1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

اکران فیلم‌های شهید ثالث در حاشیه نمایشگاه مهاجران در برلین

شهرام احدی۱۳۹۵ خرداد ۱۴, جمعه

در حاشیه نمایشگاهی بزرگ در برلین که به موضوع مهاجرت و مهاجران در آلمان اختصاص دارد، مجموعه فیلم‌های سهراب شهید ثالث، سینماگر به‌نام نمایش داده می‌شوند. او اکثر آثار خود از جمله فیلم "در غربت" را در آلمان آفرید.

https://p.dw.com/p/1J03o
مجموعا ۱۴ فیلم از آثار شهید ثالث در برلین اکان می‌شوند
مجموعا ۱۴ فیلم از آثار شهید ثالث در برلین اکان می‌شوندعکس: dhm.de

"موزه تاریخ آلمان" در شهر برلین در حال حاضر میزبان نمایشگاهی است که پیشتر در شهر بن به همت "خانه تاریخ آلمان" برگزار شده بود؛ نمایشگاهی که به موضوع مهاجرت و مهاجران در این کشور اختصاص دارد.

این نمایشگاه برنامه‌های جانبی گوناگونی را نیز در بر می‌گیرد که یکی از آنها نمایش مجموعه فیلم‌هایی از سهراب شهید ثالث، فیلمساز برجسته ایرانی است. او اکثر آثار خود را در دهه هفتاد و هشتاد میلادی در آلمان ساخت.

در مجموع ۱۴ فیلم از سهراب شهید ثالث در نوبت‌های مختلف در روزهای ۳۱ ماه مه تا ۳۰ ژوئن اکران می‌شوند. این فیلم‌ها عبارتند از: "یک اتفاق ساده"، "طبیعت بی‌جان"، "در غربت"، "اوتوپیا"، "تعطیلات طولانی لوته آیسنر"، "آخرین تابستان گرابه"، "آنتون چخوف؛ یک زندگی"، "نظم"، "زمان بلوغ"، "درخت بید"، "هانس، نوجوانی از آلمان"، "گیرنده: ناشناس" و "فرزندخوانده‌ ویرانگر".

به اعتقاد محمد حقیقت، یکی از منتقدان صاحب‌نام فیلم که سهراب شهید ثالث را در شماری از آثار او همراهی کرده، نگاه شهید ثالث به فیلم و سوژه است که او را از دیگر سینماگران متمایز می‌کند.

شهید ثالث تحصیلات خود را در اروپا از جمله در اتریش و فرانسه گذراند و پس از تهیه چند فیلم مستند و همچنین ساختن فیلم‌های "یک اتفاق ساده" و "طبیعت بی‌جان" در ایران در سال ۱۹۷۴ به آلمان مهاجرت کرد تا فعالیت‌های سینمایی خود را در این کشور پی گیرد.

محمد حقیقت در گفت‌‌وگو با دویچه وله فارسی در این باره می‌گوید: «سهراب شهید ثالث با زندگی اروپا آشنا و اخت شده بود. بنابراین جفت​شدن با اینجا زیاد برایش مشکل نبود. این از یکسو. از سوی دیگر وقتی در ایران بنابه دلایلی از جمله فیلم "قرنطینه" مسائلی برایش پیش آمد، یکباره دوستانش به او گفتند که بهتر است تو دیگر از اینجا بروی، چون ممکن است ساواک و غیره برایت دردسر ایجاد کنند. نکته​ای که بسیار جالب است، اینکه در آخرین سکانس فیلم "طبیعت بی​جان" صحنه فوق​العاده​ای وجود دارد، آنجا که به آن پیرمرد سوزن​بان می​گویند تو دیگر برو. می​گوید که آخر من دیگر کجا بروم بعد از ۳۳ سال. می​گویند برو، تو دیگر بازنشسته شده​ای. این خیلی مصداق کار بعدی سهراب شهید ثالث است که او هم به نوعی بارو بندیل​اش را می​بندد.»

سوژه مهاجرت و غربت

"در غربت" نخستین اثر شهید ثالث در آلمان است. در این فیلم پرویز صیاد، بازیگر و کارگردان معروف ایرانی نقش‌آفرینی کرده است.

نمایی از فیلم "طبیعت بی‌جان"
نمایی از فیلم "طبیعت بی‌جان"عکس: Werkstattfilm Oldenburg

"در غربت" از معدود آثار شهید ثالث است که به طور محوری و مستقیم به مسئله مهاجران می‌پردازد.

سهراب شهید ثالث شهروند جهان بود • گفت‌وگو با محمد حقیقت

این فیلم در سال ۱۹۷۵ در جشنواره بین‌المللی فیلم برلین مورد تحسین قرار گرفت و جایزه منتقدان بین‌المللی برلیناله را از آن خود کرد.

از آن پس اما شهید ثالث مسیری دیگر را در پیش گرفت.

محمد حقیقت در این باره می‌گوید: « بعد از این ما می​بینیم که به​کلی رابطه​ او با ایران قطع می​شود و می​رود سراغ فیلم​های دیگری و اساسا به جامعه آلمان می​پردازد. و سوژه​ها یا شخصیت​های ایرانی و یا المان​هایی که از حضور ایران نشانی داشته باشند، در فیلم​هایش دیده نمی​شود.

"گیرنده: ناشناس" از دیگر فیلم‌های شهید ثالث است که به طور مستقیم به موضوع مهاجرت و غربت می‌پردازد. محمد حقیقت معتقد است که کلا مسئله "بیگانه بودن" در بسیاری از آثار شهید ثالث به چشم می‌خورد: «برای نمونه "فرزندخوانده ویرانگر" که سال ۱۹۸۵ آن را ساخت که من هم سر صحنه آن بودم، در آنجا هم جامعه​ای را در آلمان نشان می​دهد که خودش با خودش باز بیگانه و غریبه است. فرضا زمانی که آن زوج به پرورشگاه می​روند تا آن بچه را با خود بیآورند، می​بینید که بازهم در خود آن جامعه این حس غربت و بیگانگی وجود دارد، بی​آنکه شهید ثالث بخواهد این مسئله را به کشور ثالثی برگرداند.»

فرشید زاهدی که بنیان‌گذار آرشیو شهید ثالث در آلمان است، از زبان جهانی سینمای شهید ثالث سخن می‌گوید: «او از لحاظ حقوقی یک شهروند ایرانی بود. در ایران متولد شده بود. ولی فیلم​هایش برای تمام شهروندان جهان است. فیلم​های او را اگر در ژاپن و چین و آفریقا یا هر جای دیگری هم نشان بدهید، کاملا قابل فهم است، چون زبان سینمایی او یک زبان واقعی​ست و از زندگی واقعی گرفته شده است.»

سهراب شهید ثالث در دهه‌هفتاد و هشتاد میلادی کوشید که جایی برای خود در بین سینماگران آلمان باز کند. او در دورانی که اصطلاحاتی چون "هم‌پیوندی و همگرایی اجتماعی مهاجران" ساخته نشده بود، خود را بخشی از جامعه می‌دانست.

محمد حقیقت در این باره به یکی از خاطرات خود اشاره می‌کند و می‌گوید: « سهراب خودش را چفت می​کرد با جامعه آلمان. من یادم هست یکبار که باهم بحث می​کردیم، گفتم ببین فلان فیلمساز ایرانی چه کار می​کند و کجا می​رود و این​ها، می​گفت من اصلا مسئله​ام دیگر فیلمساز ایرانی و آنجا نیست. مسئله من این است که من الان در یک گودی وارد شده​ام که مقابل من فاسبیندر و وندرس و این​ها هستند. من باید با این​ها کشتی بگیرم. یعنی خودش را در آنجا می​دید و دوست داشت که در جامعه آلمان و به​عنوان یک سینماگر آلمانی مطرح بشود. کمااین‌که بنابه نوشته​هایی که منتقدان معروف هم نوشته‌اند، شهید ثالث را کاملا موفق در بیان جامعه آلمان می‌دیدند.»



معضل کار و اقامات

شهید ثالث در سال‌های زندگی در آلمان، علی‌رغم همکاری با شبکه‌های تلویزیونی این کشور و موفقیت در جشنواره‌ها با مشکل اجازه اقامت و کار روبرو بود.

فرشید زاهدی به دشواری‌های آن دوران و پشتکار سهراب شهید ثالث اشاره می‌کند و می‌گوید: «سهراب وقتی از خواب بلند می​شد، مدام می​نوشت. بعد با شرکت​های مختلف تماس می​گرفت که این​ کارها را عملی کند. مثلا نامه​هایی از این شرکت​ها وجود دارد که در آن نوشته شده بله با آقای ثالث ما در گفت​وگو هستیم، به خاطر اینکه می​خواهیم این فیلم را بسازیم. بعد او با این نوشته می​رفته اداره کار، از اداره کار اجازه می​گرفت و بعد می​رفت اداره اقامت. یعنی فاجعه بود. جامعه آن زمان آلمان، یعنی هم جامعه هنری و هم غیرهنری، هم روشنفکران و هم غیرروشنفکران، پذیرا نبود. واقعیت این است که سهراب برای گرفتن خانه مشکل داشت، چون یک خارجی بود.»

نکته‌ دیگری که به باور فرشید زاهدی نمی‌توان نادیده گرفت، مسئله رقابت است: «سهراب با کار سینمایی​اش می​توانست بخشی از قراردادها را بردارد و برود و این رقابت بوده. در مهاجرت هم حالا شما می​توانید فیلمساز باشید یا دکتر یا نجار و یا خبرنگار باشید، اما آنجایی که می​خواهید وارد جامعه بشوید و به​عنوان بخشی از جامعه واقعی مشارکت داشته باشید، آن موقع می​شود رقابت. آن موقع دیگر دوستی‌ها تمام می​شود و واقعیت اختلاف​ها مشخص می​شود. به نظر من یکی از عمده​ترین مسائلی که میان تولیدکنندگان آلمانی، تلویزیون آلمان، البته به​جز استثناهایی که وجود داشت، همین بود که اصلا به خارجی کمتر میدان می​دادند. این یک واقعیت است.»

سهراب شهید ثالث (چپ) در کنار محمد حقیقت در پشت صحنه "فرزندخوانده‌ی ویرانگر"
سهراب شهید ثالث (چپ) در کنار محمد حقیقت در پشت صحنه "فرزندخوانده‌ی ویرانگر"عکس: Mamad Haghighat
Filmreihe Shahid Saless
عکس: R. Reza Molai

شهید ثالث علیرغم تمامی این مشکلات به تلاش‌ها و فعالیت‌هایی خود ادامه داد. فیلم "نظم" نیز که در سال ۱۹۸۰ ساخته شد، از فیلم‌های موفق سهراب شهید ثالث محسوب می‌شود. این فیلم در جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو مورد ستایش قرار گرفت و جایزه "هوگوی نقره‌ای" را دریافت کرد. او یک سال بعد فیلم تلویزیونی "آخرین تابستان گرابه" را ساخت که جوایز معتبری به دست آورد.

محمد حقیقت در گفت‌وگو با دویچه وله به تأثیر سهراب شهید ثالث بر دیگر سینماگران صاحب‌نام، هم در ایران و هم در آلمان اشاره می‌کند و می‌گوید: «یادم هست، در مصاحبه​ای که مجله "کایه دو سینما" در سال ۱۹۹۲ با آقای کیارستمی به مناسبت حضور او در جشنواره کن کرده بود، وقتی که منتقد سینما از کیارستمی پرسید که چه کارگردانانی را بیشتر دوست داری و یا احتمالا تحت تاثیرشان هستید، او فقط اسم سهراب شهید ثالث را آورد.»

شهید ثالث خود را شاگرد آنتون چخوف، نویسنده معروف روس می‌دانست و نه تنها از دید و سبک او تأثیر گرفته بود، بلکه با سینمای خود تلاش می‌کرد چخوف را به گروه بزرگتری از هنردوستان نزدیک کند. شهید ثالث همیشه به دنبال فرصتی بود تا در کاری مستقل بر زندگی و فعالیت ادبی چخوف نوری تازه بیاندازد.

این آرزوی شهید ثالث سرانجام در سال ۱۹۸۱ تحقق یافت و او موفق شد با سرمایه‌ چند شبکه تلویزیونی آلمانی فیلم مستند بلندی بسازد به نام "چخوف، یک زندگی". این فیلم نیز در چارچوب "مروری بر آثار سهراب شهید ثالث" در برلین در چند نوبت نمایش داده می‌شود.

شهید ثالث در سال ۱۹۸۴ نیز فیلم "درخت بید" را بر اساس داستان کوتاهی از آنتون چخوف کارگردانی کرد. این فیلم سینمایی ۹۲ دقیقه‌ای برای نمایش در تلویزیون تهیه شد. این فیلم با روایت داستانی ساده و انسانی دید اخلاقی چخوف را به بهترین وجهی بازتاب می‌دهد. آخرین فیلم او "گل‌های سرخ برای آفریقا" است که در سال ۱۹۹۱ به نمایش درآمد. شهید ثالث در سال ۱۹۹۸ در آمریکا بر اثر سرطان درگذشت.