اختلاف نظر برسر اعزام صلحبانان سازمان ملل به سوریه
۱۳۹۰ بهمن ۲۴, دوشنبهاتحادیه عرب در پیش نویس تازهترین قطعنامه خود پیرامون اوضاع سوریه از شورای امنیت سازمان ملل خواست تا نیروی مشترکی از پاسداران صلح سازمان ملل و کشورهای عربی را به سوریه اعزام کند. این پیشنویس روز یکشنبه (۱۲فوریه) در نشست اتحادیه عرب در قاهره مطرح و بلافاصله با استقبال بسیاری از ناظران اروپایی روبرو شد. اما الجزایر و لبنان آن را رد کردند.
رهبری الجزایر که خود نگران بروز ناآرامیها در کشورش است، به هرگونه حرکت اعتراضی از جمله در سوریه با بدبینی نگاه میکند و به همین خاطر به پیشنویس قطعنامه رای منفی داد. دولت لبنان هم، تحت نفوذ حزبالله که متحد سوریه است، با آن مخالفت ورزید. مخالفت لبنان با این پیشنویس تنها به خاطر همراهی حزبالله با ایران و سوریه نیست. حکومت لبنان نگران سرایت اختلاف شیعه و سنی به این کشور و گسترش نزاعهای قومی و مذهبی جدید نیز هست.
از فرصتطلبی تا هوچیگری
به عقیده ناظران، عراق هم تنها از سر فرصتطلبی به این پیشنویس رای مثبت داد. یکی از نمایندگان فراکسیون پارلمانی عراق دراین باره گفت که «عراق نمیخواهد در اتحادیه عرب ایزوله شود. زیرا در این صورت نشست بعدی اتحادیه عرب در بغداد برگزار نخواهد شد و این معنایش ادامه برتری قطر در همه نشستهای بعدی خواهد بود.»
رژیم سوریه عربستان سعودی و قطر را سردمداران ضدیت با بشار اسد میداند. سوریه این دو کشور پادشاهی خیلج فارس را هوچیهاییمینامد که «به کشورهای عرب ظاهرا برای رسیدن به دمکراسی یاری میرسانند، اما خود با همه قوا دیکتاتوری اعمال میکنند.» تحلیلی که چندان هم از واقعیت دور نیست. اما بحران جزییاتی پیچیدهتر دارد.
استراتژی موفق اسد
سلام الکواکبی، سیاستمدار سوری ساکن پاریس در یک تحلیل مینویسد: «اسد استراتژی خود علیه جنبش دمکراسیخواهی را روی دو ستون بنا کرده است. یکی نگرانی اقلیتهای سوریه از روی کار آمدن یک اکثریت عربی− سنی که سبب شده بهخاطر ترس از سرکوب شدن به دست چنین اکثریتی در کنار بشار اسد قرار گیرند و دیگری ترس عربها و جامعه جهانی از یک جنگ داخلی در سوریه، که ممکن است به همه منطقه کشیده شود.»
به نظر الکواکبی حکومت سوریه در اشاعه نگرانی از این دو احتمال نسبتا موفق عمل کرده است. اعتراضها در سوریه در ابتدای کار جوهری سکولار داشتند. این که حالا این اعتراضها به شدت رنگی اسلامی به خود گرفتهاند، ناشی از سرکوب خشن حکومت و نظارهگری طولانی مدت جامعه جهانی نسبت به سرکوبهای سوریه در قبال مخالفان است.
سرکوب اهرم اسلامی شدن اعتراضها
عدم پشتیبانی از مردم آنها را به این باور رساند که: «خدایا تو تنها نیرویی هستی که در کنار من هستی»! این جملهای است که از بسیاری مردان جوان در حمص شنیده میشود. جوانانی که با تلفنهای همراه خود مشغول فیلمبرداری از صحنههای خمپاره باران این شهر هستند. در درعا معترضین فریاد میزنند «خدا بزرگ است» و در حماه هم با شعارهایی نظیر این به خود دل و جرات میدهند.
بیشتر این معترضین سنی هستند و دین برایآنها به تنها ریسمان امیدی تبدیل شده که ممکن است از این بیرحمی و خشونت نجاتشان دهد. حکومتهای سنی و محافظهکار منطقه مانند عربستان سعودی نیز از این معادلات بدشان نمیآید. آنها قبلا گرایشات محافظهکار اسلامگرا را در لیبی و مصر حمایت کردهاند. حالا هم حکومتهای عرب محافظهکار منطقه میتوانند پز حمایت از انقلاب به خود بگیرند، بدون آن که اجازه حرکت در کشور خود را به مخالفان دهند.
القاعده هم سوار بر قطار انقلاب
نیرویی مانند القاعده بدش نمیآید در این بازی سهیم شود و سوار بر قطار انقلاب اوضاع را به سمتی که میخواهد هدایت کند. القاعده میخواهد در سوریه هم همان نقشی را بازی کند که در لیبی ایفا کرد. این نیروی تروریستی هشدار میدهد: «به اتحادیه عرب اعتماد نکنید! کسی که چیزی ندارد، نمیتواند چیزی ببخشد! به ترکیه و غرب هم اطمینان نکنید». القاعده تلاش میکند در راس حرکتها در سوریه قرار گیرد. ترفندی که در لیبی کارساز نشد، ولی این ضمانتی برای شکست آن در سوریه نیست. بهویژه اگر حملات ارتش سوریه به مناطق مسکونی ادامه یابد.
قدرت کشورهای عرب منطقه
تا به حال پیش نویس قطعنامه اتحادیه عرب تحرکی قابل توجه بوجود نیاورده است. تا زمانی که چین و روسیه با هرگونه قطعنامهای در شورای امنیت سازمان ملل علیه سوریه مخالفت میکنند، هیچ یک از صلحبانان کلاهآبی سازمان ملل وارد خاک سوریه نخواهد شد. با این همه تصمیم اتحادیه عرب بیتاثیر نیست.
هم برای مسکو، هم چین ساده نیست که در دراز مدت از پاسخ دادن به خواستهای کشورهای ثروتمند عرب منطقه امتناع کنند. این کشورها ارتش نیرومندی ندارند، اما پروژههای عظیم مالی و تجاری آنها، قدرتی اقتصادی است که دشوار بتوان آن را نادیده گرفت.
NK/JT