"بیاعتمادی به حکومت و دولت"
۱۳۸۷ شهریور ۱۹, سهشنبهعباس عبدی تحلیلگر سیاسی، در مصاحبه با دویچه وله، از زایل شدن بنیان اعتماد اجتماعی نسبت به حکومت، دولت و صداقت آن صحبت میکند.
دویچه وله: آقای عبدی، چرا در ایران صحبتهایی مثل اظهار نظر آقای مشایی دربارهی اسراییل مورد انزجار و تنفر بیشتری قرار میگیرد تا مثلا طرح بیصلاحیتی وزیر آموزش و پرورش یا بیاعتبار بودن مدرک وزیر کشور. مشکل کجاست؟ چرا با یک اظهار نظر مثل یک فاجعه برخورد میشود و با مسایل دیگر میشود مماشات هم کرد؟
عباس عبدی: آنهایی که واکنش نشان میدهند، واکنششان در واقع حالت غریزی دارد و به چیزی واکنش نشان میدهند که آنها را تحت خطر قرار میدهد. صحبتهای معاون رییس جمهور برایشان خیلی خطرناک است، به همین خاطر واکنش شدید نشان میدهند. ولی مثلا سوءاستفاده از یک مدرک تحصیلی، یک دکترا یا چیز دیگر حساسیتی را برایشان ایجاد نمیکند. درواقع آنها تعریفی که از موقعیت خودشان میکنند برایشان مهم است، نه آنچه من و شما میگوییم. من و شما ممکن است برعکس فکر کنیم. یعنی فکر میکنیم این دروغ و در واقع جعل سند و سوءاستفاده است که خیلی اهمیت دارد. در نتیجه میشود گفت که ما اینجا با دو جهانبینی، دو جهان ارزشی متفاوت روبهرو هستیم.
دویچه وله: این خطری که از آن اسم بردید، چه خطری است؟
عباس عبدی: در واقع آدمهای ایدئولوژیک بیش از آن که به عمل حساس باشند، به بیان و چارچوب عقیده و اینها حساساند. چون میدانند که اگر یکی از این گزارهها نقض بشود، به فوریت به گزارههای دیگر سرایت میکند و کل بنیان ایدئولوژیک حاکم با چالش مواجه میشود.
دویچه وله: به نظر شما وضعیت موجود از چنین چالشی چقدر فاصله دارد؟
عباس عبدی: ما یک جملهای داریم که میگوید خداوند از رگ گردنتان هم به شما نزدیکتر است. این چالشهای نظام ایدئولوژیک هم از رگ گردنشان به آنها نزدیکتر است. فقط باید فرصتی پیش بیاید که آنها به فعل تبدیل شوند و علنی شوند. این قطعی است، دیر یا زود.
دویچه وله: برخی معتقدند که بههرحال سی سال فرهنگی در ایران ریشه دوانده که به یک اظهار نظر این چنین حمله میکند و از مسایل دیگر که شاید به مراتب فاجعهبارتر باشند سرسری رد میشود. به نظر شما این نظر درست است؟
عباس عبدی: من خیلی قبول ندارم که چنین چیزی ریشهای است. این در واقع فرهنگ متکی به قدرت است که دارد خودش را نشان میدهد. فرهنگ متکی به قدرت عمق کم و پایداری اندکی دارد. ممکن است گسترهاش وسیع باشد، اما عمقاش بسیار بسیار کم است و متاسفانه نکتهای که به آن توجه نمیکنند همین است. آن بخشهایی از فرهنگ، از ایدهها، افکار و رفتارهایی که مبتنی بر قدرت شکل میگیرد، اینها خیلی پایداری ندارد. این جملهای که معاون رییس جمهور گفتهاند خودش نماد این است. وقتی که در صدر کار کسی میآید و چنین جملهای را میگوید و متوجه تناقضاتش نیست و به آثار و عواقبش توجه ندارد، نشان میدهد که فرهنگ و اندیشه و ارزشهایی که او دارد بسیار متناقض و کم عمق است. این کافی است که حمایت قدرت از او برداشته شود، این فرهنگ نیز بلافاصله به حاشیه میرود و به فراموشی سپرده خواهد شد.
دویچه وله: فکر میکنید این موضوع برای مردم تا چه اندازه مهم است که وزیر کشور مدرک احتمالا تقلبی دارد، ولی مثلا دانشجوهای رتبهی سوم این مملکت در کنکور نمیتوانند به دانشگاه راه پیدا کنند! به نظر شما مردم با این مسئله چگونه برخورد میکنند و با آن چالش چقدر فاصله دارند؟
عباس عبدی: نمیشود گفت که مردم با این مسایل چگونه برخورد میکنند. علتش این است که تا رسانههای آزاد نباشند که این مسئله را به چالش بکشانند، نمیشود فهمید که مردم به آنها چه واکنشی نشان میدهند، مردم متوجه نمیشوند. من تردید دارم که حتی نصف مردم تهران، که در واقع مطلعترین و شهریترین مردم این کشور هستند، از قضیهی مدرک آقای کردان خبر داشته باشند. بهخاطر چه؟ بهخاطر این که اصلا این موضوع مسئلهای نشد و ما حتا قدرت این را نداریم که بفهمیم که شکل واکنش مردم چگونه است. طبیعی است کسی از این موضوع خوشش نمیآید، نه تنها خوشش نمیآید، بلکه قطعا از این که یک کسی بیاید و مدرکی را که صلاحیتش را ندارد، خودش را به آن منتسب بکند، ابراز انزجار هم میکند. مردم رضایت نمیدهند که او در مصدر کاری باشد. ولی از همه مهمتر این که اینها نکتههای کوچکی هستند که تبدیل به یک خط میشوند. خط بیاعتمادی. خطی که کل بنیان اعتماد اجتماعی را نسبت به حکومت، دولت و صداقت آن زایل کرده و میکند.
مصاحبهگر: مریم انصاری