیگران اسم آن را فضولی کردن میگذارند و معتقدند نباید این کار را کرد. اما برای من به عنوان شخصی که بیشتر عمرم را در مهاجرت بهسر میبرم، جالب بود که ببینم دیدگاه من که در اینجا بزرگ شدهام، نسبت به این اشعار کلاسیک چیست و به این اشعار به عنوان یک ایرانی و فارسیزبان چگونه نگاه میکنم. یک زمانی دیدم که این اشعار جذابیت خاصی دارند، اما از آن طرف دیگر، دوست نداشتم آنها را بازهم در قالب سنتی بشنوم و دوست داشتم از دیدگاه هنرمندی که در سبک دیگر موسیقی فعالیت دارد، نگاه دیگری به این اشعار داشته باشم.
من روزی داشتم در اینترنت زندگینامهی سعدی را به زبان انگلیسی میخواندم و جالب این بود که در یک بخشی از زندگینامهی او همین چهارخط شعر او (بنی آدم اعضای یکدیگر ...) را نوشته بودند و توضیح داده بودند که این شعرها چه معنای جهانیای دارد. ترجمهی انگلیسی شعرها را که خواندم، یکباره فضای خاصی را در مغز من بهوجود آورد که بر حسب این شعر، آن آهنگ را ساختم.
این آلبوم هشت قطعه دارد: آغاز، عاشق شو، آهای بچهها، خیام، وحش کوبه، تنهام نذار، دیوار و کابوس. حال و هوای بعضی قطعات کاملاً با هم متفاوت است، برخی از آنها کاملاً هارد راک و کلاسیک- راک است. مشخص است که قطعهی «آغاز» را که با خود آلبوم هماسم است، ترجیحا در شروع مجموعه گذاشتید، آیا بقیهی قطعات را خیلی بالا و پایینشان کردید که ترتیبشان بههم بخورد؟
اتفاقا ما خیلی روی ترتیب قطعات فکر کردیم. چون اینجا در سبکها و فضاهای متفاوتی حرکت کردهایم، از هارد راک تا کانتری راک (مثلا قطعه دیوار). سعی کردیم که ترتیب طوری باشد که شنونده را خسته نکند و هیجان در آلبوم از بین نرود. حتی یک زمانی این فکر در ما بود که قطعهی "آغاز" برود پایان و "کابوس" بیاید آغاز. ولی فکر میکنم ترتیبی که الان دادهایم، داستان را کمی جالب کرده است. بهخصوص قطعهی پنجم (وحش کوبه) که بدون کلام است به شنونده امکان استراحتی کوچک را میدهد.
چطور شد که دو قطعهی "آهای بچهها" و "خیام" که هردو را آرمین خوانده پشت سر هم گذاشتهاید. نمیخواستید فاصلهای بین دو قطعهای که با صدای آرمین اجرا شده، بیافتد؟
ترکیب قطعات اصلاً با انتخاب صدا ربطی پیدا نمیکند، بیشتر به خود قطعه ربط دارد که از جنبهی ترتیببندی فکر کردیم شاید اینطوری جالبتر باشد.
بد نیست در صحبتمان یک قدم جلوتر برویم. کار ضبط و تهیه آلبوم تمام شده و حال باید آن را منتشر کنید و به گوش و دست مخاطب برسانید. اینجای قضیه را چکار کردید؟ خودتان همهی کارها را بر عهده گرفتید یا ترجیح دادید سراغ شرکتی بروید که همراهیتان کند؟
ما این بار با شرکت "بمآهنگ" داریم همکاری میکنیم و کلاً سیستم ارائه و انتشار آلبوم به دست "بمآهنگ" است که در عرضه موسیقی غیرمتعارف تجربه دارد.
گمان میکنم که بیشتر گروهها و نوازندههای راک از اجرای زنده و روی سن لذت بیشتری میبرند. قرار است توری هم برگزار کنید و آلبومی را که الان دارد بیرون میآید، با اجرای زنده تبلیغ کنید؟
صددرصد. یعنی ما این کار را حتماً میخواهیم انجام بدهیم. در اصل، ما همیشه گروهی بودهایم که اجراهای زیادی را تجربه کرده. این بار هم همین کار را خواهیم کرد.
مصاحبهگر: شهرام احدی
تحریریه: مهیندخت مصباح