انفجار بیروت، شتابدهنده انفجار اجتماعی لبنان
۱۳۹۹ مرداد ۲۰, دوشنبهاگرچه معلوم است شدیدترین مرحله انفجار با اشتعال محموله بزرگ نیترات آمونیوم انیار شده در بندر بیروت رخ داد که دستکم ۱۵۸ نفر در جریان آن کشته شده و ۶ هزار نفر زخمی شدند. اما از آنجاییکه این ماده شیمیایی با قابلیت انفجار بالا به خودی خود منفجر نشده و وقتی حرارت محیط بالا میرود مشتعل شده و انرژی زیادی را آزاد میکند، لذا معلوم نیست عامل انفجار اولیه چه بوده است که باعث تخریب خرد و کلان نیمی از شهر بیروت شده و حفره ای با ارتفاع ۴۳ متر در زمین مجاور بندر ایجاد کرد.
ادعاهای تایید نشدهای در خصوص انفجار اولیه در انبار مواد منفجره نظام و یا انبار ترقه وجود دارد که در حکم چاشنی انفجار بزرگ بودند. هنوز تحقیقات و گمانه زنی ها در این خصوص ادامه دارد. تقریبا احتمال مداخله خارجی و حمله موشکی ویا هوائی منتفی است. البته بازار تئوری توطئه از سوی طرفهای درگیر در سیاست داخلی لبنان و نیروهای نیابتی داغ است اما احتمال خطای انسانی و تصادف به طور نسبی بیشتر از خرابکاری است؛ بنابراین هنوز هیچ چیز قطعی نیست.
نزدیک به بیست نفر از مسئولان اداره گمرک و بندر لبنان بازداشت شدهاند تا دلایل نگه داشتن خطرناک ۶ ساله ماده انفجاری خطرناک نیترات آمونیوم بررسی شود. فعلا مسابقه سرزنش کردن به راه افتاده و کسی مسئولیت قبول نمیکند. بدری ضاهر مسئول فعلی گمرگ بیروت که زندانی شد، مدعی شده بود که مسئولیت نگهداری خطرناک و پرریسک محموله یادشده با محمد المولی رئیس اسبق گمرگ بیروت است که در اواخر سال ۲۰۱۳ به دلایل نامعلوم اجازه پهلو گرفتن کشتی روسی حامل ۲۷۵۰ تن نیترات آمونیوم به مقصد موزامبیک را به خاطر مشکلات فنی داد و بعد در سال۲۰۱۴ محموله فوق به انباری در بندر انتقال داده شد.
همچنین وی اظهار داشت که چندین بار خطرات تداوم انبار محموله یادشده در نزدیکی بندر به دادگستری لبنان متذکر شده اما این نهاد به تقاضا برای تغییر وضعیت پاسخی نداد. مدیریت بندرها در لبنان همچون دیگر تاسیسات زیربنایی بین گروهها وجریانهای سیاسی تقسیم شده است. حزبالله بر مدیریت بندر بیروت نفوذ دارد اما انبار مواد نظامی و تاسیسات نظامی شناخته شده متعلق به این گروه سیاسی – نظامی که از سوی برخی کشورهای دنیا "سازمانی تروریستی" نامیده میشود، وجود ندارد.
مردم خشمگین بیروت روز شنبه به خیابان ها آمدند و مسئولان هیات حاکمه لبنان را "قاتل" کشتهشدگان سهشنبه سیاه بیروت نامیدند. ده هزار نفر در میدان شهدای بیروت جمع شدند و مراسم اعدام نمادین میشل عون رئیس جمهور لبنان، سید حسن نصرالله رهبر حزب الله و حسان دیاب نخست وزیر لبنان را اجرا کردند. برخی از وزارتخانه های لبنان چون اقتصاد و وزارت خارجه به تصرف معترضان خشمگین در آمد.
شعار انقلاب فصل مشترک معترضان بود که خواهان تغییرات سیاسی گسترده شدند؛ برخورد با سیاستمداران فاسد از محورهای اصلی آن است. روز یکشنبه اعتراضات خودجوش مردمی ادامه یافت که بعضا با پرتاب سنگ و تخریب ادارات دولتی همراه است. مخالفان انفجار۲۷۵۰ تن نیترات آمونیوم انبار شده در بندر بیروت را نتیجه بیکفایتی، سهلانگاری و بیتفاوتی مسئولان نسبت به استانداردهای ایمنی دانسته و کلیت هیات حاکمه را عامل اصلی فاجعه فوق و آسیبهای سنگین به اقتصاد و روان مردم میدانند.
یکی از اهداف تسخیر سفارت اقتصاد انتشار اسناد فساد و رشوه خواری در مبادلات تجاری لبنان است. لبنان از سال گذشته در آستانه فروپاشی اقتصادی است. میزان بدهی این کشور در سال ۲۰۱۹ میلادی صد میلیارد دلار معادل ۱۵۰ درصد کل تولید ناخالص داخلی بود. پیشبینی میشود امسال وضعیت بدتر شود.
روز یکشنبه نیز معترضان در برابر ساختمان پارلمان جمع شدند تا آنجا را تسخیر کنند. از دید معترضان، مسئولان سیاسی لبنان اعم از قوه مجریه و قوه مقننه صلاحیت ندارند وباید کنار بروند. درگیری بین نیروهای امنیتی و معترضان شدید بوده اما تا کنون نیروهای پلیس برخورد مرگبار با معترضان نداشتهاند؛ فقط یک مامور امنیتی به دلیل سقوط آسانسور کشته شده و صدها نفر از معترضان زخمی شدهاند.
دولت حسان دیاب که سه ماه دیگر ماموریتش تمام می شود تا کنون در برابر استعفا مقاومت کرده است. اما استعفای ۴ وزیر او را در شرایط سختی قرار داده وهر آن ممکن است از سمت خود کناره گیری کند.
وزیر اطلاع رسانی (منال عبدالصمد)، محیط زیست و امور اداری (دمیانوس قطار)، دادگستری (ماری کلود نجم) و وزیر دارایی (غازی وزنی) تا کنون در همراهی با معترضان استعفا دادهاند. اگر سه وزیر دیگر نیز از فعالیت کنار بروند، دولت لبنان به صورت خودکار منحل میشود. در پارلمان نیز تا کنون ۶ نماینده وابسته به گروه مسیحی کتائب استعفا دادهاند. دیاب که پیشنهاد انتخابات پارلمانی زودهنگام را داده است، در عرصه سیاسی لبنان فردی مستقل است و به هیچیک از ائتلاف های ۸ و یا ۱۴ مارس تعلق ندارد اما با حمایت حزبالله لبنان بعد از استعفای سعد حریری به دلیل اعتراضات اقتصادی در لبنان در دسامبر ۲۰۱۹ ریاست دولت لبنان را در دست گرفت.
به نظر میرسد او عملا به پایان کار رسیده و چارهای جز کنارهگیری ندارد. استعفای او التهابات سیاسی در لبنان را تشدید کرده و احتمال اینکه نخبگان سیاسی موجود بتوانند به توافقی رسیده که افکار عمومی خشمگین را راضی سازند ضعیفتر میگردد.
در این چارچوب اگرچه همه سیاستمداران لبنانی مورد حمله مردم بیروت هستند و مطالبه آنها "حذف سیاستمداران فاسد و میلیشیای مذهبی وابسته به جمهوری اسلامی ایران" است، اما به طور نسبی حزبالله لبنان و متحدانش در تنگنای بیشتری قرار گرفتهاند. جو علیه آنها سنگین است. کاهش تحرکات مسئولان حزبالله لبنان و بخصوص لحن محتاطانه سید حسن نصرالله و سکوت وی در برابر اظهارات امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه در بیروت در این خصوص روشنگر است.
اما مشکل حزبالله فقط انفجار خشم عمومی نیست، پیامد تخلفناپذیر انفجار بزرگ در بندر بیروت، برجستهتر شدن مسائل اقتصادی و نیاز به تغییرات سیاسی است که هر دو هم حزبالله را در موضع دفاعی قرار میدهد و هم وزن بعد امنیتی ژئوپلتیک لبنان را در برابر ابعاد اقتصادی و توسعه ای ضعیف میکند. تغییر در معادلات ژئوپلتیکی و آرایش سیاسی و شدت گرفتن اعتراضات اجتماعی حزب الله لبنان را آسیب پذیر میکند. در این شرایط ادامه مداخلات منطقهای و خارج از مرزهای لبنان و کلا فعالیتهای نیابتی با چالش جدید و بی سابقهای مواجه خواهد بود.
حزب المستقبل به رهبری سعد حریری این چالش ها را ندارد و به دلیل اینکه در قدرت نبوده به طور نسبی انتقادات کمتری را تحمل میکند. همچنین این جریان نسبت به حزبالله آمادگی بیشتری برای پذیرش تغییرات داشته و میتواند خود را با مطالبات معترضان تطبیق دهد. اگرچه معترضان و بخصوص نسل جدید خواهان ظهور جریان و چهرههای جدیدی هستند وبا نخبگان سیاسی چند دهه اخیر لبنان مشکل جدی دارند.
از دید برخی کارشناسان دولت لبنان یک دولت ورشکسته است که دههها فساد اقتصادی سیستماتیک، سوء مدیریت و ریخت و پاشهای زیاد در مخارج را به ارث برده و در آن غرق شدهاست. لبنان پیش از این اتفاق هولناک ابرتورم را تجربه می کرد و در شرایطی مشابه ونزوئلا قرار داشت. اما انفجار بزرگی که بین ده تا ۱۵ میلیارد دلار به اقتصاد لبنان آسیب زده، بندر اصلی تجاری و مدخل وارداتی آن را برای ماهها از کار انداخته ، ذخایر استراتژیگ گندم را نابود کرده و در تامین دارو بخصوص برای بیماریهای خاص کمبود جدی ایجاد نموده است وضعیت بسیار تیرهای را پدید آورده است.
مدیریت این وضعیت و رهایی از آن از ظرفیت توان نیروهای داخلی لبنان خارج است، به همین دلیل در بین معترضان درخواست کمک از فرانسه و کلا غرب بالا است و عده ای به صراحت خواهان بازگشت لبنان به دوران تحت الحمایگی توسط دولت فرانسه شدهاند.
دولت فرانسه نیز فعالیتهای دیپلماتیک و سیاسی خود را گسترش داده تا با توجه به نفوذ معنوی خود در لبنان بتواند با کمک جامعه جهانی شرایط فلاکت بار لبنان به سمت ساماندهی برود. با محوریت مکرون کنفرانسی در سطح جهانی برای کمک به لبنان برگزار شده و ۳۰۰ میلیون دلار تعهد برای کمکهای بشردوستانه و فوری جمع آوری شد. اما چالش بزرگتر نحوه توزیع آنها است. از دید مردم لبنان مسئولان این کشور صلاحیت دریافت کمکها و ارسال آنها در موارد مصرفی را ندارند و متهم هستند که مبالغ را صرف سودجویی های شخصی می کنند. این نگرانی در کشوری با جمعیت ۷ میلیون نفر که رقم سالانه فساد ۲ میلیارد دلار معادل ۵ درصد تولید ناخاص داخلی سالانه است ، منطقی است.
این ملاحظه برای کشورهای کمک کننده نیز به صورت جدی وجود دارد؛ ازاین رو آنها تصمیم گرفتند که کمکها با میانجیگری سازمان ملل و صلیب سرخ جهانی مستقیما بین مردم لبنان توزیع شود؛ کاری که اجرای آن دشوار است. دولت فرانسه با اطلاع از این چالش در اندیشه تلاش برای تغییر عرصه سیاسی لبنان است. امری که ائتلاف ۸ مارس و متحد اصلی خارجی آن جمهوری اسلامی ایران احساس خطر کرده و حملاتی علیه مکرون راه انداخته و با ترویج تئوری توطئه مدعی شدند که تخریبها در اعتراضات ناشی از برنامه دولت فرانسه برای تعمیق بحران سیاسی در لبنان است.
اما تلاش مکرون معلول اتفاقات است. آن چیزی که دلیل نگرانی اصلی جمهوری اسلامی ایران و حزبالله لبنان است آشکار شدن ایرادات ساختاری مناسبات سیاسی مستقر در لبنان بعد از پایان جنگ داخلی در سال ۱۹۹۰ است. معترضان به درستی خرابی این ساختار و ضرورت تغییر آن را مطرح کردهاند. ساختمان شیشهای سیاست پساجنگ داخلی لبنان فروریخته است متنفعان و حامیان این ساختار در برابر تغییر مقاومت می کنند.
اما معترضان لبنانی مشابه معترضان عراقی نیروی سیاسی مورد اطمینان و بازگوکننده مطالبات مورد نظرشان را از یک سو ندارند و از سوی دیگر نیروهای سیاسی مقابلشان در برابر خروج از قدرت سرسختانه مقاومت میکنند؛ این کمبود مشابه «بهارعربی» کار آنها برای موفقیت در اعتراضات و بدست آوردن دستاورد پایدار سیاسی را مشکل ساخته است.
آنچه معادلات آینده لبنان را تعیین میکند شکلگیری نیروی سیاسی تازه برای جلو بردن راهکار انقلابی است. در حال حاضر چشم اندازی روشنی وجود ندارد. علاوه بر این تحولات لبنان محدود به متغیرهای داخلی نیست و کشورهای خارجی و بخصوص دو طرف درگیر در خاورمیانه بازیگران موثری هستند. لبنان بخشی از جبهه جنگهای نیابتی دولتهای ایران، سوریه با دولتهای اسرائیل، آمریکا ، عربستان سعودی و امارات متحده عربی است.
نیاز روزافزون لبنان به منابع مالی و افزایش شتاب گسترش خط فقر کار را برای جمهوری اسلامی ایران سخت کرده و در کنار تحولات میدانی در عراق و سوریه و تهاحمی شدن رویکرد امنیتی دولت اسرائیل میتواند منجر به تضعیف موقعیت منطقهای نظام و کاهش مداخلات در لبنان شود. البته این اتفاق حکم نوشیدن جام زهر بزرگی برای نهاد ولایت فقیه و حتی هر دو جناح نظام را دارد که لبنان را کانون «جغرافیای مقاومت» و «عمق راهبردی نظام» میدانند.
اما حفظ شرایط موجود سخت و پرهزینه شدهاست؛ از این رو می توان تصور کرد علی رغم همه چالش ها و موانع ورود لبنان به فصل جدیدی سیاسی گریزناپذیر است اگرچه امر زمان بری بوده و ممکن است با نوسانات زیادی همراه شود.
انفجار بیروت فقط ساختمانها، خیایانها، پلها، خودروها و زیرساختهای فیزیکی را نابود نکرد، بلکه ساختار سیاسی لبنان را نیز بشدت متزلزل نمود. انفجار اجتماعی پیامد ماندگار ترکشهای انفجار مهیب بندر بیروت است.
* مطالب منتشر شده در این صفحه بازتاب دهنده نظر و دیدگاه نویسندگان آن است.