تروریستها، آدمهایی در پشت نقاب
۱۳۸۷ اسفند ۲۰, سهشنبه
اسلامگرایانی که دست به انجام عملیات تروریستی در اروپا میزنند، آدمهایی برخاسته از سرزمینهای دوردست نیستند بلکه کسانی هستند که تا پیش از این زندگی آرام و معمولی را در کنار خانوادههایشان داشتهاند و هر روز صبح با روی گشاده و لبخندی بر لب، از کنار همشهریانشان عبور کردهاند تا به محل کار خود برسند.
اینها گوشهای از حقایق دربارهی زندگی تروریستهایی است که عاملان حملههای تروریستی مادرید یا لندن بودهاند. آدمهایی که در اروپا سکونت داشتهاند و به عبارتی در فرهنگ اروپایی پرورش یافتهاند. برای همین هم عدهای معتقدند شاید کنترل سفت و سخت مرزها دیگر چندان معنایی نداشته باشد.
از زمان رخداد چنین حملات تروریستی در اروپا، کارشناسان بر آن شدهاند تا لیستی از تمام عواملی که میتوانند منجر به "تروریست" شدن یک فرد شوند، تهیه کنند. در این میان برخی از این صاحبنظران بر این باورند که به هیچوجه نمیتوان توصیف یکسان و استانداردی از یک تروریست ارائه داد.
الکساندر ریتسمن، یک مشاور سیاسی آلمانی است که به همین گروه تعلق دارد. او در همین رابطه میگوید: «گروهی از آدمها هستند که پیش از این تنها جرمهایی کوچک را مرتکب شدهاند و از لحاظ اجتماعی تحت فشار بودهاند. در برخی مواقع اینها مورد تبعیض قرار گرفتهاند و از همین رو هم زمانی به طور اتفاقی به گروهای نظامی اسلامی پیوستهاند. از سوی دیگر شمار زیادی از مهندسان تحصیلکرده، پزشکان یا افرادی از این دست وجود دارند که تمام شانسها و فرصتهای اجتماعی را داشتهاند، اما به دلایل مختلفی تصمیم گرفتهاند تا مثلا جزو پیروان القاعده درآیند.»
الکساندر ریتسمن تا پیش از این به عنوان یک سیاستمدار داخلی در بخش امنیتی و اطلاعاتی آلمان فعال بود و اینک از سوی مؤسسهی "انجمن اروپایی دموکراسی" در حال تحقیق بر روی اسلامیست و مبارزه بر علیه ترور است.
وعدهی یک زندگی جدید
هنگامی که در تابستان سال گذشته، دادگاهی نظامی بر علیه پنج متهم حملات یازدهم سپتامبر تشکیل شد، این افراد اعتراف کردند که این عملیات را از مدتها پیش برنامهریزی کرده بودند و همینطور اضافه کردند که بزرگترین آرزویشان این است که به عنوان "شهید" کشته شوند.
در دههی ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی نیز، پیش از همه ایدئولوژیهای مارکسیستی، سوسیالیستی یا مائوئیستی بودند که نقشی الهامبخش برای گروههایی همچون "فراکسیون ارتش سرخ آلمان"، "اکسیون دیرکت" در فرانسه و "بریگادهای سرخ" در ایتالیا داشتند.
امروزه دین به شکل ابزاری افراطی در آمده و در بعدی جهانی عملیاتهای تروریستی در سراسر جهان رنگ و بوی اسلامی به خود گرفتهاند. در این میان مسجدها جای خود را به اینترنت دادهاند که جایی برای برگزاری انجمنهای مذهبی و در نتیجه جذب سربازهای دینی شده است. صحبت از جهانی میشود که ساکنانش "ما" و "دیگران" هستند؛ خوبها و بدها.
الکساندر ریتسمن میگوید: «تفاوتی نمیکند که پیشینهی هر کسی چیست و از کجا میآید. به هر کسی یک زندگی جدید وعده داده میشود و طبیعی است که این موضوع برای آنهایی که تا به اینجا از زندگیاشان ناراضی بودند، بسیار جذاب است.»
با این همه این نکته را نباید فراموش کرد که تنها تعداد کمی از آدمها تبدیل به "تروریست" میشوند. محافظهکاران کنگرهی آمریکا تخمین میزنند که در سراسر جهان در مجموع هفتاد هزار نفر وجود دارند که احتمال میرود زمانی به جرگهی کسانی بپیوندند که به آنها یک زندگی جدید وعده داده شده است.