تبعید و مهاجرت به روایت رنگ و بوم
زهرا حسنآبادی، پرستو فروهر، شهرام کریمی، نغمه رومی، داود سرفراز و مسعود سعدالدین، از هنرمندانی هستند که مسئله تبعید و مهاجرت را در برخی از آثار خود بازتاباندهاند. گالری پیوست، بخشی از این کارها را معرفی میکند.
شهرام کریمی
عنوان این تابلو "ساحل" است. ساحل، دریا، افقی آبی که مرز آن با آسمان پیدا نیست، اغلب در آثار نوستالژیک کریمی "مکانی" است که نقاش را به مکث، به تفکر و به بازبینی یادهایش وا میدارد. شهرام کریمی، متولد شیراز است و از سال ۱۹۸۸ در آلمان زندگی میکند.
چمدان، به عنوان نماد مهاجرت، رفتن، میهن... بارها دستمایه کارهای هنری قرار گرفته است. تابلوی "چمدان" شهرام کریمی، نشانی از "توشه راه" او را هم با خود به همراه دارد. عکسی یادگاری یا یادهایی که دلکندن و خداحافظی از آنها ممکن نیست؟
شهرام کریمی به این تابلو، عنوان "رویا" را داده است. در این کار، نمادهای آشنای اغلب آثار او هم حضور دارند؛ گذشته از مکان تفکربرانگیز همیشگی، گلسرخی که شابلونوار بر سینه بوم نقش گرفته، گاو سرخی که گاهی، حتی نیم تنه بر صحنه نظارت میکند و چهرههایی که با خطوطی آشنا، فضای بومی و گذشته نقاش را به یاد او میآورند.
اغلب چهرههای تابلوهای شهرام کریمی، مانند این کار که عنوان "بدون تفسیر" را یدک میکشد، با خطوطی ساده و ابتدایی نقاشی شدهاند. دنیای صمیمی و بومی این تابلوها، چنین ایجاب میکند که تکنیک در خدمت بیان واقعیتها بهکار گرفته شود و نه تزیین و آرایش چهرهها. این آثار در نمايشگاههای متعدد انفرادی و گروهیای که نقاش در آنها شرکت کرده، در شيراز، تهران، کلن، استانبول، بازل و نيويورک به نمایش درآمده است.
مسعود سعدالدین
مسعود سعدالدین، نقاش موقعیتهای عادی است. در این کارها، انسانهادر نقشهای واقعی خود حضور دارند و تصویری آشنا از زندگی را به بیننده نشان میدهند. در این تابلو که "شاعر" عنوان دارد، هنرمند/شاعر در حال خلق جهانی از جنس نور و شفافیت است.
با آن که ابعاد تابلوهای سعدالدین اغلب از یک متر مربع کمتر نیست (مانند این تابلو با ابعاد ۱۵۰x ۱۸۰ با عنوان We Are Open)، با این حال بهنظر میرسد که فضای آن برای نقاش کافی نیست. از این رو اغلب اجزای تابلو، با این که در سطحهای متفاوت به تصویر کشیده شدهاند، چارچوب بوم را میشکنند و به هستیای بیانتها میپیوندند.
مسعود سعدالدین، اهل سمنان است و از سال ۱۳۶۵ در آلمان زندگی میکند. اوهنرآموخته دانشکده هنرهای زیبای تهران است. چهره و تنبرهنه مردان قوی و سالم، که میتوانند به عنوان نیروی کار مهاجر تلقی شوند، اغلب دستمایه کارهای او را میسازند. او تا بهحال در نمایشگاههای فردی و گروهی بسیاری در ایران و آلمان شرکت داشته است.
با آن که اغلب آثار مسعود سعدالدین، ابعاد عظیمی دارند، با اینحال موتیفهای تابلوها، با تکنیکی قوی و دقتی مینیاتوری نقاشی شدهاند؛ مانند این تابلو با عنوان "ما نمیترسیم".
پرستو فروهر
«ببین چیزی که من از دست دادهام، تا چه اندازه زیبا و اغواکننده است.» پرستو فروهر، این جمله را در یادداشتی بر نمایشگاه خود نوشته است که عنوان آن "رفتن" است. او در این کار تنها بر زیبایی حروف و واژههای فارسی تاکید میکند؛ کلمههایی که معنایی ندارند و با انحناها، خطهای کشیده و درهمتنیدگیهای رنگین خود با بیننده سخن میگویند.
نمایشگاه "رفتن" در سال ۲۰۰۲ در شهر بن برپا شد. فروهر، اغلب در آثار خود از عناصر سنتی، نمادها و پارچههای عزاداری استفاده میکند و میکوشد با الهام از سبک نقاشی مینیاتورهای ایرانی، قهر و خشونت دستگاههای دولتی را به تصویر بکشد.
پرستو فروهر، فارغالتحصیل رشته هنر از دانشگاه تهران است و از ۱۳۷۰ در آلمان زندگی و کار میکند. او همچنین فوقلیسانس مدرسه عالی هنر اوفنباخ هم هست. فروهر میگوید که ابتدا درمهاجرت زیبایی "خط فارسی" را کشف کرده است.
نغمه رومی
"حروف الفبا"، عنوان تابلویی که میبینید، از نگاه هنرمند ایرانی نغمه رومی به این شکل است؛ شبیه به موجوداتی غیرواقعی، کنجکاو، پر تحرک، جستجوگر و بهگونهای درمانناپذیر ساده و ابتدایی؛ حروف فارسی با الهام از هنرمند اسپانیایی، خوان میرو.
تابلوی "تکامل"، از رومی، تفسیر تصویری این جمله از ویکتور هوگوست که میگفت: «تبعید، زندگی است.» و تاییدی بر این تعریف که رنگ، جزء جداییناپذیر القای مفهوم در نقاشی است.
نغمه رومی با رنگهای قوی و خیرهکننده، به تصویرهای انتزاعی خود جان میبخشد؛ از جمله به این کار که "چشمان پرنده" نام دارد. حتی مجسمههای غیرمتعارف و زاده تخیل رومی هم بدون رنگ، کمتر تاثیرگذارند.
نغمه رومی، در سال ۱۹۶۸ در تهران به دنیا آمده و از سال ۱۹۹۵ که به آلمان مهاجرت کرده است، در چندین نمایشگاه گروهی و فردی نیز شرکت داشته است. او میگوید: «من با رنگ و فرم از تصوراتم با مخاطبینم صحبت میکنم.» مانند این کار که "ماسک" عنوان دارد و شرححال مهاجرانی است که هویت اصلی خود را پشت ماسکی رنگین پنهان میکنند.
زهرا حسنآبادی
زهرا حسنآبادی فعالیت هنری خود را در آلمان با مجموعهای از آبرنگهای متفاوت با عنوان "دگرگونی" آغاز کرده است. او ولی چندی است که به کارهای انتزاعی و چیدمانهای مبتکرانه با استفاده از لوازم و وسایل کهنه و مستعمل روی آورده است. "بهشت"، عنوان اثری است که شیشه، پارچه و پنبه جزییات اصلی آن را تشکیل میدهد.
"حسرت۳"، عنوان این کار است که از وصل کردن صدها کارت تلفن به یکدیگر ساخته شده است. حسنآبادی از این کارتها در سالهای نخست مهاجرت خود به آلمان برای تماس با خانواده و نزديکانش در ايران استفاده کرده است. کارتها که با الياف گياهی به هم وصل شدهاند، درازا و اندازه فرشهای کناره ایرانی را تداعی میکنند.
در سری "نسلها"ی زهرا حسنآبادی، پارچه و نشانههای شخصی، نقش القای شناسههای نسلها را به عهده دارند. "چهار نسل" از نامهها، دستنوشتهها و نقاشیهای کودکانه چهار نسل از ایرانیان مهاجر مقیم آلمان که با نخها و روبانهای پهن به یکدیگر دوخته شدهاند، تشکیل میشود.
زهرا حسنآبادی، اهل شیراز است و از سال ۲۰۰۱ در آلمان کار و زندگی میکند. اثری که میبینید، بخش دیگری از کار "چهار نسل" است.
داود سرفراز
این تابلو از داود سرفراز "انسان و جهان" عنوان دارد. او معتقد است که "انسان برای خلق اثر نیازمند به فهم آزادین است و فرق نمیکند در کجای جهان ایستاده باشد. من هرگز نتوانستهام هنری را تحت نام هنر غربت بپذیرم."
داود سرفراز، در تابلوی "یک تنگ بلور طبیعت" میکوشد به وحدت انسان با طبیعت دست یابد . کشف و شهودی که با رنگ آبی و گردشهای نرم قلم مو و شعری سپید همراه است: «... و من که حذف فاصلهام...»
"زمین و آسمان" از داود سرفراز، دنیای پر رمز و رازی را به تصویر میکشد که در آن ذهنيت سورئاليستی هنرمند، با کمک رنگهای روشن و تیره که گاه در کنار هم و گاه درهم ترکیب و تنیدهشدهاند، حرف اول و آخر را میزنند.
داود سرفراز تابلوی "کویر، رویا میبیند" را در سال ۲۰۰۶ نقاشی کرده است. او از شرایط خود در این سالها مینویسد:«من موفق شدم به خودم وصل شوم و به سرچشمه امید برسم... من فهمیدم که چگونه میشود سنگینیهایم را حتی به وسیلهی رنگ بیرون بریزم. در این دوره برای ساختن رنگ ذهنیام که نوعی آبی تیره بود، شاید نیازمند ترکیب ده ـ دوازده رنگ بودم. بایستی آنی میشد که دردهایم را به آرامش میرساند.»
داود سرفراز، هنرآموخته دانشكدهی هنرهای زيبای تهران است و زير نظر استادانی چون هانيبال الخاص و رويين پاكباز آموزش ديده است. او از سال ۱۹۸۶ در آلمان زندگی میکند و در سالهای گذشته در چند نمايشگاه فردی و گروهی در آلمان شركت كرده است.