1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

چرا "این وطن" وطن نشد؟

Iran, Taha Parsa
طاها پارسا
۱۳۹۷ تیر ۲۶, سه‌شنبه

طاها پارسا، روزنامه‌نگار و سردبیر وبسایت زیتون، در یادداشتش برای صفحه "دیدگاه" دویچه‌وله می‌گوید ما در ایران با یک مشکل اصلی مواجه نیستیم، بلکه مجموعه‌ای از "مساله‌های حل نشده" داریم که باید به‌تدریج آنها را حل کنیم.

https://p.dw.com/p/31ZWF
Iran Demo gegen Pahlavi  (1979)
عکس: shahrvand

پرسیده‌ شده "مشکل ایران چیست؟"

بیایید فرض کنیم این سوال را در یک گفت‌وگوی مستقیم از آقای خامنه‌ای پرسیده‌اند. جواب ساده و قابل حدس است: "دشمن." سال‌هاست او در تریبون‌های مختلف همین را می‌گوید. به زعم آقای خامنه‌ای و بسیاری دیگر، مشکلات ما همه‌اش زیر سر استعمار و استکبار جهانی است.

انقلابی‌های ۵۷ هم برای این سوال جوابی ساده داشتند پس انقلاب کردند تا محمدرضا پهلوی را به‌زیر بکشند و مشکل ایران را از میان بردارند. شاه هم کفن شد اما این وطن، وطن نشد که هیچ، بسیاری از  کسانی هم که شاه را مشکل اصلی ایران می‌دانستند، بی‌وطن و آواره شدند.

پاسخ به این سوالِ مهم، گاهی پاسخ و ظاهری معقول‌تر و فریبنده‌تر دارد. مثلا گفته می‌شود مشکل ایرانِ ما فرهنگی، اقتصادی یا سیاسی  یا  شاید هم همه با هم است. اما این جواب، "مبتلا به دور" است و چیزی جز شکل دیگری از  خود سوال نیست و راه به‌جایی نمی‌برد؛ چنان‌چه از کسی پرسیدند اصلی‌ترین علت طلاق چیست و پاسخ داد ازدواج!

این پرسش، جواب‌های مفصلی هم می‌تواند داشته باشد. در تلاش برای پاسخِ آن می‌توان به مجموعه‌ای از ناکامی‌ها و کاستی‌های ریز و درشتی که در جامعه‌ ایران وجود داشته و دارند، اشاره کرد و  یکی یا بعضی را به عنوان مشکل و علتِ اصلی معرفی کرد. البته اینجا هم باز نتیجه‌ای اگر به دست بیاید ثمره‌ای جز یک جواب ساده یا ناامیدکننده نخواهد داشت.

طاها پارسا، روزنامه‌نگار
طاها پارسا، روزنامه‌نگارعکس: privat

همه‌ این جواب‌ها و جواب‌های دیگری که به این سوال داده شود، کم‌و‌بیش هم‌خانواده‌اند و از یک درد و "شباهت خانوادگی" رنج می‌برند. برای اینکه منظورم را ساده‌تر برسانم، نظرتان را به جواب مشهورِ آقای خامنه‌ای جلب می‌کنم.

وقتی می‌گوییم همه مشکلات ما زیر سر "دشمن" است، یعنی دچار نوعی توهم شده‌ و به تئوری توطئه مبتلا گشته‌ایم. "تئوری توطئه" همان جواب کلی و ساده‌ای است که می‌تواند مسئولیت جواب را به عهده بگیرد و کار ما را راحت کند.

دقیق‌تر بگویم؛ تئوری توطئه راهی ساده برای رسیدن به جوابی است که ظاهرا مشکل را حل می‌کند! اما در حقیقت نه از عهده مرتفع‌کردنِ مشکلات بر می‌آید  و نه امکان حلِ مساله را به ما می‌دهد.

نکته‌ اصلی در همین جمله‌ آخر است. هر گاه مجموعه‌ای از مسائل  ریز و درشت را به شکل یک "مشکل کلی" دیدیم، به جای حلِ مساله به دامنِ  خودِ مشکل می‌افتیم و به تئوری توطئه پناه می‌بریم و از شکل واقعی و رسمی مسائل و وقایع اجتماعی غافل می‌شویم.

پاسخ هم به زعم نگارنده همین‌جاست. ما در ایران با یک مشکل اصلی مواجه نیستیم، بلکه مجموعه‌ای از "مساله‌های حل نشده" داریم که باید به ‌تدریج آنها را برای خود حل کنیم. یا به تعبیری دیگر ما مجموعه‌ای از راه‌ها و آدابِ زندگی جدید جمعی را باید پیدا کنیم و به‌ کار ببندیم تا مشکلات‌مان را کاهش دهیم، هیچ‌گاه هم در این کار به پایان خط نخواهیم رسید. همه‌ ملت‌هایی هم که توانسته‌اند از این پیچ خطرناک بگذرند، از این راه و با هزینه‌های متفاوت رفته‌اند و دارند می‌روند.

به‌عنوان مثال، چگونگی رابطه‌ دین اسلام و مذهبِ شیعه با حکومت و سیاست یک مساله‌ کلان است که باید بتوانیم به یک راه‌حل برای هم‌زیستی آنها برسیم. ما در ایران مساله‌ رابطه‌ میان اقوام را داریم و باید  آن ‌را حل کنیم و به فرمولی برای هم‌زیستی میان آنها دست یابیم.

مساله‌ آموزش و پرورش، حقوق زنان، محیط زیست، اقتصاد متکی بر نفت و  نحوه‌ مصرف‌ و استفاده از منابع مشترک و ملی و ده‌ها مساله‌ ریز و درشت دیگر که باید آنها را  به‌ مرور حل کنیم.

همین امروز یکی از دوستان فنی از کارهایی می‌گفت که در وزارت‌خانه‌ آنها برای تغییر الگوی مصرف برق در ادارات در حال اجراست. هم‌زمان گروهی دارند در شبکه‌های اجتماعی  با هشتگ #برقص_تا_برقصیم، رقص‌های خودشان را به اشتراک می‌گذارند تا به حل مساله‌‌ی پذیرش سبک‌های متفاوت زندگی کمک کنند.

بستن کمربند‌های ایمنی در خودرو از جمله مساله‌های ریزی بود که چند سال پیش به خوبی حل شد و حالا همه کمربند ایمنی را به اختیار یا اجبار می‌بندند و این‌کار در کاهش آمار مرگ و میر‌ تصادفات جاده‌ای حتما تاثیر داشته است.

حتی پیدا کردن و چگونه پیدا کردن و برکشیدن و اهمیت دادن به کسانی که به مسائل ما آشنا باشند و بتوانند آنها را پیدا کنند و زودتر و با هزینه‌ کمتر آنها را حل کنند، خود نیز  یکی از مساله‌‌های ماست.

باری؛ وقتی سوالی وجود ندارد، جوابی هم وجود ندارد. همه‌ جواب‌هایی که به سوالِ "مشکل [اصلی] ایران چیست؟" داده شود، دیر یا زود، به بخشی از  خود سوال/مشکل تبدیل می‌شوند.

هر گونه تلاشی هم برای برخورداری از این جواب‌های ساده، شاید بتواند شاه را دوباره دفن کند اما وطن را وطن نمی‌کند.

*اگر نظری در باره این مطلب دارید، در پایان همین صفحه می‌توانید آن را بیان کنید. نظرات توهین‌آمیز حذف خواهند شد.

** مطالب منتشر شده در صفحه "دیدگاه" صرفا بازتاب دهنده نظر و دیدگاه نویسندگان آن است، نه دویچه‌وله فارسی.