با تلاش و کوشش هر کسی به هدفش می‌رسد! • گپی با مهرزاد مرعشی
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه
دویچه وله: تبریک می‌گوییم. اولین آهنگت «Don't believe» در صدر جدول ترانه‌های آلمان هنوز مانده. چه احساسی داری؟
مهرزاد مرعشی: حس‌ام خیلی خوب است و امیدوارم که همیشه همین طور اول بمانم دیگر (خنده).
فکر می‌کنی چند درصد از ایرانی‌ها سی دی تو را در آلمان خریدند؟
من فکر می‌کنم خیلی و فکر می‌کنم بدون کمک ایرانی‌ها اصلا نمی‌توانستم اینجا باشم که الان هستم.
یک کمپینی درست شده بود از دشمنان این برنامه‌ی «سوپراستار» که می‌خواستند با خرید سی‌دی قدیمی خواننده‌ی آلمانی به اسم «Blümchen» مانع موفقیت تو شوند که نتوانستند. نظرت در این مورد چی هست؟
من از اول گفتم که این‌ها از ته دل دوست ندارند کسی اینطور برنده شود. ولی خب این‌ها نشان می‌دهد که... مثلا من ۱۶ سال است دارم این کار را می‌کنم، نه؟ با آخرین قدرت رفتم اینجا و تمام سعی خودم را هم کردم. خب آدم یکجورایی عصبانی می‌شود، وقتی می‌بیند کسانی توی خانه بیکار نشسته‌اند و می‌خواهند آینده‌ی کس دیگری را همین طوری خراب کنند. ولی باز با کمک ایرانی‌ها و آلمانی‌ها همه توانستیم که به آنها ضد حال بزنیم دیگر... (خنده).
اول که این مسابقه را بردی، به من گفتی که همه چیز برات مثل یک رؤیاست. حالا چی؟ باورت شده که تو واقعا سوپراستار آلمان شدی؟
راستش را بگویم، هنوز نه. فکر می‌کنم چندماهی طول می‌کشد. چون از بس تو قرار مصاحبه و قرارهای دیگر داری، هنوز انگار هیچ فرقی نکرده، انگار هنوز توی شو هستی. فکر می‌کنم وقتی آدم یکی دو هفته توی خانه بدون هیچ کاری باشد، تازه می‌فهمد که چه چیزهایی در این مدت اتفاق افتاده، نه؟ آدم یادش می‌افتد که اینجا مثلا سفر رفتم، اینجا به این تلویزیون رفتم یا به این مصاحبه رفتم. بعد تازه فکر می‌کنم آدم بهتر می‌تواند تشخیص دهد.
کلا الان چه تغییراتی در زندگی‌ات بوجود آمده، حالا مثبت یا منفی؟
خب بیشتر مثبت است. آدم یکجوری خیالش راحت است. می‌داند که می‌تواند نیازهای خانواده‌اش را تامین کند، ... مادر و پدرم هم خیلی خوشحالند. کلا به آدم احساس خیلی خوبی دست می‌دهد... نمی‌دانم چه جوری بگویم.
ولی کار هم زیاد داری؟
کار زیاد است. ولی خب است تا موقعی که کار هست، یعنی داری همه کاری را درست می‌کنی... (خنده)
برای درست کردن اولین ویدئوت به نیویورک رفته بودی و ظاهرا به مشکلات فراوانی برخوردی.
وقتی به نیویورک رسیدیم، آنجا دو روز باران بود. من ترسیدم. گفتم خدا کند توی این سه روزی که اینجا هستیم، یک روزش آفتابی باشد تا بتوانیم درست فیلمبرداری کنیم، چون برای فیلم آفتاب خیلی مهم است. خلاصه در آخرین روزش هم به آفتابمان رسیدیم، به خاطر همین هم بود که هول هولکی آخرین روز ۱۷ ساعت کار کردیم.
کلا چند روز نیویورک بودی؟
سه روز.
مثل این که تصادف هم کردی؟
بله، یک تاکسی زد به ما. آنها مثل ایران ماشین می‌رانند.
در این سفرهایی که الان میروی، نامزد و پسر کوچکت شاهین همراهتان هستند یا آنها بیشتر در خانه می‌مانند؟
خب جاهایی که می‌توانم و می‌دانم زیاد استرس ندارد، آنها را با خودم می‌برم.
خواننده‌های محبوب تو چه کسانی هستند؟
از کارهای اکساویر نایدو و boys2men خوشم می‌آید.
نظرت در مورد دیتر بولن که آهنگساز آهنگ‌های توست و در واقع خواننده و آهنگساز قبلی گروه Modern Talking هم بوده، چیست؟
دیتر بولن خیلی با حال است. از وقتی که با او در استودیو کار می‌کنم ، تازه می‌فهمم چه آدم بامزه‌ای است. (آن اوایل) که توی استودیو می‌دیدمش، می‌گفتم چه آدم جدی‌‌ای! ولی از زمانی که با او کار می‌کنم، می‌بینم که اصلا دو روی مختلف دارد.
تو آهنگ‌های Modern Talking را اصلا گوش میدهی، یا گوش می‌دادی؟
من آن وقت‌ها توی ایران گوش می‌دادم. برادرم گوش می‌کرد و باهاش می‌رقصید. منم یکجورایی گوش می‌دادم. حالا خیلی وقت است که دیگر دنبال این جور موزیک‌ها نرفته بودم، ولی باز خوب است که آدم با کسی که این همه وقت، حدود سی سال، در این کار است، بتواند کار کند و از کمک و تجربه‌اش استفاده کند.
موسیقی ایرانی چی گوش میدهی؟
من ابی را خیلی دوست دارم. امید را خیلی دوست دارم و فرامرز اصلانی را. راستش را بگویم، بیشتر با خواننده‌های قدیمی حال می‌کنم.
آیا بعد از موفقیت‌ات کمپانی‌های ایرانی هم به سراغت آمدند؟
بله، شاید ایرانی هم ضبط کنیم، حالا ببینیم چی می‌شود. فکرش هستیم.
شنیدم که آشپزی هم خوب بلدی.
من چلوکباب خوب درست می‌کنم. ... زرشک پلو با مرغ دوست دارم درست کنم. بعضی وقت‌ها با کمک مامانم قرمه سبزی هم درست می‌کنم.
ایران هم میروی، یا ایران هم رفتی تا به حال؟
چهاربار رفتم. ولی خب فعلا کمی وقتم کم است برای این سفر. ایران هم برای یکی دو روز کافی نیست، باید چهار یا پنج هفتهای بمانم.
از ایران اصلا به تو خبرهایی رسیده. مثلا شنیده‌اند که تو سوپراستار آلمان شدی؟
من که خودم زیاد وقت ندارم دنبال این کارها بروم. ولی خب از خواهرهایم می‌شنونم که توی ایران هم خیلی‌ها می‌دانند و حال می‌کنند و این مسئله یکجورایی خوشحالم می‌کند.
برنامه‌ی آینده‌ات کلا چی هست؟
برنامه‌ی آینده‌ام این است که کار کنم و سعی کنم همین جوری که تا الان پیشرفت کردم پیشرفت کنم و در جدول رده‌بندی ترانه‌ها بالا بمانم.
قبل از تو شش نفر برنده این شو شده بودند و تو هفتمی هستی. ولی متاسفانه از اکثر آنها دیگر ما چیزی نمی‌شنویم و سی‌دی هم بیرون نمی‌دهند. تو چه برنامه‌ای داری که در جدول ترانه‌ها در آینده مطرح باشی؟
من فکر می‌کنم با کار زیاد، اگر آدم در کارش نظم داشته باشد، در هر کاری می‌تواند موفق باشد. اگر شل بگیری، فکر می‌کنم زود از چشم مردم می‌افتی. من سعی می‌کنم که با جدیت کار کنم.
مصاحبه‌گر: بامداد اسماعیلی
تحریریه: شهرام احدی