تقویت جامعه مدنی: چرا و چگونه؟
۱۳۸۹ مرداد ۱۹, سهشنبهمهدی کروبی و میرحسین موسوی در آخرین دیدار مشترکشان در هفته اول مرداد ماه، مردم را به تشکیل شبکههای اجتماعی قوی دعوت کردند. موسوی و کروبی تنها راه مقابله با ارائه آمارهای غلط و دروغین از سوی دولت را تشکیل شبکههای اجتماعی دانسته و افزودند: «کارشناسان و صاحبنظران فعال در بخشهای مختلف کشور، با ارائه آمار صحیح به شفاف سازی شرایط موجود بپردازند و با آگاه سازی مردم، آنان را در تصمیمگیری و برنامهریزی برای آینده یاری کنند».
این نخستین بار نیست که صاحبنظران و نمایندگانی از جنبش سبز، بر اهمیت و ضرورت نهادهای اجتماعی تاکید میکنند. بسیاری از تحلیلگران سیاسی نیز در طول یک سال پس از انتخابات به طور مداوم بر تشکیل شبکههای قوی اجتماعی پافشاری کردهاند. اکبر گنجی، تقی رحمانی، عباس عبدی و بسیاری دیگر از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی، علت به وجود آمدن شرایط کنونی ایران را در ضعف جامعه مدنی و نبود نهادهای مدنی مستقل میدانند.
اما جامعه مدنی به چه معناست؟ دکتر سهراب رزاقی مدیر موسسه کنشگران داوطلب و از فعالان مدنی ایران در گفت و گو با دویچهوله، جامعه مدنی را اینگونه تعریف میکند: «جامعه مدنی عرصهای از جامعه است که در آن جنبشها، گروهها و نیروهای اجتماعی مستقل، داوطلبانه و خودسازمانیافته برای تحدید قدرت سیاسی، دفاع از حقوقبشر، حقوق شهروندان، توسعه، دموکراسی و دفاع از حقوق صنفیشان فعالیت میکنند».
دکتر رزاقی معتقد است در حال حاضر جامعه مدنی در ایران وجود دارد هرچند چندان قوی نیست. او جنبش اخیر مردمی در ایران را یکی از نشانههای وجود جامعه مدنی دانسته و میگوید: «اساسا مقاومت مدنیای که جنبش حقوق مدنی-سیاسی ایران بعد از انتخابات ۲۲ خرداد علیه "دولت دروغ" شکل داده و توانسته میلیونها نفر از مردم را با شعار "رأی من کجاست" به خیابانها بکشاند، بیانگر وجود یک جامعه فعال و پویا در جامعه ایرانی است».
اما خسرو منصوریان، از مدیران و بنیانگذاران "انجمن حمایت از آسیبدیدگان اجتماعی" نظر دیگری درباره وضعیت کنونی نهادهای غیردولتی در ایران دارد. وی به دویچهوله میگوید: «NGO به آن معنایی که قبل از دولت نهم و دهم وجود داشت، الان در کشورایران اگر نتوانیم بگوئیم کاملا از بین رفته، ولی بسیار کمرنگ و محدود شده است. یعنی خود فعالان ترجیح دادند که اگر فعالیت NGO ها را تعطیل هم نکرده باشند، فتیله را آنقدر پایین بکشند که در حقیقت مثل اینکه وجود نداشته باشند».
وی سپس به لغو مجوز تعدادی از نهادهای غیردولتی و مستقل در ۵ سال گذشته اشاره میکند و میگوید اینها در حالی است که سازمانهای دولتی کماکان در صحنهی سیاسی فعالاند و بهنام NGO در صحنهی اجتماع مانور میدهند.
آنچه جامعه مدنی میتواند و باید بکند
چرا اکثر تحلیلگران سیاسی بر تقویت نهادهای مدنی و شبکههای اجتماعی تاکید میکنند؟ اصولا وظیفه این نهادها چیست و در شرایط کنونی ایران، این موسسات چگونه باید وارد عمل شوند؟
بسیاری از فعالان اجتماعی در مورد تخریب شبکههای اجتماعی با خسور منصوریان همعقیدهاند. به اعتقاد آنان در طول دو دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، بسیاری از شبکههای اجتماعی تخریب شدند. فعالان اجتماعی معتقدند ترمیم این شبکههای اجتماعی چه در عرصه مجازی و چه در عرصه واقعی مهمترین کاری است که جامعه مدنی باید انجام دهد.
آنچه که موسوی و کروبی در آخرین دیدار خود بدان اشاره کردند، یکی دیگر از مهمترین وظایف جامعه مدنی است یعنی کمک به گردش آزاد اطلاعات برای مقابله با اطلاعات و اخبار و آمار دروغینی که توسط شبکههای دولتی منتشر میشود.
دکتر سهراب رزاقی وظیفه دیگر جامعه مدنی را مقابله با اتمیزه شدن و ذرهای شدن جامعه دانسته و میگوید: «حکومت تلاش میکند که جامعه را به سمت ذرهای شدن و اتمیزهشدن سوق دهد. بنابراین من فکر میکنم مهمترین کاری که جامعه مدنی میتواند در حال حاضر انجام دهد، بحث قدرتیابی انجمنها و شهروندان برای حرکت به سمت یک جامعه پویا و پرقدرت است».
وی بسط شبکههای همکاری، در هم شکستن مرزبندیها و ائتلافسازی بین نیروهای اجتماعی – سیاسی برمبنای دموکراسی، حقوق بشر و صلح را از جمله راهکارهای مقابله با اتمیزه شدن جامعه دانسته و میگوید: «در صورت غلتیدن بخشهای جامعه مدنی به فرقهگرایی و سکتاریسم و ایجاد مرزبندیهای جدید، جامعه مدنی در شرایط کنونی بزرگترین اشتباه استراتژیک را مرتکب شده است».
به اعتقاد دکتر رزاقی، حکومت تلاش میکند که یکساناندیشی و یکسانسازی را در عرصهی فرهنگ، سیاست و اجتماع، تحت عناوینی مانند مقابله با جنگ نرم، بومیسازی علوم در دانشگاهها و... رواج دهد، در حالی که مهمترین آلترناتیو جامعه مدنی در مقابل این یکسانسازی و یکساناندیشی، سیاست تنوع بخشی در این عرصههاست.
میترا شجاعی
تحریریه: بهمن مهرداد