بهایی سنگین برای چهارمین دوره صدراعظمی آنگلا مرکل • تفسیر
۱۳۹۶ بهمن ۱۹, پنجشنبهروز قطعی شدن تشکیل دولت بزرگ ائتلافی در آلمان روز پرماجرایی بود که حتی سیاستمداران حرفهای هم بهندرت آن را تجربه میکنند. انتظار طولانی برای امضای قرارداد ائتلاف همه، حتی خورههای عرصه سیاست را هم فرسوده کرده بود.
و تازه پس از این ماجرا حزب سوسیال دمکرات نشان میدهد که چه در نهاد خود دارد. این حزب که در جریان انتخابات پارلمانی رقم نازل ۵ / ۲۰ درصد از آرای شرکتکنندگان را به خود اختصاص داده بود، وزارتخانههای کلیدی دارایی، خارجه و نیز کار و امور اجتماعی را از آن خود کرد. چه پیروزی بزرگی.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
سیاست دولت آلمان در کلیت خود را آن کسی هدایت میکند که بتواند در وزارت دارایی جریان پول را باز کرده یا ببندد. هر کس که بر کرسی وزارت خارجه بنشیند، در صحنه جهانی نقش میآفریند و در داخل هم ستوده میشود. وزیران خارجه معمولا محبوبترین سیاستمداران کشور هستند. حزب سوسیال دمکرات نیز در حال حاضر بیش از هر زمانی نیازمند رهبران محبوب است. اهمیت وزارت کار و امور اجتماعی هم برای سوسیالدمکراتها در این است که این حزب میتواند در این گستره، سیاستی را پیکربندی کند که برای مخاطباناش بس مهم است: عدالت اجتماعی.
سهم اندک حزب دمکرات مسیحی
پس برای احزاب متحده دمکرات مسیحی و سوسیال مسیحی چه میماند؟ حزب دمکرات مسیحی صدراعظم را تعیین میکند. افزون بر این اما چیز زیادی نمیماند و هیچ وزارتخانه مهم دیگری بر این افزوده نمیشود. تازه پروژه مشترک بزرگی از احزاب متحده هم موجود نیست. البته آنگلا مرکل بالاخره در بسته شدن قرارداد ائتلاف توفیق یافت. اقدام او در راستای منافع ملی و ثبات کشور بود. اقدام مرکل در خارج از مرزهای آلمان مورد ستایش قرار خواهد گرفت، در داخل اما او حس یک پیروزمند را القا نمیکند.
آنگلا مرکل که در سراسر جهان به عنوان استاد احترامبرانگیز میز مذاکره نگریسته میشود، مجبور بود مذاکرات بر سر ائتلاف را از موقعیت استراتژیک بهشدت نامناسبی هدایت کند. تلاشها برای تشکیل ائتلاف با لیبرالهای حزب دمکرات آزاد و سبزها در پایان نوامبر گذشته، با شکستی سنگین مواجه شد. وقت تنگ بود. آلمان کارایی محدودی در سطح جهانی داشت و مردم هم مدتها بود که از انتظار طولانی برای تشکیل دولت جدید سرخورده شده بودند. این امر حملاتی از جبهه خودی را نیز به همراه داشت و حتی گمانهزنیهایی هم بر سر جانشینی مطرح شد. حزب سوسیال دمکرات واپسین راه نجات مرکل بوده و هست. اما این حزب هم بایستی مانع رأی اعتماد اعضای خود را از سر راه بردارد؛ آرایی که شکنندهاند و به همین دلیل هم قدرت سوسیال دمکراتها را در چانهزنی تقویت میکنند. سرآغازی نامناسب برای توفیق عظیم رئیس دمکرات مسیحیها.
به همه اینها هم قطعی بودن آخرین دوره زمامداری مرکل اضافه میشود. او باید از این فرصت برای روشن شدن تکلیف موضوع جانشینی خود بهره بگیرد. اما چه کسی در کدام وزارتخانه میتواند برای چنین مأموریتی خودنمایی کند؟
آغاز دوباره سوسیال دمکراتها
وضعیت برای حزب سوسیال دمکرات کاملا متفاوت است. این را مارتین شولتس دریافته است. او از ریاست حزب سوسیال دمکرات کناره میگیرد. اعتماد عمومی به شولتس صدمه دیده و او اشتباهات استراتژیک زیادی را مرتکب شده است. حزب او خواستار آغازی مجدد است که آن را به دست هم میآورد. پیامی قوی برای اعضای مردد.
مارتین شولتس اما جایگاه وزارت خارجه را برای خود تضمین کرده است. این موقعیتی است که او همواره برای خود در نظر داشته است. سیاست خارجی موضوع ذهنی این سیاستمدار تمامعیار اروپایی است. او بزرگان این جهان و مناقشههای بینالمللی را میشناسد و سالها معتقد به هنر دیپلماسی برای حل مسایل بوده است. اروپا اشتیاق شولتس را برمیانگیزد، اما سیاست داخلی اغلب برای او چنین کارکردی نداشته است. کارزار انتخاباتی این امر را نشان داد.
حال قرارداد ائتلاف بایستی به تأیید اعضای حزب سوسیال دمکرات برسد. این به معنای یک انتظار دیگر ۴ هفتهای است. مذاکرهکنندگان سوسیال دمکرات و در درجه اول مارتین شولتس با پیگیریهای مستمر خود چنین تأییدی را محتملتر کردهاند.
آنگلا مرکل روز گذشته، به سوی چهارمین دوره صدراعظمی و همزمان به سوی وداع خود با این مقام، گامی بلند برداشت.