1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

باز هم در دویچه وله، "ورود آقایان ممنوع"

۱۳۸۹ دی ۱۷, جمعه

دوباره رضا عطاران، ویشکا آسایش، پرویز آبنار و... به دویچه وله آمدند تا از اکران فیلم "ورود آقایان ممنوع" در آلمان و از اولین تجربه در آلمان بودن بگویند، البته این‌بار آن‌ها گویندگی برای رادیو دویچه وله را هم تجربه کردند.

https://p.dw.com/p/QosB
عکس: DW

رضا عطاران: شنوندگان عزیز با سلام. مشروح اخبار را از رادیو صدای آلمان در شهر بن می‌شنوید. شرق آمریکا نیز پس از اروپا با بوران و سرمای بی‌سابقه‌ای دست و پنجه نرم می‌کند. ادامه اخبار را ویشکا آسایش به سمع شما می‌رساند.

ویشکا آسایش:

فیلم ورود آقایان ممنوع برای اولین‌بار در آلمان اکران می‌شود.

پرویز آبنار:

ادامه اخبار، کره‌جنوبی از رزمایش نظامی تازه‌ای خبر می‌دهد...

دویچه وله: چی شد؟ این‌طور که بویش می‌آید، گویندگان و خبرنگاران جدید دویچه وله استخدام شده‌اند دیگر. شما زود آمده‌اید.

ویشکا آسایش:

ما چون دفعه قبل دیر آمدیم، گفتیم این‌بار زود بیاییم...

رضا عطاران:

ببخشید دیگر، این کاغذها ریخته بود روی میز، شروع کردیم به خواندن....

رضا عطاران، ویشکا آسایش و پرویز آبنار در استودیو دویچه وله
رضا عطاران، ویشکا آسایش و پرویز آبنار در استودیو دویچه ولهعکس: DW

دویچه وله: این‌جا در دویچه وله دوباره در خدمت عوامل فیلم «ورود آقایان ممنوع» هستیم. همین هفته‌ی پیش بود که قبل از اکران فیلم «ورود آقایان ممنوع» در سینماهای آلمان باهم گپ زدیم. دوباره رضا عطاران، ویشکا آسایش و پرویز آبنار را دعوت کرده‌ایم تا ببینیم حالا بعد از اکران فیلم چه اتفاقات تازه‌ای افتاده است. کلاً دوستان را در آلمان زیر ذره‌بین قرار داده‌ایم. هر حرکتی بکنند، باید یک‌بار اینجا بیایند تا درباره‌ی فعالیت‌شان توضیح دهند. اول تعریف کنید در این چند روزی که آلمان بودید چه گذشت؟

رضا عطاران:

در این یک هفته کار اصلی‌مان نمایش فیلم بود که فکر می‌کنم خود شما هم فیلم را دیدید. سرمای چند روز اول خیلی حال داد، به خاطر این‌که مدتی این سرما و برف را ندیده بودیم ولی الان دیگر خیلی حال نمی‌دهد، چون تکراری شده است.

ویشکا آسایش

: غیر از این که نمایش فیلم را دومرتبه دیدیم و خیلی چسبید، تمام کلن را پیاده...

رضا عطاران:

خانم آسایش مثل اسب تمام شهر کلن را پیاده‌روی کرد.

ویشکا آسایش

: من یک نقشه از هتل گرفتم. البته دو سه روز اول آقای عطاران و خانم‌شان را هم وادار کردم با من پیاده بیایند و آمدند...

ببینید: نماهای فیلم «ورود آقایان ممنوع»

واکنش ایرانی‌های ساکن آلمان را نسبت به فیلم چه‌طور دیدید؟

رضا عطاران

: من به خاطر خود فیلم خیلی راضی بودم. به کمیت خیلی توجه نکردم. به خاطر شرایط جوی که وجود داشت و شرایطی که اینجا وجود دارد مثل تبلیغاتی که نمی‌شود انجام داد و خیلی دلایل دیگر. ولی کیفیت به نظرم خیلی خوب بود. یعنی من واکنش‌های مردم را که دیدم، حس کردم همه از فیلم راضی بودند و خود من هم فیلم را دوست داشتم.

ویشکا آسایش:

خیلی خوب بود. در سینما همه می‌خندیدند و برای من خیلی جالب بود. به خاطر این‌که داستان این فیلم در مدارس ایرانی اتفاق می‌افتد و طنز آن، طنز ایرانی است. یعنی باید در مدرسه‌ی ایرانی بوده باشند تا مسائلی که در مدرسه‌ها می‌گذرد مثل رابطه‌ی ناظم و مدیر و شاگردها را بفهمند. خیلی‌ها می‌خندیدند و برای من جالب بود که این موضوع برای ایرانی‌هایی که اینجا هستند، خنده‌دار بود.

بعد از اکران فیلم در سینمای شهر کلن، از مردمی که برای تماشای فیلم آمده بودند پرسیدیم "فیلم را چه‌طور دیدید؟" آن‌هایی که تعریف و تمجید بود را کنار گذاشتیم. قسمت کوتاهی از انتقادها را با هم بشنویم...

رضا عطاران:

شما برعکس کار می‌کنید. باید آن‌ها را بگذارید جلو، چرا می‌گذارید کنار؟

یکی از تماشاچیان فیلم "ورود آقایان ممنوع":

چندتا مشکل بود. یکی این که آقای رامبد جوان نیامد. بعد هم این که با ما عکس نگرفتند. ما الان ناراحتیم و می‌خواهیم از طریق دویچه‌وله اعتراض خودمان را اعلام کنیم.

یکی از تماشاچیان فیلم "ورود آقایان ممنوع":

فیلم سیاسی نیست، ولی به فیلم‌های سیاسی نزدیک است. چون حکومت ایران زن‌ها را تحت فشار قرار داده است. حق و حقوق زنان خیلی کمتر از مردهاست...

یکی از تماشاچیان فیلم "ورود آقایان ممنوع":

فیلم طنز خوبی داشت. توانسته بود فاصله بین زن‌ها و مردها در ایران را نشان بدهد. چیزهایی که در مدارس دخترانه ایرانی می‌گذرد. این‌که مثلا با ورود یک مرد، سریع همه عاشق می‌شوند. این به نظر من یک مشکل است که تا وارد محیط دانشگاه یا محیط‌های دیگر شوند، (مرد) نمی‌بینند. این مسئله در آینده‌شان تأثیر می‌گذارد. روی این مشکل خوب دست گذاشته بود، با این‌که حالا نمی‌توانند همه حرف‌ها را هم بزنند...

رضا عطاران در استودیو دویچه وله
رضا عطاران در استودیو دویچه ولهعکس: DW

اول بگویید وقتی نمی‌توانید همه حرف‌ها را هم بزنید، چه‌طور دست گذاشتید روی این مشکل که دخترها در مدرسه با ورود یک مرد همه عاشق می‌شوند؟ خانم آسایش در صحبت‌هایش به وضعیت مدارس دخترانه اشاره کرد.

ویشکا آسایش:

خب، همه می‌دانند که مدارس در ایران، دخترانه و پسرانه است. جلوی در ورودی مدرسه‌های دخترانه یک پرده هم وجود دارد. اصولاً والدین بیرون می‌ایستند و کسی تو نمی‌آید. البته دیگر این‌طوری هم نیست که هیچ مردی نیاید و قاعدتا یک آقایی می‌آید... فکر می‌کنم یک ذره این در فیلم غلو شده بود. اصلاً طنز فیلم هم این بود که این خانم هیچ کسی را راه نمی‌دهد. نه این که هیچ مردی اجازه ندارد بیاید، این طوری هم نیست مدارس دیگر. ولی خب، محدودیت‌هایی وجود دارد و آن پرده همیشه جلو در مدارس دخترانه وجود دارد. به خاطر این که در کوچه هر کسی رد می‌شود، داخل مدرسه را نبیند و بچه‌ها در حیاط راحت‌تر باشند.

نقش ویشکا آسایش در فیلم «ورود آقایان ممنوع» یک نقش کلیدی است. مدیر دبیرستانی دخترانه که به قول خودش هیچ مردی را به مدرسه راه نمی‌دهد، یک خانم مدیر که تا آخرهای فیلم از همه مردها بدش می‌آید...

ویشکا آسایش:

این شخصیت با مردها مشکل دارد، نه به خاطر مسائل شئونات اسلامی و... اصولاً این خانم با آقایان مشکل دارد.

الان نقش ویشکا آسایش در فیلم ورود آقایان ممنوع را چه‌طور می‌بینید؟ از بیرون و به‌عنوان خود ویشکا آسایش فکر می‌کنید این شخصیت، چه قدر مابه‌ازای بیرونی در جامعه ایران دارد؟

ویشکا آسایش:

۸۰ تا ۸۵ درصد واقعی می‌بینم. چون دور و بر خودم داشتم آدم‌هایی که این طوری بودند...

رضا عطاران:

خوش به حالت که درصدش را حساب کردی. از من بپرسد، نمی‌دانم چند درصد است.

ویشکا آسایش:

حالا حدودا گفتم. فکر می‌کنم چندتا شخصیت با هم قاطی شدند تا این آدم به‌وجود آمد. ولی کسانی به این شکل را دوروبر خودم دیده‌ام.

یکی از ویژگی‌های طنز آقای عطاران هم این است که کمدی‌هایی که کار می‌کند، کمدی‌های اجتماعی‌ست، یعنی مابه‌ازای خارجی دارد. حالا درست است که در فیلم غلو شده ولی این‌که دخترها با ورود یک مرد، همه عاشق می‌شوند یا زنی که از همه مردها بدش می‌آید چه‌قدر در در جامعه‌ی امروز ایران مابه‌ازای بیرونی دارد؟

رضا عطاران:

اگر جزییاتش را در فیلم‌نامه در نظر نگیریم ، این مشکل مابه‌ازای خارجی فقط در ایران ندارد. یعنی اینجا هم وجود دارد. اگر کلی به آن نگاه کنیم من این‌طور قصه را می‌بینم، مشکلی‌ست که بعضی‌ از زن‌ها واقعا با مردها مشکل دارند.

چند درصد است؟

درصدش را خانم آسایش باید حساب کند. ولی واقعا این وجود دارد. این حرف...

ویشکا آسایش:

می‌توانیم بگویم ۵۰ – ۵۰.

پرویز آبنار در استودیو رادیو دویچه وله
پرویز آبنار در استودیو رادیو دویچه ولهعکس: DW

رضا عطاران:

این مشکلی نیست که فقط مربوط به ایران باشد، در همه جای دنیا این مشکل وجود دارد و ممکن است مردها در برابر زن‌ها گارد بگیرند. یکی از ویژگی‌های این کار این بود که دو گروه به‌وجود آورد. من فکر می‌کنم در اکرانش هم این خیلی جالب باشد، یعنی گروه مردها و گروه زن‌ها. بعضی از جاهای فیلم بعضی‌ها به نفع زن‌ها صحبت می‌کنند و مردها ناراحت می‌شوند، زن‌ها دست می‌زنند و کف می‌زنند و برعکس‌اش. یعنی انگار یک مسابقه است که از اول فیلم شروع می‌شود و در آخر فیلم می‌خواهیم بفهمیم که چه کسی برنده می‌شود. در نهایت هم بازی برابر تمام می‌شود.

پرویز آبنار:

من فکر می‌کنم بیش‌تر تضاد در این فیلم مطرح است. حالا این‌جا بهانه‌اش یک مرد و یک زن است. تضاد بین انسان‌هاست که اصلا می‌توان آن را بسط داد به مسائل دیگر. بهانه‌ای بوده که به‌هرحال می‌شود این تضاد را با عشق و محبت جایگزین کرد و کمرنگ‌ترش کرد. یعنی یک بُعدی نگاه کردن به روابط انسانی خیلی کار را پیش نمی‌برد. من فکر می‌کنم موضوع فیلم از این تضاد استفاده کرده است. مثلا آن فمینیسمی که الان در جامعه وجود دارد، همه جا هست. منتهی این‌جا به شکل طنزآمیز به این فمینیسم نگاه شده است که می‌شود حالا صددرصد آن جوری فمنیست هم نبود. می‌شود حالا دوست داشت، عاشق شد...

رضا عطاران:

یک چیز تا یادم نرفته بگویم، آن آقایی که گفت ما عکس نگرفتیم، به خدا به ما گفتند عکس نگیر، ما گفتیم می‌خواهیم با همه عکس بگیریم. بعد آمدیم پایین عکس گرفتیم. آن‌جا هم هی معطل شدیم و گفتیم هنوز کسی هست که عکس نگرفته باشد؟ تو را خدا با ما عکس بگیرید...

البته یک آقای بادی‌گارد بداخلاقی هم بود که کنار آقای عطاران ایستاده بود که...

رضا عطاران:

کی؟ من خودم هم او را نمی‌شناختم. داشتم می‌رفتم دستشویی، آمد دنبالم تا...

پس شاید آن‌هایی که صحبت کردند و شاکی بودند، یک‌مقدارش به این‌خاطر بوده...

رضا عطاران:

به خاطر آن‌ بوده... من این‌جا می‌گویم که نهم ژانویه می‌توانید بیایید دوباره نمایش فیلم است. نهم ژانویه ما اکران دوباره‌ی فیلم را داریم در همان سالن سینما دُم کلن. همان‌جا باز آن قدر می‌ایستم که دیگر خودتان خسته شوید.

این درست است که می‌گویند هر کار هنری که کیفیت بالایی دارد، تاریخ مصرف ندارد و همیشه قابل عرضه است و خیلی چیزهای دیگر. ولی به نظر خودتان این فیلم در زمان مناسبی دارد عرضه می‌شود؟ یعنی چرا دو سال پیش نه، چرا سال دیگر ساخته نشد؟ فکر می‌کنید شرایط امروز جامعه‌ی ایران شرایط مناسبی‌ست برای عرضه‌ی یک فیلم کمدی؟ تجربه‌های موفقی حداقل در گیشه سال گذشته وجود داشته؟

پرویز آبنار:

شرایط گیشه الان در ایران، به دلایل خیلی زیادی خیلی شرایط جالبی نیست. یکی از دلایل اصلی‌اش رسانه‌های تصویری‌ست. فیلم زمانی که در حال اکران است می‌آید در بازار. بیرون و در ماشین می‌شنوم که همه می‌گویند خب صبر می‌کنیم، دو هفته‌ی دیگر سی دی‌اش را می‌خریم و با خیال راحت در خانه می‌بینیم. سیاست‌گذاری یکجوری بوده که فاصله بین اکران و بیرون آمدن از رسانه‌ها باید خیلی بیش‌تر باشد، حداقل یکسال. ولی این که می‌گویید شرایط فیلم، به‌نظر من این فیلم زمان ندارد. به خاطر این‌که الان همچنان مدارس همین طوری هستند، بودند و خواهند هم بود. فکر نمی‌کنم عوض شوند.

ما باید این قضیه را به دو بخش تقسیم کنیم. یکی شرایط اقتصادی، اجتماعی و شرایط سیاسی و فرهنگی. سینما چون بیش‌تر یک مقوله‌ی فرهنگی‌ست، معمولا در شرایط مختلف بیش‌تر ضربه خورده است. یعنی تحت تاثیر شرایط قرار گرفته، برای نمونه مثلاً طرح یارانه‌هایی که دارد پیاده می‌شود، به اندازه‌ی کافی به سینما لطمه زده است.

بلیط سینماها یارانه‌بندی شده؟

رضا عطاران:

نه، مردم احساس می‌کنند پولی که دارند را برای کارهای لوکس، چون سینما رفتن یک کار لوکس است، می‌توانند هزینه نکنند و پس‌انداز کنند و ببینند وضعیت چه‌ می‌شود. ولی علی‌رغم این چیزها هدف ساخت فیلم «ورود آقایان ممنوع» در این شرایط، به دلیل وجود یکسری سینمای تجاری بود که در سطح می‌گذشت و تماشاچی اشباع شده بود از آن‌ها. این فیلم آمده طنزی را جایگزین کرده که باز برای بیننده جذابیت داشته باشد. این‌که نشان دهد فیلمی ساخته شده که فقط در سطح نیست و ارتباطش را با تماشاچی‌هایی که از سینمای فیلم‌های کمدی زده شده‌اند بهتر کند.

ویشکا آسایش در استودیو رادیو دویچه وله
ویشکا آسایش در استودیو رادیو دویچه ولهعکس: DW

دوست دارید درباره اتفاقات یا خرابکاری‌هایی که پشت صحنه بوده صحبت کنیم؟ آن چیزهایی که نگفتنی‌ست ولی در دویچه‌وله گفتنی‌ است، چه کسی می‌خواهد شروع کند؟

پرویز آبنار:

چون من هم سر صحنه حضور داشتم و هم در مرحله‌ی صداگذاری و میکس. معمولا در این کارهای طنز بازیگر دست و بالش بازتر است. یعنی دست و بالش را بازتر قرار می‌دهند تا بتواند توانایی‌اش را نشان دهد. اتفاقی افتاد در دیالوگ‌ها. در دفتر بین خانم دارابی (مدیر دبیرستان دخترانه) و آقای جبلی (مدیر دبیرستان پسرانه) درگیری آن‌قدر شدید بود و بعد پلان هم یک‌تکه بود، یعنی کات هم نداشت. آن‌ها تا آخر باید می‌رفتند و دیالوگ‌ها هم تند بود و خیلی باید سریع انجام می‌شد. لحظات آخر ما متوجه شدیم که آب پاشیده به صورت...

ویشکا آسایش:

خب من که عادت ندارم و آقای عطاران هم یک‌جاهایی چیزی می‌گویند یا کاری می‌کنند که باعث خنده می‌شود. این‌طور شد که من ترکیدم در صورت ایشان، و متأسفانه صورت ایشان...

رضا عطاران:

من دوش گرفتم...

پرویز آبنار:

آن قسمتی که رضا عطاران کیک‌یزدی را خوردند، واقعا پوستش را هم خوردند. آن پلان واقعی بود.

رضا عطاران:

آهان! آن کیک یزدی را با کاغذش خوردم.

ویشکا آسایش:

در مورد یکی از دوستان عزیز که گفته بودند چرا آقای رامبد جوان نیامده، جا دارد بگوییم که ایشان تا دقیقه ۹۰ قرار بود بیایند،. بلیط هم داشتند، ویزا را هم گرفته بودند، منتهی در شمال سخت درگیر یک سریالی هستند و به خاطر همین نیامدند. من فکر می‌کنم جای این باشد که جای تمام دوستان و همکاران دیگرمان را که در فیلم با ما بودند را خالی کنیم... پیمان قاسم‌خانی (فیلمنامه نویس) هم دقیقه‌ی ۹۰ نتوانست بیاید.

از همه تشکر می‌کنم. رضا عطاران، ویشکا آسایش، پرویز آبنار و دخترشان که بیرون استودیو ایستاده‌اند. باید بگویم که این صدای چیلیک چیلیک هم که در مصاحبه شنیدید، صدای عکاس بود. مرتضی‌ موسوی که باید از او تشکر کرد...

رضا عطاران:

عکاس خودش چیلیک چیلیک می‌کند یا دوربینش؟!

آقای عطاران شما گویندگی هم دوست دارید، کار خبرنگاری؟

رضا عطاران:

راستش به نظرم کاری‌ست که نمی‌توانم انجام دهم. یکبار امتحان کردم و پشیمان شدم.

حسین کرمانی
تحریریه: جمشید فاروقی

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه