1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تغییر شرایط و الزام تغییر ساختاری در سپاه! · مصاحبه

۱۳۸۶ شهریور ۱۲, دوشنبه

فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به دستور آیت‌اله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد. تغییر ناگهانی و غیرمنتظره‌ فرمانده سپاه پاسداران، موضوع مصاحبه‌ای با مسعود بهنود روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی.

https://p.dw.com/p/Bavw
عکس: AP

سردار سرتیپ پاسدار محمدعلی (عزیز) جعفری از این پس، در مقام فرمانده سپاه جای سرلشکر یحیی (رحیم) صفوی را خواهد گرفت. در حکم انتصاب فرمانده جدید سپاه آمده است که سردار جعفری ماموریت دارد تا «پیشرفت روزافزون و تحول‌آمیز سپاه در همه ابعاد آن را در برنامه مدیریت و فرماندهی خویش برجسته سازد».

مسعود بهنود معتقد است که نگاه به سپاه پاسداران، که در حال حاضر وظایف دولتی عمده‌ای را هم برعهده گرفته، دیگر تنها نگاهی نظامی نیست و با توجه به تغییر شرایط، به‌کارگیری سیستم‌ها و روش‌های جدیدی برای حفظ نظام، از نظر رهبری جمهوری اسلامی، تغییری ساختاری در سپاه را الزامی کرده است.

دویچه‌وله: آقای بهنود، محمدعلی جعفری در دو سال گذشته رییس مرکز راهبردی سپاه بوده، یعنی وظیفه داشته سیاست‌های درازمدت سپاه را تدوین کند. آیا علت اینکه ایشان به‌جای رحیم صفوی، فرمانده‌ کل سپاه شده‌اند می‌تواند این باشد که رهبری جمهوری اسلامی ایران از عملکرد رحیم صفوی در عملی‌کردن سیاست‌هایی که بایستی قاعدتا سردار جعفری تعیین می‌کرده، رضایت نداشته‌ است؟

مسعود بهنود: من اینطور فکر نمی‌کنم. سپاه به دلیل اینکه دائما وظایفش گسترده‌تر می‌شود و به‌خصوص در دوساله‌ی اخیر وظیفه‌ عمده‌ی بخشی از دولت را هم به‌عهده گرفته است و می‌شود گفت که در صحنه‌های اقتصادی بخصوص و حتا صنعت و تامین درآمد برای کشور، یعنی در صنایع نفت و گاز هم وارد شده، بنابراین اصولا نگاه به سپاه دیگر نگاه فقط نظامی نیست. در دوره‌ی ۹ـ ۸ ساله‌ی آقای محسن رضایی اصل حکایت سپاه این بود که اولویت اول در جنگ با عراق، و اولویت دوم به تعبیر حکومت ایران مبارزه با «ضدانقلاب» در داخل کشور بوده و اینکه نظام را نگهدارد. در مرحله‌ی دوم، که دوره‌ای بود که آقای رحیم صفوی آمد، در این مرحله سپاه دوباره‌سازی شد. شاید بشود گفت که روایت آقای خامنه‌ای، که اصولا هم به مسایل دفاعی و جنگی و اینها علاقه‌ی خاصی دارند، در دوره‌ی رحیم صفوی ده ساله پیاده شد. ولی به نظر می‌رسد ده سال کافی باشد برای گردشی‌کردن این امور، به‌خصوص وقتی وظایف سپاه درداخل کشور و وظایفش در خارج از کشور هم کاملا عوض شده است.

دویچه‌وله: عزیز جعفری از نظر رهبری جمهوری اسلامی دارای چه ويژگی‌ها و یا چه سابقه‌ای‌ست به نظر شما که او را برای فرماندهی سپاه مناسبت‌تر از رحیم صفوی تشخیص داده‌‌اند؟

مسعود بهنود: معمولا در امور نظامی اطلاعات مفسرین و تحلیلگران آنقدر زیاد نیست که در امور سیویل هست و در همه دنیا هم همینطور است. به همین جهت هم ما حدس و گمانهای خودمان را براساس قرائن می‌گوییم. اما، اینطور که به‌نظر می‌آید، بیشتر از آنکه شخص در این معامله اهمیت داشته باشد، تغییر وظایف و مهمتر از آن به‌کارگیری سیستم‌ها و روش‌های جدید هست که در حکم آقای جعفری هم آمده است. یعنی در حقیقت این نگاهی که ترنر رییس پیشین سیا و یک موقعی فرمانده‌ نیروی دریایی آمریکا، در دوره‌ی خودش به آن لقب «ارتش سایبرنتیک» می‌دهد، نگاه «سایبرنتیک»‌کردن به مقوله‌ی حفظ نظام احتیاج به یک هم نرم‌افزارهای دیگری و هم سخت‌افزارهای دیگری دارد. اینکه چرا الان یک تغییر ساختاری در سپاه لازم آمده است، به نظر من مهمتر از هم این است که شرایط عوض شده و همپای آن نظام تصمیم دارد این ارتش را روی پایه‌ی به‌روزتری بکند.

دویچه‌وله: سردار جعفری یکی از نویسندگان نامه‌ی تهدیدآمیز به محمد خاتمی در روزهای پس از تیرماه سال ۷۸ بوده است. آیا امضای ایشان بر پای آن نامه پرونده‌ی ایشان را نزد رهبری جمهوری اسلامی درخشان‌تر کرده و در گزینش ایشان برای فرماندهی سپاه تاثیر داشته است؟

مسعود بهنود: من اصلا اینطوری فکر نمی‌کنم. در آن زمان، اگر دقت کنید،‌ فرمانده‌های سپاه حرف دیگری می‌زدند. آنها جزو وظایف ساختاری‌شان این است که بروند و یک نظام ایدئولوژیک را محافظت کنند. بنابراین ارتش حرفه‌ای نیستند، ارتشی هستند که برای حفظ یک نظام ایدئولوژیک بنیان گذاشته شده‌اند. آنها از آن زاویه وارد شده بودند و به رییس قوه اجرای می‌‌گفتند که شما دارید راهی را می‌روید که به عمامه‌ای که بر سرتان هست و اعتقاداتی که دارید و ایدئولوژی جمهوری اسلامی ضربه می‌زنید. حالا تعبیر به اینکه کودتا می‌خواستند بکنند و اینها،‌ اینها معمولا ترم‌هایی‌ست که ساده می‌شود قضیه، برای بیان‌شدنش ساده می‌شود. اینطوری نیست که چندتا فرمانده‌ی نظامی سر خود بتوانند بروند و مملکت را در حالت کودتایی قرار بدهند و هیچ اتفاقی هم نیفتد...

دویچه‌وله: ولی آقای بهنود مشخصا گفته بودند که «صبر ما دارد لبریز می‌شود»!

مسعود بهنود: بله! صبرشان به‌عنوان محافظان ایدئولوژیک نظام داشت لبریز می‌شد، واقعیتش این است. ولی من فقط برای اطلاعتان بگویم که یکی دیگر از ۲۴ نفری که امضا کرده بود که اتفاقا آنروزها می‌گفتند جزو جمع‌آوری‌کنندگان امضا هستند، آقای قالیباف هست که در انتخابات آخر فوق‌العاده رای آورده بود و همین الان هم من فکر می‌کنم اگر انتخابات در ایران بشود، مقدار زیادی رای بیاورد و دست‌کم در شهرداری و پلیس کارنامه‌ی قابل قبولی برای مردم داشته است.

دویچه‌وله: آیا این امکان وجود ندارد که مثلا نارضایتی‌ها یا اختلافاتی در درون سپاه پاسداران باعث جایگزینی آقای جعفری به جای آقای صفوی شده باشد؟

مسعود بهنود: تا آنجایی که من نگاه می‌کنم به صحنه، نه! بهایی نمی‌دهم به این امر.

دویچه‌وله: آیا ارتباطی می‌بینید میان ارتقای سردار جعفری از مقام ریاست مرکز راهبردی به سمت فرمانده سپاه،‌ با تلاش آمریکا برای قراردادن نام سپاه در فهرست تروریستی و یا بحث آمریکایی‌ها در مورد احتمال گزینه‌ی نظامی علیه ایران؟

Iran Revolutionswächter Parade in Teheran Ayatollah Khamenei
عکس: AP

مسعود بهنود: بلندتر از این ببینیم: حادثه‌ای که سه‌سال پیش تصمیم‌اش گرفته شد، یعنی ایجاد یک مرکز راهبردی برای نگاه‌کردن از بالا و همان زمان در حکمی که آقای جعفری... حکم که نه،‌ در نامه‌ای به آقای جعفری گفته شده بود «فراغت از کارهای اجرایی و رسیدگی به امور نظری و برنامه‌ریزی استراتژیک»! بنابراین این قضیه مال دورتر از آن است که به تهدیدهای امروز آمریکا بستگی داشته باشد. اما اگر شما اینطوری نگاه کنید و بگویید که این تهدیدها برای بخشی از حکومت ایران قابل گمان بود، یعنی پیدا بود که اگر شما از این پله‌ها بروید بالا، بعد در پله‌های هفتم چه اتفاقی می‌افتد. بنابراین این نظام در همانزمان متوجه‌ این امر بود و این امر را پیش‌بینی کرده بود و برای اینکه با آن مقابله بکند تدارکاتی دیده بود که از جمله آن تدارکات یک بخش‌اش همین اتفاقی بود که الان افتاده است. اگر این اینطوری نگاه کنیم، مخالفتی ندارم با شما و می‌تواند اینطوری باشد. چنانچه تحولاتی که در انتخابات سوم تیرماه رخ داد را هم،‌ بر همین پایه باید نگاه کرد. بگذارید خلاصه بگویم: آقای خامنه‌ای یک انتخاب کرده‌اند. این انتخاب را در پنج‌سال پیش کرده‌اند، از همان زمانی که شروع کردند به جریان اصلاحات نارضایی نشان‌دادن، از همانزمانی که بخشهایی از قوه قضاییه شروع کرد به گرفتن‌ ما به‌عنوان روزنامه‌نویس‌هایی که جز نوشتن کاری نداشتیم، از همان زمانی که ارعاب‌کردن شروع شد. به هرحال ایشان به‌عنوان حافظ نظام جمهوری اسلامی و برنامه‌ریز سیاستهای کلی نظام در پنج‌سال پیش این تصمیم را گرفتند که از آن جریان معروف به «اصلاح‌طلبی» و اصولا نسبت به اصلاحات بدگمان باشند و مملکت را به ترتیب دیگری اداره کنند. این «ترتیب دیگر» یک برنامه‌ی گسترده‌ای‌ست که هم سیاست خارجی در آن معنا دارد، هم اتمیک،‌ هم سپاه و هم پیش‌بینی اتفاقات بسیار ناگواری که ممکن است بیفتد. شرکت‌کردن در یک قمار بزرگ است. در این قمار اگر جمهوری اسلامی برنده بشود، قطعا بزرگترین قدرت منطقه خواهد بود. اگر هم ببازد، که دیگر که می‌داند که چه اتفاقی می‌افتد. به هرحال اینها بخش‌هایی‌ست از شرکت در آن قمار.

دویچه‌وله: آقای بهنود برمی‌گردم به صحبتی که شما در ابتدای گفت‌وگو به آن اشاره کردید. به نظر شما تغییری که الان در رهبری سپاه به‌وجود آمده است، چه تاثیری می‌تواند در نقش و یا دخالت بیشتر سپاه در مسایل سیاسی و اقتصادی ایران داشته باشد؟

مسعود بهنود: کشور هروقت که در شرایط اضطراری قرار گرفت،‌ از موقعی که صاحب یک ارتش شده است، یعنی از هشتاد و چند سال پیش، از زمان رضاشاه، رفت و از نظام و از ارتش خودش استفاده‌هایی کرد. این بار اول نیست که این اتفاق می‌افتد. یعنی در زمان رضاشاه هم این اتفاقات افتاده است،‌ در زمان پسر ایشان، آخرین شاه ایران هم این اتفاق افتاده. آن موقعی که ارتش را می‌آوردند و کسانی را که چریک یا مخالف رژیم بودند، مهندس بازرگان، دیگران را می‌بردند در دادگاه نظامی... دکتر مصدق را در دادگاه نظامی محاکمه می‌کردند، معنایش چه بود؟ معنایش همین بود که ارتش را وارد کردیم در اموری که به‌نظر می‌رسد سیویل، یعنی کشوری، آنجا را دیگر نمی‌تواند اداره کند. این روند همیشه بود. در دوره‌ی محمدرضاشاه بسیاری از سدها توسط هوانیروز ساخته شد. در دوره‌ی بالارفتن قیمت نفت، وقتی احساس شد که باید همه چیز را بخریم و به‌سرعت برویم پنجمین قدرت جهان بشویم و از این خوابهایی که آقای احمدی‌نژاد هم این اواخر می‌بیند، در آن‌زمان هم ارتش با تمام نیرو فرستاده شد به صحنه، هم برای تخلیه‌ی بار در بنادر،‌ هم برای کشتی‌رانی، هم برای سدسازی و هم برای راه‌سازی و... الان هم از نظر آقایان مملکت در این شرایط قرار گرفته است که احتیاج به مقدار زیادی کار دارد. بنابراین هر چیزی که محدودکننده است، باید با لگد انداخت از پنجره بیرون و مملکتی که این‌همه اصراف در آن صورت می‌گیرد و اینهمه پول دارد به تعبیری، باید اینها را ریخت دور و نترسید از کاری، و نترسید از کارهای بی‌برنامه و باید رفت و این کارها را کرد. و در عین‌حال برای مملکتی که در تحریم هست و محدودیتهای جهانی برایش ایجاد شده، لازم است که دیسیپلین بیشتری حاکم بر چاههای نفت و بقیه‌ی جاها باشد. این ضرورتها سپاه را وارد صحنه کرده است. اینطور نیست که بعضی از افراد تصور می‌کنند قدرت‌طلبی درون سپاه است. چطور است که روحانیون چنین خطری را متوجه نیستند؟ یعنی خطر ایجاد یک پرویز مشرف دیگری را نمی‌بینند، نمی‌دانند؟ اینطور نیست! اصلا قضیه عبارت از این است که در این شرایط که شرایط سختی‌ست و شرکت در قماری‌ست که برد در آن برد بزرگی‌ست و باخت‌اش هم خیلی باخت بزرگی‌ هست، تشخیص داده شده است که نظم و دیسیپلین سپاه لازم است برای اینکه آنها بیایند در صحنه. بنابراین، فرمان رسیده است که سپاه وارد این صحنه بشود که شده و هر موقعی هم که طبیعتا این قمار تمام بشود و شرایط خاص قرار بگیرد، به نظر من به همان سادگی اینها برگردانده می‌شوند به بخش‌هایی که باید برگردانده بشوند.

مصاحبه‌گر: بهنام باوندپور (رادیو دویچه‌وله)