اندرز فيلسوفان: با پيادهروی مغز خود را توانمند کنید
۱۳۹۷ تیر ۲۰, چهارشنبهتاريخ فلسفه به نوعی با راه رفتن همگام و همراه بوده است. مكتب مشائيون يا همان روندگان كه نسبت آن به ارسطو میرسد گواه اين ادعا است. نيچه ميگويد:
"تا میشود نبايد نشست و به انديشهای كه در هوای آزاد زاده نشده باور داشت".
كورت بايِرتس استاد فلسفه در دانشگاه مونستِر در غرب آلمان، كتاب مفصلی درباره "راه رفتن سرپا، تاريخ انسانشناختی انديشه" نوشته و در آن به "پيوند تنگاتنگ رفتن و انديشيدن" پرداخته است. او در گفتگو با كاترين نيومارك سردبير ويژهنامه يادشده میگويد:
«فيلسوفان دوره باستان ستارهها و اجرام آسمانی را جزو خدايان میدانستند و میگفتند که آدم از يك بخش فرودين پست زمينی يعنی تن و يك بخش فرازين آسمانی يعنی سر تشكيل شده و به همين دليل انسان سرپا راه میرود تا به آسمان و خدايان نزديكتر باشد".
بايِرتس در ادامه میگويد كه فيلسوفان به ويژه انديشمندان روزگار نوين ما پيادهروی و انديشيدن را جدا از يكديگر نمیدانند و حتا شوپِنهاور كه راه رفتن را "تعويق سقوط" میداند، بر اين كار پا میفشارد.
مارتين دورو يكی از نويسندگان ويژهنامه در نوشتار خود به گذرگاههای فيلسوفان و پژوهشگرانی اشاره دارد كه پيادهروی را از الزامهای روزانه خود شمردهاند: میگويند ایمانوئل كانت فقط دو بار در زندگ پيادهروی روزانه خود را قطع كرد: يكبار برای آگاهی يافتن از اوضاع انقلاب كبير فرانسه و بار ديگر برای خواندن كتاب اِميل اثر ژان ژاك روسو. امروزه مسیر پيادهروی كانت در زادگاه او كونيگسبرگ يا كالينينگراد امروزی به افتخار او "كوی فلسفه" نامگذاری شده است.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
كلو ريپِرت نويسنده ديگر ويژهنامه به راهپيمايان پژوهشي، سياسی و مذهبی اشاره كرده و از مهاتما گاندی و مارتينلوتِر كينگ ياد میكند كه در سخنرانی تاريخی خود در سال ۱۹۶۳ در واشينگتن عليه نژادپرستی گفت:
«ما به هر رنگی كه باشيم، بايد با هم راهپيمايی كنيم. ما نمیتوانيم تنها برويم و همچنان كه میرويم بايد اقرار كنيم كه به راه خود ادامه میدهيم و نمیتوانيم بازگرديم».
ريپِرت همچنين به راهپيمايی عظيم مائو تسه دون در سال ۱۹۳۴ اشاره میكند كه يكصد هزار تن را به دنبال خود كشاند. اين راهپيمايی را سرآغاز نظام كمونيستی در جمهوری خلق چين دانستهاند.
در بخش ديگری از اين ويژهنامه پرفسور گِرد كِمپِرمان، استاد بنام رشته مغز و اعصاب در دانشگاه درِسدِن، درباره تأثير پيادهروی در توانمندسازی مغز گفتگو كرده است.
كاترين نيومارك از آقای كِمپِرمان میپرسد:
"فيلسوفان از دوران باستان تا كنون بر اين باور بودهاند كه راه رفتن قدرت انديشيدن را تقويت میكند. پژوهشگران امروزين در اين باره چه میگويند؟
كِمپِرمان: «نخست اينكه پرداختن به موضوع راه رفتن و انديشيدن يا لااقل حركت و آموزش به فيلسوفان و پژوهشگران محدود نميشود. كافیست نگاهی به روشها و روند كار هنرپيشگانی بيندازيم كه نقشهاشان را حين قدم زدن از بر میكنند يا دانشآموزانی كه در حال راه رفتن زبان ياد میگيرند. امروزه كارشناسان مغز و اعصاب پی بردهاند كه بخش هيپوكامپوس مغز يعنی همان بخشی كه به هدايت حافظه بلندمدت مربوط میشود، در برابر ريتم واكنش مثبت نشان میدهد.»
نيومارك: «يعنی ريتم چه موسيقايی باشد چه قدم زدن سريع، به تمركز حواس كمك میكند؟»
كِمپِرمان: «بله. البته بيش از آن كه تمركز باشد، تقويت توان يادگيری است. شما كاركرد كامپيوتر را هم كه در نظر بگيريد، قضیه همين طور است. ريتم، ميزان و فرِكانس در كامپيوتر هم مطرح است. ميدانيد كه كامپيوترها هم در انجام محاسبات، سرعت يا بهتر بگوييم فرِكانس خاصی دارند. كار مغز بيشباهت به رايانه نيست. به اين ترتيب قدم زدن هم ريتم به معنای موسيقايی آن است و هم كاركردهايی را در مغز تقويت میكند».
نيومارك: «منظور شما به طور كلی حركت است يا واقعا ريتم؟»
كِمپِرمان: «دقيقا ريتم. آزمايشهای كامپيوتری مغز و اعصاب نشان ميدهند كه حركت منظم و به قاعده اگر با سرعت مشخصی انجام شود، توانهايی در مغز را تقويت ميكند كه در درجه نخست به بخش حافظه بلندمدت مربوط میشوند. يادمان باشد كه اصولا موجودات زنده بيحركت مثل گياهان سيستم عصبی ندارند و سيستم عصبی آغاز پديد آمدن مغز و فكر است.»
پروفسور كِمپِرمان در سخنان خود به اين نتيجه میرسد كه چون مغز در پيوند با حركت پديد آمده است پس بايد راهپيمايی و پيادهروي، تأثير مثبت زیادی در توانمندسازی آن داشته باشد.»
این استاد دانشگاه تمركز در حالت نشسته را هميشه درست نمیداند و تأكيد میكند كه دانشآموزان تنها با ورزش میتوانند بازده حافظه و سطح هوش خود را بالا ببرند.