ایران و آمریکا؛ سیوپنج سالگی اشغال سفارت و ملزومات بهبود رابطه
۱۳۹۳ آبان ۱۳, سهشنبه
سی و پنج سال از اشغال سفارت آمریکا در تهران میگذرد. تقریبا از همان زمان مناسبات دو کشور قطع بوده است. در تاریخ دیپلماسی جهان موارد بسیاری را میتوان دید که دو کشور سالها رابطهشان قطع است ولی تنش حاد و عاجلی میانشان درنمیگیرد. برعکس مواردی هم بوده که مناسبات دو کشور بدون آن که قطع باشد گاه و بیگاه دچار تنش شده، اما بازبودن کانالهای تماس نهایتا به حل و فصل چالش انجامیده است.
مناسبات سی و پنج سال گذشته میان ایران و آمریکا هم قطع بوده است و هم توام با تنش و مناقشه. منطقه حساس ژئوپلتیکی که ایران در آن واقع شده و نیز نوع رویکرد و رفتار ایران و حکومتهای متحد آمریکا در این منطقه در قبال یکدیگر، از عوامل اصلی این تنش و تشنج بودهاند.
آمریکا در سی و پنج سال گذشته همواره ایران را به حمایت ازتروریسم، تلاشبرای برهمزدن ثبات منطقه و براندازی حکومتهای نزدیک به غرب، تهدید موجودیت و امنیت اسرائیل و نیز نقض حقوق بشر در داخل متهم کرده و در راه تضعیف جمهوری اسلامی پروژههای متفاوتی را به اجرا گذاشته است.
ایران نیز جاانداختن خود به عنوان کشور مقتدر منطقه را عمدتا در چارچوبی به غیر از تعامل با کشورهای بزرگ جهان و منطقه و بهکارگیری و تقویت ظرفیتهای اقتصادی خود و ادغام آن در اقتصاد بینالمللی، بلکه بیشتر از طریق تقویت قدرت نظامی و موشکی خود، تلاش برای تضعیف و بیثباتسازی حکومتهای رقیب نزدیک به غرب، ایجاد جای پا در ساختار سیاسی کشورهای همسایه و یارگیری در این کشورها و به خصوص اقدامات عملی و شعاری علیه اسرائیل دنبال کرده است.
تمرکز چالشها بر یک مسئله خاص
در ده سال گذشته اما تضادها و چالشهای تهران و واشنگتن بیش از همه در مناقشه بر سر برنامه هستهای ایران متمرکز شده است.
مذاکرات کشدار و پرنوسانی که بر سر حل این مناقشه در ده سال گذشته جریان داشته است، یکی از پروندههای کمسابقه در تاریخ دیپلماسی جهان به شمار میآید.
هم تاثیر تشدید تحریمهای سه سال اخیر علیه ایران که اثرات سنگینی براقتصاد این کشور گذاشته و هم تغییر نسبی در رویه جمهوری اسلامی در مناقشه هستهای پس از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری، و نیز انعطاف غرب در به رسمیتشناختن حدی از ظرفیت اتمی کنترلشده برای ایران فضایی را بهوجود آوردهاند که مذاکرات برای حل مناقشه ده ساله روند و چشمانداز مثبتتری پیدا کند.
با این همه خط قرمزهای دو طرف که کماکان با هم همپوشی ندارند خوشبینی را در باره نتیجه این مذاکرات محدود میکند.
آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بخشهایی از اصولگرایان و نیز نهادهایی مانند سپاهپاسداران نه تنها ظرفیت کنونی هستهای ایران را چندان قابل بحث نمیدانند، بلکه میخواهند که راه برای توسعه این ظرفیت باز هم باشد. آنها بارها نسبت به نتیجه مذاکرات ابراز بدبینی کردهاند. محافل تندرو در میان اصولگرایان و سپاه پاسداران نیز گاه و بیگاه دولت را متهم کردهاند که خط قرمزها را در مذاکرات رعایت نکرده است.
آیتالله خامنهای و جناحها و محافل نزدیک به وی همچنین بر این باورند که انعطاف و عقبنشینی در پرونده هستهای میتواند غرب را برای اعمال فشار در سایر زمینههای مورد اختلاف با ایران نیز تشویق کند و پروندههای مربوط به «حمایت ایران از تروریسم» یا «نقض حقوق بشر در داخل» نیز در دستور کار قرار گیرند.
غرب هم در رویکردش در پرونده هستهای ایران ملاحظات و نگرانیهایی معینی دارد. با توجه به «سابقه مبهم و توام با مخفیکاری ایران در پیشبرد برنامههستهایاش» و با توجه به این که این کشور بدون آن که محلی برای مصرف اورانیوم غنیشده داشته باشد بر داشتن ظرفیتهای هستهای بالا اصرار دارد و به خصوص، با توجه به نوع نگاه حکومت ایران به اسرائیل، کشورهای غربی تلاش میکنند که ظرفیت یادشده تا آنجا محدود شود که سمتگیری احتمالی ایران به سوی یک برنامه نظامی هستهای با دشواری توام شود و زمان کافی برای واکنش بازدارنده در قبال آن باقی بماند.
در یک نگاه اولیه، مجموعا موانع اصلی در راه یک توافق جامع بر سر مناقشه هستهای ایران، همچنان ظرفیت غنیسازی اورانیوم توسط این کشور در حال و آینده و نیز روند لغو احتمالی تحریم های غرب علیه ایران است. در حالی که ایران بر لغو یک باره تحریمها تاکید دارد، غرب بر تعلیق اولیه بخشی از تحریمها و لغو همه آنها در یک بازه زمانی معین اصرار میکند. زمان کنترل غیرمتعارف برنامه هستهای ایران برای حصول اطمینان از پایبندی جمهوری اسلامی به توافقات احتمالی نیز یکی دیگر از مسائل مورد مناقشه است. ایران اصرار دارد که این زمان بیش از ۵ سال نباشد. غرب اما بر ده سال وبیشتر تاکید دارد.
مقابله با "دولت اسلامی"، زمینهای برای معامله؟
پس از بالاگرفتن بحران قدرتگیری و پیشروی "دولت اسلامی" در خاک عراق در ماههای گذشته این حدس و گمان به میان آمد که آمریکا و ایران در چارچوب همکاری برای مهار "دولت اسلامی" در منطقه شاید به بده و بستانهای بیشتری در پرونده هستهای روی بیاورند و راه برای حل این مناقشه هموارتر شود.
اما این حدس و گمانها از سوی دو طرف رد شده است. علاوه بر این که ظرفیت اتمی ایران و «تهدید استراتژیک» ناشی از آن برای غرب و کشورهای منطقه بسیار بیشتر و حساستر از تهدیدات مقطعیتر ناشی از قدرتگیری یک نیروی افراطی تلقی میشود، مسائل دیگری نیز چنین بده و بستانی را بلاموضوع میکنند.
گرچه هماهنگی و توافق آمریکا و ایران نهایتا به ایجاد دولتی فراگیرتر از دولت نوری مالکی شد، ولی ورای این موضوع هر گونه همکاری رسمی سیاسی و نظامی آمریکا و ایران در مقابله با "دولت اسلامی" حساسیت کشورهای رقیب ایران در ائتلاف ضدداعش (عربستان و امارات و قطر) را به دنبال خواهد داشت. اکثر این کشورها معتقدند که سیاست ایران در حمایت از رژیم اسد و دولت سابق عراق (دولت نوری المالکی) در قدرتگیری "دولت اسلامی" بیتاثیر نبوده است. ایران نیز متقابلا این کشورها را به حمایت از شکلگیری، برآمد و قدرتگیری "دولت اسلامی" متهم میکند.
این نیز هست که مقامهای ایران دائما ابراز نگرانی کردهاند که تحرکات ائتلاف ضد "دولت اسلامی" در سوریه، از جمله زیر فشار عربستان و ترکیه، نهایتا خود رژیم اسد را هم نشانه برود و به طور غیرمستقیم ضربهای به امکانات و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی وارد آورد.
آمریکا به حساسیت اسرائیل نیز بیتوجه نیست. مقامهای تلآویو به هیچوجه راضی نیستند در شرایطی که همچنان مذاکرات هستهای به نتیجه ملموسی نرسیده است جمهوری اسلامی از طریق ادغام در ائتلاف ضد "دولت اسلامی" وجهه دیپلماتیک و سیاسی بهتری در عرصه بینالمللی پیدا کند و از شدت انزوای آن کاسته شود.
البته مقامهای اسرائیل پنهان نکردهاند که توافق هستهای با ایران زمانی مطلوب است که هرگونه امکان غنیسازی این کشور را منتفی کند و ظرفیتهای بالقوه تولید سلاح اتمی را در اختیار آن قرار ندهد. برای تلآویو مهم است که هیچ امکان بالقوه یا بالفعلی برای برهمزدن توازن استراتژیک کنونی در منطقه که اینک دست برتر را اسرائیل در آن دارد ایجاد نشود، به ویژه که این امکان احتمالا در اختیار حکومتی قرار گیرد که شعار نابودی اسرائیل را میدهد. از همین رو مقامهای اسرائیل نسبت به رویکرد دولت اوباما که در زمینه غنیسازی حاضر به امتیازهای معینی به جمهوری اسلامی شده با بدبینی برخورد میکنند.
ملزومات اساسی بهبود مناسبات
گرچه در دو سه سال اخیر مناسبات واشنگتن و تلآویو بر سر مسائل متعددی دچار اختلافات گاه شدید آشکار و پنهان بوده است، ولی تفاوت رویکرد دولت اوباما با اسرائیل در زمینه پرونده هستهای در صدر این اختلافات قرار داشته. این اختلاف تا جایی پیش رفته که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیراسرائیل در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ آمریکا عملا جانب رقیب جمهوریخواه اوباما را گرفت. سخنان تند آشکار و پنهان مقامهای آمریکایی و اسرائیلی علیه یکدیگر در ماههای اخیر نیز نشانهای از کمشدن اختلافات به دست نمیدهد.
با این همه، دولت اوباما اگر به توافق جامعی با ایران در زمینه هستهای هم دست یابد، برای عملیکردن آن و از جمله تعلیق و به خصوص لغو تحریمها نیازمند موافقت کنگره است. در کنگره اما اسرائیل حامیان پرقدرتی دارد. انتخابات روز سهشنبه (۱۳ آبان) کنگره آمریکا که تصادفا با سیوپنجمین سالگرد اشغال سفارت آمریکا در تهران همزمان است، بر اساس پیشبینیها میتواند اکثریت دمکراتها، یعنی حزب اوباما، را در سنا نیز به سود جمهوریخواهان تغییر دهد. در چنین صورتی دولت اوباما برای اجرای توافقی که مورد رضایت محافل قدرتمند حامی اسرائیل در کنگره نباشد با مشکلات باز هم بیشتری مواجه خواهد شد.
ملاحظه همین مسائل احتمالا دولت اوباما را در دادن امتیاز به جمهوری اسلامی با محدودیت بیشتری مواجه خواهد کرد.
به عبارتی، حل مشکل مناسبات ایران و آمریکا صرفا به خود این دو کشور مربوط نیست و هر چند که میان دولتهای واشنگتن و تلآویو اختلافاتی بروز کرده باشد، باز هم امنیت اسرائیل برای کل نظام سیاسی ایالات متحده یک اولویت استراتژیک است. از همین رو، شاید تا زمانی که نوع نگاه ایران به اسرائیل و موجودیت آن و نیز برخی مسائل منطقهای تغییر نکند و در سیاستهای تاکنونی جمهوری اسلامی نسبت به این مسائل تحولی ایجاد نشود، مناسبات با غرب و به خصوص آمریکا نیز شاید بهبود اساسی نیابد.