1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

اعتراض به بی‌توجهی به سرنوشت دریاچه ارومیه

۱۳۸۹ فروردین ۱۵, یکشنبه

دریاچه ارومیه دارد به یک شوره‌زار بزرگ تبدیل می‌شود. در آذربایجان این نظر وجود دارد که بی‌توجهی به این فاجعه زیست-محیطی به یک بی‌توجهی عمومی به منطقه برمی‌گردد. مصاحبه‌ای در این مورد با یاشار حکاک‌پور.

https://p.dw.com/p/Mn2k
خطر خشک شدن دریاچه ارومیه را تهدید می‌کند
خطر خشک شدن دریاچه ارومیه را تهدید می‌کندعکس: tebyan.net

دریاچه ارومیه در حال خشک شدن است. برای مقابله با این فاجعه بزرگ زیست-محیطی چه باید کرد؟ جا دارد که این موضوع به یک موضوع عمده ملی تبدیل شود و درباره آن بحث و نظرخواهی صورت گیرد. پرداختن به آن در رسانه‌های ایران در حد خبرهای محدود و احیانا ابراز تأسف است. این بی‌توجهی رنجش اهالی را به دنبال داشته است. این نظر مطرح است که این بی‌توجهی به یک بی‌توجهی عمومی دولت به آذربایجان برمی‌گردد.

انتقاد از بی‌توجهی به تبدیل دریاچه ارومیه به شوره‌زار در روز ۱۳ بدر به شکل یک حرکت اعتراضی پربازتاب درآمد که نیروهای حکومت به مقاله با آن برخاستند.

در این مورد با با یاشار حکاک‌پور، سخنگوی کمیته‌ی دفاع از زندانیان آذربایجانی، گفت‌وگو کرده‌ایم.

دویچه‌وله: آقای حکاک پور، آیا خبر تازه‌ای دارید در مورد کسانی که در حرکت اعتراضی روز جمعه (۱۳ فروردین) بازداشت شدند؟

یاشار حکاک‌پور: روز جمعه، طی حرکت اعتراضی‌ای که در کنار پل میان‌گذر دریاچه ارومیه صورت گرفت، عده زیادی بازداشت شدند. علاوه بر این،‌در راههای منتهی به دریاچه ارومیه هم عده‌ای دستگیر شده بودند. براساس اخبار رسیده بیش از ۱۰۰ نفر در این روز بازداشت شده بودند که از آن بین اسامی ۴۱ نفر تا کنون مشخص شده است. از بین این بازداشت‌شدگان ۱۷ نفر به قید وثیقه آزاد شدند.

یاشار حکاک‌پور
یاشار حکاک‌پور

به گفته یکی از کسانی که در بازداشت بوده و به تازگی آزاد شده است، این افراد در زندان در سلولهای انفرادی کوچک به صورت ۱۶ نفره نگهداری می‌شده‌اند و مورد ضرب و شتم و توهینهای مکرر قرار گرفته‌اند. همچنین در روزهای ۱۴ و ۱۵ فروردین افرادی که آزاد شده بودند، دوباره به حفاظت و اطلاعات نیروی انتظامی تبریز و ارومیه احضار شدند و در آنجا مورد بازجویی قرار گرفتند.

چرا اعتراض به نبود یک برنامه ریزی درست زیست محیطی در نمونه دریاچه ارومیه، به صورت یک حرکت سیاسی درمی‌آید و در آن شعارهای قوم‌‌گرایانه هم داده می‌شود؟

مسئله‌ای که در مورد دریاچه ارومیه هست، این است که این دریاچه در مرکز آذربایجان واقع شده و تبدیل این دریاچه به یک شوره‌زار و خشک شدن آن باعث از بین رفتن جغرافیای آذربایجان خواهد شد. این مسئله باعث ایجاد نگرانی‌هایی در این منطقه شده است. با توجه به پیشینه قبلی‌ای که حکومت ایران در این منطقه در بی‌توجهی به میراث فرهنگی و محیط زیست داشته، و نیز نگاه بعضی از فعالان به این قضیه که می‌گویند، حکومت می‌خواهد این منطقه را به عمد تخریب کند و محیط زیست این منطقه را از بین ببرد، باعث شده که این حرکت بعد سیاسی پیدا کند.

نگرانی‌هایی در بین آذربایجانی‌ها وجود دارد که هراس دارند از این قضیه که بی‌توجهی به محیط زیست آذربایجان، ریشه در مسائل سیاسی داشته باشد. این باعث شده این قضیه بعد سیاسی پیدا کند. دفاع از محیط زیست در آذربایجان چون به گونه‌ای ربط به نگاه امنیتی‌ای پیدا کرده که حکومت به این منطقه دارد، اعتراضها هم بعد سیاسی پیدا کرده است.

تا چه حد آذربایجانی‌ها توانستند خواست‌هایشان را در رابطه با جنبش اخیر در ایران مطرح کنند؟ این پرسش هنوز مطرح است که چرا در سال گذشته آذربایجان در "جنبش سبز" مشارکت فعال نداشت. آیا هم اکنون پاسخ این پرسش روشن است یا بحث در این مورد همچنان ادامه دارد؟

آذربایجانی‌ها به صورت مشخص در "جنبش سبز" مشارکت فعالی نداشتند. می‌شود گفت که حالت ناظر را در این جنبش داشتند. به گفته فعالان داخل کشور، این برخورد آنها ریشه در مسائلی دارد که در پنج، شش سال گذشته و مسائل تاریخی‌ای که طی صد سال اخیر بوده است.

می‌شود گفت که آذربایجانی‌ها عمدتا بدلیل اینکه خواستها و احساساتشان با "جنبش سبز" متفاوت بوده، کمتر قاطی جنبش اخیر شده‌اند و بیشتر حالت ناظر را داشته‌اند. البته این به معنای حمایت از حکومت ایران و بی‌توجهی به نقض حقوق بشر توسط این حکومت نیست.

یعنی چه کمبودی وجود داشته که حالت ناظر به خود گرفته‌اند؟

آذربایجانی‌ها به طور مشخص خواهان تحصیل به زبان مادری‌شان در مدارس هستند. آنان همچنین خواهان دیگر خواستهای ملی‌شان، رفع تبعیضهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی از منطقه آذربایجان هستند. رهبران جنبش سبز در زمانی که در هیئت حاکمه جمهوری اسلامی بودند، با این خواستها به صراحت مخالفت خود را ابراز داشته‌اند. به همین خاطر آذربایجانی‌ها به این افراد اعتماد ندارند. به صورت صریح می‌توان گفت تفاوت در حسیات و خواستها وجود دارد. این اصلی‌ترین دلیلی است که آذربایجانی‌ها وارد اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری نشدند.

علاوه بر این مسئله این است که آذربایجانی‌ها در صد سال اخیر، چه در زمان مشروطیت و چه بعد ازآن در جنبش شیخ محمد خیابانی‌سید جعفر پیشه‌وری و آیت‌الله شریعتمداری و همچنین در زمان انقلاب ایران در جهت خواستهای دمکراسی‌خواهانه تلاشهای زیادی کردند، اما این خواستها به نتیجه نرسیده است. این مسئله هم مزید بر علت می‌شود که آذربایجانی‌ها با جنبش‌های سراسری ایران همکاری چندانی نداشته باشند.

وقایع سال گذشته بر فشارهای حکومتی در آذربایجان افزود؟

فشارها پیش از این هم در آذربایجان وجود داشته است. چه در دوران اصلاحات و چه پیش و پس از دوران اصلاحات فشارها در آذربایجان بوده است. اما در سالهای اخیر بر میزان فشارها مقداری افزوده شده است. اما این گونه نیست که پیش از آن شاهد بستن روزنامه‌ها یا بازداشت فعالان آذربایجانی نبوده باشیم.

تاثیر این وقایع ماههای اخیر بر آگاهی سیاسی عمومی در آذربایجان چه بوده است؟

آذربایجانی‌ها به عنوان یکی از پرجمعیت‌ترین اتنیک‌ها (اقوام) در ایران در طی صد سال گذشته در وقایع مهم تاریخی نقش بسزایی داشته‌اند و همواره خواستهای آزادیخواهانه و دمکراسی‌خواهانه در این منطقه به گوش می‌رسیده است. در ماههای گذشته هم آذربایجانی‌ها از طریق رسانه‌های جمعی شاهد و ناظر این وقایع بودند و مسائل را پیگیری می‌کردند. این خواستها پیش از این هم در آذربایجان مطرح بوده و آذربایجانی‌ها علیرغم اینکه وارد جنبش سبز و اعتراضات بعد از انتخبات ریاست جمهوری نشدند، اما همواره حمایت معنوی خود را از حرکت‌های دمکراسی‌خواهانه در ایران و در جهان اعلام کرده‌اند.

مصاحبه‌گر: کیواندخت قهاری

تحریریه: رضا نیکجو