«اوضاع منطقه به هیچ وجه به نفع جمهوری اسلامی نیست»
۱۳۹۰ فروردین ۱۱, پنجشنبهدکتر علیرضا نوریزاده، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل خاورمیانه است.
دویچهوله: آقای نوریزاده، در بیانیهی کمیسیون سیاست خارجی مجلس که امروز (یازدهم فروردین ۱۳۹۰) منتشر شد، آمده است: «عربستان بهتر از هر کشوری میداند که در منطقهی حساس خلیج فارس بازی با آتش به نفع آنها نیست. ما به آنها توصیه میکنیم تا نیروهای نظامی خود را از خاک بحرین خارج کنند.» این لحن مقداری تند است و حتی برخی از تحلیلگران معتقدند که تهدیدآمیز است. نظر شما چیست؟
علیرضا نوریزاده: درست بعد از ورود نیروهای سعودی، قطری و اماراتی به بحرین هم دولت جمهوری اسلامی چنین موضعی گرفت. اما آنها غافلند از اینکه وقتی خودشان دوهزار نفر به لبنان میفرستادند، لبنانی که هیچ مرز مشترک و هیچ قرارداد دفاعی مشترکی با ایران ندارد و هنوز نزدیک به ۲۰۰ نفر از کارشناسان سپاه در لبنان هستند و سیل اسلحه به سوی لبنان سرازیر است، نمیتوانند از اعضای شورای همکاریهای خلیج فارس که دارای پیمان دفاعی مشترک هستند، ایراد بگیرند. قبلاً هم در جریان اشغال کویت، نیروهای این کشورها وارد کویت شده بودند و الان هم بحرین با این عنوان که امنیت ملیاش در خطر است، از این کشورها کمک خواسته و آنها نیرو فرستادهاند.
ضمن اینکه این نیروها با مردم بحرین درگیر نشدند، بلکه بر خلاف ادعای جمهوری اسلامی، حفظ نظام را بر عهده داشتند. به معنای دیگر، امنیت ادارات، دوایر رسمی، مراکز مهم، پالایشگاهها، فرودگاه، بندرگاه و… را بر عهده میگیرند و در این نقاط حساس پاسداری میدهند. آنها ابداً در درگیری با مردم حضور نداشتند. در حالیکه جمهوری اسلامی متهم است که در عراق با مداخلاتاش و با آموزش دادن نیروهای شورشی و متمرد و بهقولی تروریست، در امور کشورهای دیگر مداخله میکند. همینطور در افغانستان که به دفعات مداخلات جمهوری اسلامی در امور آن روشن شده است.
البته استدلال جمهوری اسلامی میتواند این باشد -کما اینکه اعلام هم شده- که این پیمان دفاعیای که شما به آن اشاره کردهاید، در برابر دشمن خارجی بوده و هیچ دشمن خارجیای به بحرین حمله نکرده است. بنابراین عربستان هم اجازه نداشته نیرو در آنجا پیاده کند.
اولاً پیمان دفاعی کشورهای حاشیهی خلیج فارس تاکید میکند بر اینکه زمانی که امنیت ملی این کشورها در خطر بیفتد، میتوانند از کشورهای عضو پیمان کمک بخواهند. امنیت ملی را هم میتوان تعبیر و تفسیر گوناگون کرد. امنیت ملی را میتوان در برابر دشمن خارجی، در برابر تحریکات دشمن خارجی، در برابر بهخطر افتادن عرش یا تاخوتخت یا حکومت و… تفسیر کرد.
ضمن اینکه بحرین مدعی است در برابر یک خطر خارجی قرار دارد. وقتی کاردار جمهوری اسلامی را مقابل بیمارستانی میگیرند و میگویند او در حال توزیع وسایل و تجهیزات الکترونیکی ارتباطاتی بوده و همینطور مبالغ بسیاری پول توسط جمهوری اسلامی برای گروه کوچکی که مردم را به سرنگونی آلخلیفه دعوت میکرده ارسال شده، از همهی اینها در آن تفسیری که برای ارسال نیرو کردهاند (وزیر امور خارجهی بحرین هم روی آن صحبت کرده است)، به عنوان خطری که از خارج وحدت ملی و کیان دولت بحرین را تهدید میکند، یاد شده است و به این ترتیب، حضور نیروهای خارجی را توجیه کردهاند.
دقیقاً جمهوری اسلامی به همین نکتهای که شما به آن اشاره کردید، متهم است و از سوی قائم مقام دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس به دخالت مستقیم در ناآرامیهای بحرین متهم شده است. ظاهراً دو طرف دارند همدیگر را متهم میکنند؛ ایران میگوید که عربستان دارد دخالت میکند و بقیهی کشورها هم ایران را به این دخالت متهم میکنند. به نظر شما، مهرهی اصلی در این میان، واقعاً کجاست؟
در اینکه جمهوری اسلامی با این کشورها از در صفا و دوستی درنیامده، تردیدی نیست. در عین حال، آن طرف هم با ادعای مالکیت سه جزیرهی ایرانی ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک، هیچگاه نگذاشت این روابط دارای دوستی صادقانهای بشود. تنها در دوران آقای خاتمی بود که مشاهده کردیم دیپلماسی ایران خیلی شفاف بود و آنها هم شفافیت نشان دادند. برای نمونه، زمانی که امارات از نشست سران شورای همکاریهای خلیج فارس ایراد گرفت که چرا به مسئلهی جزایر توجه نمیکنند، وزیر کشور عربستان سعودی اعلام کرد، «ما به خاطر اختلاف مرزی شما، حاضر نیستیم که دوستی مانند ایران را از دست بدهیم». در آن مقطع، عربستان درها را باز کرد، هزاران تاجر ایرانی به عربستان رفتند، دهها نمایشگا کالا برپا کردند، روابط ایران با کویت بسیار نزدیک شد.
اینها نشان میدهد که اگر دو طرف حسن نیت داشته باشند، میشود بر این سوءتفاهمها غلبه کرد. اما متأسفانه جمهوری اسلامی، حداقل سپاه و بخشی از دستگاه امنیتی، برنامهی دیگری دارد. اهداف آنها چیز دیگری است و حتی اگر دولت بخواهد در سیاست خارجیاش واقعگرایانه عمل کند، آنها دارای اهداف خودشان هستند.
این است که الان دولت بحرین مدارک و دلایلی ارائه کرده، مبنی بر اینکه حتی سپاه در سوریه برای جوانان شیعهی بحرینی که برای زیارت به سوریه میرفتند، دورهی آموزشی گذاشته بوده است. یا در کویت، داستان دستگیری افرادی که چهار ایرانی هم در میان آنها هستند و دوتن به اعدام محکوم شدهاند، پیش آمده است.
سئوال بعدی من در همین مورد است؛ مسئلهی بحرین فرق میکند و دارای اقلیتی فارسیزبان است که ممکن است حساسیت جمهوری اسلامی به بحرین، به خاطر این قضیه و جمعیت شیعهای که دارد، باشد. در ارتباط با کویت نظرتان چیست؟ ایران متهم شده که در کویت هم دارد شیطنتهایی میکند.
تاریخ روابط ایران و کویت را که نگاه کنیم، جمهوری اسلامی در مورد کویت کار وسیعتری کرده است. از جمله سوءقصد به جان امیر کویت و اعتراف افرادی که دستگیر شدهاند به اینکه در ایران آموزش دیدهاند، ربودن دو هواپیمای کویتی به ایران و بعد به بیروت و داستان کشته شدن یک شهروند در آن، ایرانیانی که به دفعات در کویت دستگیر شدهاند، یا ماجرای "خُبر" در عربستان که تمام مواد منفجره از کویت و توسط افرادی که در ایران بودند، به آنجا رفته بود.
اینها همه دست به دست هم داد و دو کشور ایران و کویت، بهویژه قبل از پایان جنگ ایران و عراق چون کویتیها به عراق کمک میکردند، روابط پرتنشی داشتند. اما بعداً روابط به طرف مصالحه و دوستی پیش رفت. باز میگویم، در دوران آقای خاتمی، روابط بسیار نزدیک شد. دولت کویت هم واقعاً سعی کرد این روابط را حفظ کند. شیخ ناصر، نخستوزیر کویت، چون ۱۲ سال از عمرش را در ایران گذرانده بود و به فرهنگ و تمدن ایران بسیار دلبسته بود و زبان فارسی را صحبت میکرد، تسهیلات زیادی به ایرانیها داد و آنها در کویت واقعاً آزادانه فعالیت میکردند.
بنابراین کویتیها خیلی برایشان سنگین بود، وقتی این جاسوسها را گرفتند و دیدند اینها توانستهاند چندتا از نظامیان کویتی را هم به دام بیاندازند و از تأسیسات نظامی کویت و همینطور حضور امریکاییها فیلمبرداری و عکسبرداری کنند. یکی از کارکنان سفارت ایران هم با آنها در ارتباط بوده است. افشای این مسائل برای کویتیها خیلی سنگین بوده و یکباره فضا را به شدت علیه جمهوری اسلامی تغییر داد. مطالب روزنامهها، تلویزیونها، وکلای مجلس و… ناگهان چنان علیه ایران شد که باورکردنی نیست. یعنی دوباره برگشتیم به سالهای جنگ ایران و عراق.
شاید دقیقاً به همین دلایلی که شما اشاره کردید، جمهوری اسلامی گفته است این قضیهی جاسوسی در کویت، اصلاً یک توطئهی از پیش طراحی شده است. ارزیابی شما چیست؟
شما تا بهحال کجا دیدهاید که جمهوری اسلامی مسئولیتهایاش را بپذیرد. ما تا به حال ندیدهایم که رژیم ایران مسئولیتپذیری کند. ولی بعد به نوعی خودشان را لو دادهاند. مثلاً بعداً که روابط حسنهتر شده یا مشکلات حل شده، یکباره جمهوری اسلامی آزادی فلان زندانی را خواستار شده که در ارتباط با این قضایا دستگیر شده است.
کویت، بحرین، کمی آنسوتر سوریه و لیبی؛ اوضاع منطقه بهنظر میرسد که خیلی به نفع ایران پیش نمیرود. از سویی هم گفته میشود این شرایط میتواند به نفع ایران باشد. نظر شما چیست؟
من به هیچ وجه ماجرا را به نفع ایران نمیدانم. به اعتقاد من لیبی یک نقطهی تحول بود. آنچه بر سر رژیم قذافی آمد، زنگ خطری برای جمهوری اسلامی بود. یعنی اینها تصور نمیکردند بعد از ماجرای عراق و افغانستان کار به جایی برسد که کشورهای غربی در جایی مداخله کنند. اما حالا حتی وقتی خانم کلینتون راجع به سوریه صحبت میکند و میگوید در آنجا وضع فرق میکند و ما قصد مداخله نداریم، راه را باز میگذارد و در پایان اشاره میکند که «البته هر شرایطی ممکن است راهحلهای خاص خود را بخواهد. حالا نمیدانیم چه پیش میآید. باید منتظر شد».
اینها همه برای جمهوری اسلامی نگران کننده است. یعنی دیگر داستان چهاردیواری و اختیاری و اینکه میتوانند همه را بزنند و بکشند، تمام شد. دیگر کشورها چهاردیواری و اختیاری نیست. جهان نظارت میکند و جمهوری اسلامی از این بابت بسیار نگران است.
میترا شجاعی
تحریریه: فرید وحیدی