مطالعه تاریخ ایران نشان میدهد که جامعه ایرانی با گذشت قرنها همچنان با مسایلی دست و پنجه نرم میکند که بسیاری از ملل دنیا، دههها پیش موفق به حل آن شدهاند.
این راهحلهای مدرن را بسیاری از کشورها بنا به دلایل بسیار که در اینجا مجال بیانش نیست قبل از ما یافته، به کار بسته و نتیجه هم گرفتهاند.
فارغ از دنیای سیاست، مسایل گوناگون دنیای امروز از اقتصاد و بانکداری گرفته تا حمل و نقل و گمرک و صنعت و محیط زیست و گردشگری و نظایر آن، راهحلها و الگوهایی دارد که امتحان خود را پس دادهاند و از قضا تمامی کشورهای توسعه یافته کم یا بیش همان الگوی ثابت را اجرایی کردهاند.
مسایل و چالشهای دنیای مدرن، راه حل مدرن دارد. صحبت از راهحل مدرن البته سخنی کلی است و دقیق نیست. لیکن این راهحل مدرن هر چه باشد، مبتنی بر علم و فناوری است و حاکمیتی میطلبد که روش استفاده از این راهحل مدرن را بشناسد.
زمانی عباس میرزا، فرزند فتحعلی شاه و ولیعهد ایران در دوران قاجار، در دیداری که با ژوبر Jaubert نماینده سیاسی- نظامی فرانسه داشت از او پرسیده بود:« نمیدانم این قدرتی که شما اروپاییها را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه چیزی است؟»
مقصود عباس میرزا احتمالا همین راهحل مدرن بود که هنوز با گذشت حدود دو قرن، معضل جامعه ایران است. یکی از مثالهای تاریخی مهم در تحلیل نحوه مواجهه ایرانیان با تکنولوژی، اولین خط راه آهن ایران میان تهران وشهر ری است که مردم آن زمان، به آن ماشین دودی میگفتند.
در چنین دورانی، بخشی از بدنه سنتی جامعه، اتومبیلها را خر دجال، گردونه بخار، گردونه فرنگی و یا ارابه شيطان نام گذاشت؛ لیکن در همان دوران واگنها و لوکوموتیو قطار تهران- شهر ری یا همان ماشین دودی که در زمان ناصرالدین شاه توسط یک شرکت بلژیکی راهاندازی شده بود، بارها با تحریک روحانیون خسارت دیده بود.
از تاریخ که بگذریم، ایران امروز نیز غرق در مشکلاتی عمیق است که راهحل آنها هرچه که باشد، علم و فناوری است. به بیان دیگر، هر فرم حکومتی در ایران آینده بر سر کار بیاید، پیش از هر چیز باید قادر به حل این مشکلات باشد، در غیر این صورت، ایران به حدی از قافله پیشرفت و توسعه در دنیای مدرن عقب خواهد افتاد که شاید هرگز قابل جبران نباشد.
تکنولوژی به مثابه راه حل سیاسی
کشورهای پیشرفته جهان برای مدیریت امور کشور، بیش از هر زمان از روش های علمی و از فناوریهای نوین بهره میگیرند.
روشهایی که تاثیرات مستقیم آن در اقتصاد، مسایل اجتماعی، امنیت و رفاه و حتی در دموکراسی و شفافیت مالیاتی و دادگستری نیز نمود پیدا میکند. به عبارت دیگر، برای حل یک مساله یا بحران سیاسی، راهحلی از جنس علم و فناوری به کار گرفته میشود و نه راهحلی صرفا سیاسی.
بهعنوان نمونه، زمانی که وزارت بهداشت آلمان برای حل یک مشکل ماهیتا سیاسی مانند تعیین سن پناهجویان، از تکنولوژی پیشرفته پرتونگاری (اولتراشال) بهره میگیرد، راهحل یک مشکل سیاسی خود را در علم و فناوری جستوجو کرده است؛ راهحلی که به مناقشات سیاسی احتمالی پایان میدهد و مساله را به میزان قابل قبولی حل میکند.
استفاده از کارتهای هوشمند، بانکداری الکترونیکی و سیستمهای تشخیص هویت بیومتریک و مانند آنها همگی راهحلهای علم و فناوری برای حل مسایل سیاسی-اجتماعی هستند.
مدتی پیش خبرگزاریها از پروژهای به نام iBorderCtrl با سرمایهگذاری اتحادیه اروپا خبر دادند که بر اساس فناوری هوش مصنوعی به راستیآزمایی رفتار مسافران ورودی به مرزهای اتحادیه اروپا میپردازد.
یا در نمونه دیگری، آژانس امنیت مرزی اتحادیه اروپا اعلام کرد که اجرای آزمایشی طرح کنترل مرزهای این اتحادیه توسط پهپاد را آغاز کرده است. پهپادهای کنترل مرزی با دوربینهای حرارتی و رادار به کنترل مرزهای اتحادیه اروپا خواهند پرداخت.
مثال دیگر، رایگیری الکترونیکی به عنوان یک شیوه برگزاری انتخابات است. این روش بهخصوص در کشورهایی با وضعیت نامطلوب در شاخص درک فساد CPI میتواند برای جلوگیری از تقلب کارآمد باشد.
بنابراین، در ایران آینده، هر حکومتی که بخواهد بر مبنای آراء عمومی شکل بگیرد چارهای جز بهره گیری از سیستم رایگیری الکترونیکی نخواهد داشت. روشی که از زمان ثبت نام تا اخذ رای و شمارش آرا همه کار را بهصورت رایانهای انجام میدهد. اگرچه این روش در اروپا بهرغم توسعه گسترده تکنولوژی چندان رایج نیست و ظاهرا تنها کشور اروپایی که از این سیستم رایگیری استفاده می کند استونی است (و بخشی از سوییس)، اما نباید فراموش کرد که ایران امروز بر مبنای گزارش سازمان شفافیت بینالملل در سال ۲۰۱۸ میلادی در ردهبندی شاخص جهانی فساد در میان ۱۸۰ کشور در کنار گینه و پاپوآ گینه نو ایستاده و در آینده برای پیریزی یک ساختار دموکراتیک پایدار، جایی برای ریسک وجود ندارد.
محتوای اصلی این چند سطر را میتوان در چند جمله خلاصه کرد: راه حل مشکلات سیاسی را الزاما نباید در طرحهای سیاسی جست. گاهی طراحی یک "نقشه راه" برای حل بنبستهای سیاسی میتواند با استفاده از فناوریهای روز دنیا صورت پذیرد و مساله را به شکلی باورناپذیر حل کند.
هرچند که عزم و اراده و توافق بر سر به کارگیری این راهحلها، خود نیازمند در اختیار داشتن منابع مالی و همچنین یک فرایند سیاسی است (به عبارتی در اینجا به نوعی با یک دور باطل روبهرو هستیم). برای حل بنبستها و مشکلات سیاسی-اجتماعی، نیازمند راهحلهای مبتنی بر فناوری هستیم و در عین حال برای تدوین و اجرای راهحلهای مبتنی بر علم و فناوری نیازمند یک راهحل سیاسی-اقتصادی (تشکیل حکومت دموکراتیک و پاسخگو) هستیم.
بن بست سیاسی: علم و فناوری چگونه میتواند ایران را نجات دهد؟
انباشت معضلات سیاسی و اقتصادی، ایران امروز را به مرحلهای بحرانی رسانده است. تعداد زیاد مشکلات بنیادین کشور در زمینههای مختلف، بسیاری را ناامید کرده و به این نتیجه رسانده که دیگر راهی برای نجات و رهایی از این بن بست وجود ندارد.
حتی عدهای بر این باورند که حجم ویرانی و فساد گستردهای که در چهار دهه اخیر، کشور را در معرض تحریمهای بین المللی و همچنین بحرانهای فزاینده اقتصادی و زیست محیطی قرار داده، حتی با از بین رفتن حکومت نیز در کوتاه مدت غیرقابل جبران است.
خشک شدن دریاچهها و بحران آب و حتی مسایلی چون ریزگردها و ترافیک به هر حال از دید علم و فناوری امروز بدون راهحل نیست و قطعا راهحلی (یا راهحلهایی) برای این بحرانها وجود دارد.
ارایه این راهحلها هرچند مستلزم طرحهای مطالعاتی و برآوردهای میدانی است، اما کلیت آنها تقریبا مشخص است و کارشناسان و متخصصان هر حوزه به صورت ضمنی میدانند که چه باید کرد و چه نباید کرد، لیکن مساله بر سر ضمانت اجرایی این طرحهاست.
تجربه چهار دهه اخیر نشان میدهد با وجود حاکمیتی ایدئولوژیک چون جمهوری اسلامی احتمال اجرایی شدن چنین راه حلهای علمی چه در سطح محلی و چه در ابعاد ملی تقریبا صفر است.
کافی است پروژه سد گتوند را به خاطر بیاوریم که از اردیبهشت سال۱۳۷۶ با عملیات انحراف آب کارون توسط گروه سپاسد (وابسته به قرارگاه خاتم الانبیا) و با مشورت شرکت مهندسی مشاور مهاب قدس (زیر مجموعه آستان قدس رضوی) آغاز شد.
گتوند نمونه آشکار در اثبات ناکارآمدی حکومت برای حل مشکلات و مسایل ایران است. پروژهای که چهار هزار میلیارد تومان هزینه در برداشته و اینک نه تنها این چهار هزار میلیارد تومان را باید از دست رفته فرض کرد، بلکه برای حل مشکل آن دوباره چیزی در حدود ١٠هزار میلیارد تومان بودجه لازم است؛ یعنی بودجهای بیش از دو برابر آنچه که برای احداث خود سد هزینه شده است.
مونوریل کرمانشاه یک مثال دیگر از این ناکارآمدی است. پروژهای با ۷۵۰ میلیارد تومان اعتبار مصوب که جز چند پایه بتنی و قطع درختان حاصلی نداشته و تمام هزینهای که برای احداث آن تا این مرحله صرف شده به باد رفته است.
سناریوی پروژههای شکست خورده (بهخصوص در صنعت حمل و نقل) عینا در بسیاری از شهرهای دیگر کشور تکرار شده است. مونوریل قم نیز که قرار بود در سال ۱۳۹۰ به بهرهبرداری برسد بیش از ۲۰۰ میلیارد تومان هزینه و سرمایه کشور را نابود کرد.
هزینهای معادل یک چهارم بودجه شهرداری قم در آن سال که میتوانست صرف احداث فرودگاه یا مترو شود، اینک تنها برای تعدادی ستون بتنی بیمصرف استفاده شده است که چاره ای جز تخریب آن نیست.
این سناریوی مشابه، در فروردین سال ۱۳۸۹ در خصوص طرح بیفرجام مونوریل صادقیه به فرودگاه در تهران نیز اتفاق افتاد؛ پروژهای که قرار بود ظرف دو سال تکمیل شود، در حدود پنج سال جز پایه و ستون مزاحم در عبور و مرور حاصلی نداشت و بعد از سالها بلاتکلیفی چیزی در حدود بیست میلیارد تومان هزینه را بر باد داد و تخریب شد.
مثال دیگر قطار شیراز – اصفهان است که به دلیل نبود زیرساخت صفحه دوار در راه آهن شیراز مجبور بود تا مقصد در مسیر برعکس حرکت کند.
مثالها و مصداقهای این ناکارآمدی در عمل به مراتب بیش از اینهاست و این چند مثال صرفا مشتی بود نمونه خروار که نشان میدهد ظرفیت فکری لازم برای نجات ایران از بنبست کنونی، در حاکمیت فعلی وجود ندارد.
علم و فناوری، راه حل بسیاری از مشکلات و معضلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ما در ایران آینده خواهد بود اما مساله بر سر این است که چه زمانی بتوان از این بنبست رهایی یافت و راهحلهای استاندارد را به کار بست.
در ایران آینده برای حل بحران محیط زیست، بحران آب، بهینهسازی مصرف انرژی، آموزش و پرورش و آموزش عالی، کشاورزی، صنعت، اقتصاد و بهداشت، حمل و نقل و ترافیک راهحلهای مشخصی وجود دارد.
علم و فناوری نه تنها به بهبود وضع اقتصاد و معیشت کمک خواهد کرد، بلکه راهکاری عملی برای توسعه سیاسی خواهد داشت. برای نمونه کاهش هزینههای دادگستری با استفاده از تکنولوژیهای کنترل اجتماعی به منظور کاهش جرایم یا حذف و کاهش بوروکراسی اداری و وضع قوانین مدنی عادلانه، دموکراسی و شفافیت یاری خواهد رساند.
* مطالب منتشر شده در صفحه "دیدگاه" صرفا بازتاب دهنده نظر و دیدگاه نویسندگان آن است