1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«بن‌بست انديشه» آلبومى جديد از گروه راك خاك

۱۳۸۵ اردیبهشت ۳۱, یکشنبه

گروه راك ايرانى خاك كه سال‌هاست در آلمان فعاليت دارد، اين روزها دومين آلبوم خود را منتشر كرده است؛ آلبومى به نام «بن‌بست انديشه» كه دربرگيرنده هشت قطعه به فارسى، چهار قطعه به زبان آلمانى و يك قطعه هم به زبان انگليسى است. شهريار خاتم آهنگساز و خواننده گروه خاك در گپى با «عصر شنبه» از كم و كيف اين آلبوم و تهيه آن سخن می‌گويد.

https://p.dw.com/p/A6CU
عکس: DW

در اواسط نود ميلادى بود كه شهريار خاتم، خواننده، ترانه‌سرا و نوازنده گيتار، افشين طهماسبى نوازنده كيبورد و گيتار و خدايار بهمنى نوازنده درامز گروه خاك را تشكيل دادند.

اولين كار گروه در سال ۱۹۹۹ تحت عنوان «عاشقم باش» منتشر شد كه همه قطعات آن به فارسى بود. آلبوم جديد گروه خاك، اگر چه مانند آلبوم اول رنگ و بوى راك دارد، ولى از لحاظ تنظيم و رنگ آميزى با آلبوم قبلى متفاوت است.

البته اين آلبوم با همكارى نوازنده‌هاى ديگرى تنظم و تهيه شده و افشين و خدايار به علت كمبود وقت و مشغله‌هاى ديگه در آلبوم «بن بست انديشه» حضور ندارند و اين آلبوم درواقع پروژه‌اى بوده كه شهريار كم و بيش بصورت انفرادى پيش برده است.

(براى شنيدن گفتگوى «عصر شنبه» با شهريار خاتم و شمارى از ترانه‌هاى جديد گروه، فايل صوتى پايان صفحه را كليك كنيد!)

********

مصاحبه‌گر: شهرام احدى

دويچه‌وله: شهريار جان، خيلى ممنون كه دعوت ما را پذيرفتى و مهمان عصر شنبه هستی. آلبوم جديد «خاك» به اسم «بن‌بست انديشه» منتشر شده، اما از اعضاى قديمى خاك توى اجرا قطعات و تهيه‌ اين آلبوم خبرى نيست! خاك در عرض اين مدت چه تغيير و تحولاتى را پشت سر گذاشته؟

شهريار خاتم: تغيير و تحولات بزرگى به آنصورت رخ نداده،‌ اما چرا اين آلبوم بدون خدايار بهمنى و آقاى افشين طهماسبى و كستانتينوس منتشر شده، علت‌اش فقط مسئله‌ى زمانى بوده. يكسرى كارها شده بود، آهنگ‌ها را ساخته شده بودم و بعد با بچه‌ها صحبت كردم. متاسفانه می‌دانيد كه چقدر مشكل است كه آدم بخواهد در كنار كار معمولی‌‌اى كه می‌كند، يك كار ديگرى هم انجام بدهد. در واقع به عبارتى تغيير مهمى نبود، مسئله فقط زمانى بوده كه بچه‌ها نتوانستند توى اين كارهمكارى كنند.

دويچه‌وله: يعنى به گروه خاك هنوز می‌‌شود گفت، گروه خاك، يا اينكه الان حالت پروژه را دارد و تو اينكار را در واقع بشكل سولو پيش می‌‌برى؟

شهريار خاتم: در حال حاضر، متاسفانه، اينكار را سولو پيش می‌برم. من توى وب‌سايت‌مان هم نوشتم و به هركسى هم كه می‌آيد می‌گويم كه اين خاك مثل يك پروژه می‌ماند. اين نظر شخصى من است، من جزو خاكم و همه هم می‌توانند جزو خاك باشند. يعنى هركسى كه اين كار را شروع بكند و توى اين پروژه كارى بكند، به نظر من عضوى از خاك است. خاك براى من يك راه است، حداقل براى من يك مسيرى ست كه شروع شده و تا آخرش هم می‌رود. شهريار نباشد، افشين هست. افشين نباشد، خدايار هست و خدايار نباشد، فرد ديگرى هست كه اينكار را ادامه بدهد.

دويچه‌وله: تهيه آلبوم «بن‌بست انديشه»‌ چقدر طول كشيد و قديمی‌ترين قطعه اين آلبوم مال چه زمانى است؟

شهريار خاتم: قطعه‌ها خيلى قديمى‌اند. درواقع برمی‌گردند به زمانى كه آلبوم «عاشقم باش» در سال ۱۹۹۹ تهيه شده بود. همانموقع اين قطعه‌ها، تقريبا بگويم ۷۰ درصد اين قطعه‌ها تمام بود. يعنى شعرهايش نوشته بود و آهنگ‌هايش را هم من نوشته بودم. البته نه به اين شكلى كه الان مى‌زنم، ولى، خوب، در اجرا كردنش وقفه افتاد. من تازه سال ۲۰۰۵ شروع كردم به ضبط اين كار.

دويچه‌وله: شعر و آهنگهاى همه‌ى قطعات اين آلبوم از خود توست. چارچوب اوليه اين قطعات چطور شكل گرفته؟ مثلا از شعرى شروع مى‌كنى و سعى مى‌كنى ملودى‌اى برايش بسازى يا مثلا يك ملود خاصى توى ذهنت‌ هست و بر بستر اين، شعر ترانه را مى‌گويى؟

شهريار خاتم: نكته‌ى جالب‌ اين قضيه اين هست كه اينطورى نيست كه مثلا به خودم بگويم، امروز مى‌نشينيم و شعر مى‌گويم يا امروز مى‌خواهم آهنگ بسازم. يك چيزهاى توى ذهنم هست، حالا چه به فارسى، چه به آلمانى و چه به انگليسی...

دويچه‌وله: يعنى همزمان شعر و آهنگ با هم مى‌آيند؟

شهريار خاتم: تقريبا تا حدودى، آره! بعضى وقت‌ها مثلا شعر و آهنگ با هم مى‌آيند. يعنى ملودى توى سرم مى‌چرخد. بعد می‌نويسم‌اش و بعد سعى می‌كنم نسبت به آن ملودى كه الان توى ذهنم هست، بيت بعدى را بنويسم. بعد، دو هفته‌اى ازش می‌گذرد و يكدفعه می‌بينى ملودى‌هاى آهنگ اصلا عوض شد. در هر صورت دوجانبه‌ست قضيه، يعنى بعضى وقت‌ها شعر هست و سعى مى‌كنم آهنگ را با آن بخوانم و بعضى وقت‌ها آهنگ توى ذهنم هست و نسبت به آهنگ شعرى برايش مى‌سازم و بالعكس نسبت به شعر آهنگ را مى‌سازم. بعضى وقتها هم هرجفت‌اش با هم می‌آيند. يعنى اينطورى نيست كه مثلا بگويم، الان می‌نشينم و يك آهنگ مى‌سازم و اينهم شعر در اين رابطه. به اين صورت نيست.

دويچه‌وله: خوب، مسئله‌اى كه هست، اين كه آهنگ هم، در واقع اگر برايش يك ملودى هم بسازيم، ملودى يك جورهايى هنوز خيلى خام هست. تو همزمان مثلا به رنگ‌آميزى قطعات هم فكر می‌كنى و به اينكه از چه سازهايى مى‌توانى استفاده بكنى؟

شهريار خاتم: دقيقا! اين فكر را می‌كنم. در رابطه با آهنگ «صداى شب» كه نام آلمانی‌اش همان Nacht هست، آنموقع كه من داشتم اين آهنگ را مى‌نوشتم، اصلا همانموقع گفتم كه توى اين آهنگ بايد ويولنسل باشد، باس‌اش و درام‌اش بايد اينطورى باشد. يعنى توى سر مى‌چرخد، البته توى سر من و نمی‌دانم بقيه چه جورى آهنگ می‌سازند، توى سرم مى‌چرخيد و تازه سال ۲۰۰۶ توانستم چيزى را كه در ذهنم بود پياده كنم و كسانى را پيدا كنم كه با من همكارى بكند، اينكه اين درامز را بزند و اين باس بزند و ديگرى هم بك‌گراند را بزند. در واقع توى ذهنم ۸۰درصد قضيه حل است كه چه جورى بايد شروع بشود، وسط‌ش چى هست و آخرش چى هست.

دويچه‌وله:‌ در تهيه اين آلبوم نوازنده‌هاى زيادى سهيم بودند، اما نقش يكى از آنها خيلى برجسته است، «كريستيان شيمانسكى»، كه نه تنها نوازندگى سازهاى مختلف، از جمله گيتارهاى مختلف و كيبورد و سيتار، را برعهده داشته، بلكه در تنظيم قطعات هم همراهى‌ات كرده. همكارى شما به چه طريق بود اصلا؟

شهريار خاتم: خيلى جالب بود. من با كريستيان خيلى اتفاقى آشنا شدم. توى اينترنت همينطورى دنبال اين قضيه بودم، همين آلبوم «بن‌بست انديشه» كه اصلا اينكار و اين پروداكشن را انجام بدهم، ندهم و پول از كجا بياورم و چيكار كنم كه برخوردم به شيمانسكى و از اسمش خوشم آمد. گفتم، سنگ مفت، گنجشك مفت، بهش زنگ مى‌زنم. با او تماس گرفتم و قرارى گذاشتم و بعد تازه فهميدم، كه اين هنرمند واقعا قابل تحسين است. كريستيان شيمانسكى با خيلى از هنرمندهاى درجه يك آلمان چه توى در عرصه موسيقى راك و چه در عرصه موسيقى كلاسيك كار كرده. ديدم چيزى كه من مى‌خواهم، كريستيان می‌تواند همه‌ى آن را برايم تهيه كند. باس می‌زند، كيبورد می‌زند و جالب اينجاست كه خيلى به موزيك شرقى علاقه دارد. و تا آهنگ‌هاى من را شنيد كه با يك گيتار ضبط كرده بودم، گفت دوست دارم توى اينكار سهيم باشم. چنين كارى تا حالا نشيندم و همكارى ما با همديگر آينده خواهد داشت. آن قسمت‌هايى كه می‌شنويد كسى دارد اسلايد گيتار می‌زند، ايده‌ى او بود. مثلا يك آهنگى هست به آلمانى بنام Spieglein Spieglein، كه آهنگ اصلى آلبوم «بن‌بست انديشه»‌ست و اسم آهنگ هم همان بن‌بست انديشه‌ست، در آن آهنگ او تاثير زيادى داشت و در هر صورت شيمانسكى توى خيلى از قطعات تاثير گذاشته.

دويچه‌وله: آيا نوازنده‌هاى ديگرى هم كه در اينكار شركت داشتند، در تنظيم هم سهيم بودند يا اينكه قسمتهاى آنها آماده بود و آنها فقط اجراكننده بودند؟

شهريار خاتم: آنها متاسفانه فقط اجراكننده بودند و خيلى از نوازنده‌ها را هم حتا خود من نديدم. مثلا خانمى را كه ويولنسل زده من نديدم و آن خانمى كه آمد خواند هم همينطور و فقط از قبل پارت‌هايش را تنظيم كرده بوديم كه چى بايد بزند و نت‌هايش را نوشته بودم كه اين قسمت و اين قسمت می‌آيد می‌زند و كريستيان هم حواس‌اش جمع بود كه همانى كه من می‌خواهم زده بشود و انجام بگيرد.

دويچه‌وله: انتخاب نوازنده‌ها همه به عهده‌ى كريستيان شيمانسكى بود، يا اينكه تو هم سعى كردى بگويى كه خوب، حالا مى‌توانيم از اين استفاده كنيم؟

شهريار خاتم: در رابطه با نوازنده‌هاى آلمانى، همه‌شان از شيمانسكى بودند كه چون ۳۰ سال است توى بازار موزيك آلمان هست، همه را می‌شناخت. در رابطه با قسمت دف و قسمت عود بچه‌هاى ايرانى بودند كه اين بچه‌ها را من می‌شناختم كه يكی‌شان توى هايدلبرگ زندگى می‌كند و يكى هم توى همين شهرى كه من زندگى مى‌كنم و تقريبا يك صدمترى با خانه‌ى من فاصله دارد.

دويچه‌وله: در اين آلبوم از سازهاى هندى مثلا سيتار يا طبل استفاده شده. عود هم، خوب، بگويم كه رنگ و بويى كم و بيش عربى دارد. چطور از سازهاى ايرانى بيشتر استفاده نكردى، حالا يا سنتور باشد يا مثلا سه‌تار و يا نى؟

شهريار خاتم: من در آهنگ «تا به كى» خيلى دوست داشتم كه سنتور يا تار بياورم، چون آهنگ شش دقيقه و خرده‌اى هست. حتى در فكر اين بودم كه از ساز قره‌نى استفاده كنم. حالا نمی‌خواهم بگويم كه عود يك ساز ايرانی‌ست، ولى وقتى امكاناتى در اختيار آدم نيست، وقتى دستت تنگ است، چيكار مى‌خواهى بكنى! خوب به خودت مى‌گويى، چه چيزهايى در اختيار دارم يا چه نوازنده‌هايى در اختيار دارم و با چه چيزهايى مى‌توانم كار بكنم. آدم بايد خيلى واقع‌بين باشد در اين مسايل و بايد بگويد، اين امكانات من است و با اين امكانات بايد بهترين كار را بيرون بدهم.

دويچه‌وله: آلبوم «بن‌بست انديشه» مجموعا ۱۳ قطعه دارد كه ۵تا از آنها به زبان آلمانى هستند. خوب آهنگ قطعه «درويش» و آهنگ Spieglein يكى هست، حالا شعرهايش متفاوت است و يا قطعه‌ى «فرياد» وSchrei تقريبا يكى هستند، هم از لحاظ شعر و هم از لحاظ آهنگ. با وجود اين جالب است بدانم چطور شد اصلا به زبان آلمانى شعر گفتى؟

شهريار خاتم: من الان حدود ۱۸ـ۱۷ سال است كه در آلمانم، يك هنرمند نبايد فضا را براى خودش تنگ كند. اين نظر شخصى من است. موزيك مال يك مليت نيست، مال ايرانی‌ها نيست، مال عربها هم نيست و مال انگليسى‌ها و آمريكايی‌ها و آلمانی‌ها هم نيست. ولى چيزى كه به موزيك نقش مى‌دهد و بيشتر آن را به دل مى‌نشاند، آن شعرش هست، يعنى شنونده خودش را با تو وفق بدهد و بداند كه تو چه مى‌خواهى بگويى. تقريبا دهسال پيش بود كه به اين فكر افتادم و بخودم گفتم، خوب،‌ من كه می‌توانم شعر بگويم، پس بايد سعى كنم اين شعرى كه توى ذهنم است به زبان آلمانى به زبان انگليسى هم بيان كنم.

دويچه‌وله: ولى، مثلا می‌گويم، الان همين قطعه «فرياد» را اگر در نظر بگيريم، هم به زبان فارسى هست و هم به زبان آلمانى و هم به زبان انگليسى توى اين آلبوم. آيا موقع اجراى اين قطعه به زبانهاى مختلف، حس‌هاى مختلفى هم به تو دست مى‌دهد؟

شهريار خاتم: دقيقا! سوال خيلى قشنگى بود. من وقتى فارسى مى‌خوانم يا به فارسى گوش مى‌دهم، مى‌روم توى يك دنياى ديگر. آهنگ همان است، ولى شعر... چى بگم، اگر بگويم كه مستقيم دارد نگاه می‌كند، يك خرده از مستقيم به سمت كج است. يعنى وقتى آلمانى مى‌خوانم، اصلا می‌روم سمت راست و وقتى هم انگليسى می‌خوانم، حالت ديگرى است. در واقع مى‌توانم بگويم، آره! دقيقا حرفت درست هست. من نسبت به شعرى كه مى‌خوانم، چه آلمانى، چه انگليسى و چه فارسى، در خواندن مى‌فهمى كه با چه حسى، با چه بيانى و با چه سبكى دارم شعر را مى‌خوانم.

دويچه‌وله: چطور شد اسم آلبوم را گذاشتى «بن‌بست انديشه»؟

شهريار خاتم: تقريبا دو سال و نيم پيش پدرم فوت كرد و من رفتم ايران براى خاكسپارى پدرم. بعد، با يكى از دوستان قديمی‌ام توى راه بوديم، سوار تاكسى بوديم كه... يك حالتى هست كه می‌گويند آدم بن‌بست فكرى و مغزى مى‌گيرد و اصلا به هيچ چيزى نمى‌تواند فكر بكند، توى آن حالت بودم كه از خيابان انديشه، نمى‌دانم كجاى تهران هست، رد شديم و جلوى خيابان هم يك تابلوى بن‌بست بود، آنجا بخودم گفتم، آلبوم بعدى را كه می‌زنم، حتما بايد اسمش بن‌بست انديشه باشد و همينطور شد. يعنى اسم آلبوم از دوسال و نيم پيش توى ذهنم بود. قضيه‌اش همين بود و بيشتر نيست.

شهريار خاتم: آلبوم «بن‌بست انديشه» را درواقع خودت منتشر كردى، يعنى هيچ شركتى ‌اين را منتشر نكرده. آيا برنامه‌ى اين را دارى كه بهرحال براى پخش بهتر يا توزيع‌اش يكجورايى با شركتى همكارى كنى؟

شهريار خاتم: از لحاظ شركت چرا! مجبور بودم تحت نام يك شركت مشخص كار كنم، ولى آنها فقط توليدش را بعهده گرفتند و براى تهيه و اينها كمكى نكردند. براى فروش‌اش در آمريكا و كانادا من با شركت «بم‌آهنگ» كار مى‌كنم و آهنگها هم قرار است از طريق iTunes هم بيايد بيرون. در رابطه با آلمان دنبال كسى می‌گردم كه بتواند اين را پخش بكند و در رابطه با ايران، هنوز برايم يك سوال بزرگ است كه چطور می‌شود اينكار را در ايران هم به ثبت رساند و هم پخش كرد. بايد ديد، چون كار تازه آمده بيرون و من هم اول راه هستم.