حذف یارانهها: تنها راه نجات اقتصاد بیمار ایران؟
۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبهاز زمانی که طرح هدفمند کردن یارانهها توسط دولت نهم به مجلس داده شد، مخالفتهای زیادی به دلایل گوناگون با آن صورت گرفته است. یکی از اصلیترین دلایل مخالفان این است که اجرای این طرح باعث افزایش ناگهانی تورم میشود.
در این مورد حتی برخی از کارشناسان گفتهاند که بعد از اجرای این طرح، هزینهها با تصاعد هندسی و درآمدها با تصاعد حسابی بالا میروند، یعنی اگر درآمد چهار برابر شود، هزینه ۱۶ برابر خواهد شد.
دکتر مهدی زمانی، اقتصاددان مقیم لندن، میگوید، بالا رفتن نرخ تورم نتیجه گریزناپذیر حذف یارانههاست، اما وی معتقد است، اگر این طرح درست اجرا شود، میتواند جلوی بسیاری از پیامدهای منفی را بگیرد. وی در مورد چگونگی اجرای درست این طرح چنین میگوید: «بخش تولید باید در شرایطی باشد که بتواند در برابر افزایش قیمتها واکنش نشان دهد و سطح محصول و سطح تولیداتش را بالا ببرد تا بخشی از اثر تورمی را خنثی کند. همینطور در موسسات دولتی و خصوصی و در کل اقتصاد، دولت آقای احمدینژاد باید سیاستی انتخاب کند که همزمان با اجرای این طرح، کارایی نیروی کار و سرمایه و توانایی و مهارت اقتصاد بالا رود، تا بالا رفتن ضریب این کاراییها بخشی از آثار تورمی این طرح را خنثی کند. همینطور در بخش تقاضا باید سیاستهایی اتخاذ شود که همراه با صرفهجویی باشد. روشهای متعددی میتواند اختیار شود که آگاهی لازم برای صرفهجویی به مردم رسانده شود و همینطور دادن کمکهای نقدی باید به صورتی انجام گیرد که شفاف باشد و در اختیار کسانی باشد که واقعا نیازمندش هستند. در نتیجه این سیاست باید در مجموعهای از سیاستهای عقلایی به اجرا گذاشته شود که این اثرش را قابل کنترل کند».
اما دکتر حسین راغفر، مشاور وزیر رفاه در دولت خاتمی، معتقد است، تورم تنها یکی از آثار سوء حذف بدون برنامه یارانههاست. وی اثرات مخرب دیگری را نیز برای این طرح برمیشمرد: «میتواند زمینهای برای شکلگیری رانتهای مختلف اقتصادی باشد، میتواند به توسعه فساد اداری کمک کند و میتواند به انحراف در الگوی تولیدی کشور بیانجامد. میتواند موجب گسترش دلالیگری در اقتصاد کشور شود و اینها اتفاقاتی است که در سالیان گذشته افتاده است».
با وجود تمامی این آثار سوء ناشی از حذف یارانهها، دکتر زمانی معتقد است، اقتصاد ایران در حال حاضر چاره دیگری جز اجرای این طرح ندارد. او میگوید: «به نظر من اقتصاد ایران مثل بیماری است که دچار سکته شده و باید روی او عمل جراحی انجام گیرد. شما انتخاب دیگری ندارید که این کار را نکنید. انتخاب واقعی در برابر ما این است که این جراحی به طور درستی انجام بگیرد. طبیعتا هر جراحی اولا یک مقدار برای بیمار عوارض دارد و ناراحتیهایی به وجود میآورد، بیمار دوران نقاهت دارد، بعد هم اگر یک جراح ناوارد این کار را بکند، میتواند خطر مرگ داشته باشد. این سیاست هم به همین صورت است».
زمانی میگوید، دولتها معمولا از انجام چنین تغییراتی طفره میروند، پس حالا که دولت احمدینژاد خودش داوطلب انجام این کار شده، بهتر است که این طرح را اجرایی کند: «دولتها معمولا تا موقعی که مجبور نشوند، به این گونه اصلاحات اقدام نمیکنند و تا حد ممکن این را به تاخیر میاندازند. الان دولت آقای احمدینژاد دیگر مجبور شده، پولش را ندارد، همه پولهای نفت را متاسفانه به هدر داده است، درآمدهای صندوق ذخیره ارزی را به هدر داده، قیمت نفت پایین آمده، الان ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلار کسری بودجه دارد و عملا این پول را ندارد که بدهد، بنابراین مجبور شده. حالا که مجبور شده، چه بهتر دولتی که خودش در ایجاد این شرایط نقش داشته، خودش هم مسئولیت انجام این طرح را بر عهده بگیرد. منتها باید مردم از این دولت بخواهند که این کار را درست و به طور شفاف انجام دهد».
اما واقعا چرا دولتهای قبلی تن به اجرای این طرح ندادند؟ گفته میشود در دو دولت سازندگی و اصلاحات نیز بحث حذف یارانهها مطرح بوده، اما اجرایی نشده است. دلیل اجرایی نشدن این طرح چه بوده است؟
دکتر راغفر در این مورد چنین میگوید: «عمدهترین دلیلاش از سوی دولتهای گذشته، فقدان منابع لازم برای شکلدهی به یک نظام تامین اجتماعی همگانی و یا یک تور ایمنی اجتماعی بود. این ظرفیت البته تنها در دوره دولت نهم به وجود آمد، به دلیل افزایش درآمدهای نفتی، و این دولت این امکان را داشت که چنین تور ایمنی را طراحی و اجرا کند تا قربانیان سیاستهای تعدیل یا همین آزادسازی قیمتها، بعد از تغییرات قیمتها بتوانند از یک حداقل زندگی برخوردار باشند و دولت بتواند آسیبخوردگان را در این تور ایمنی اجتماعی حمایت کند. فرصت ایجاد چنین تور ایمنی فقط در دولت نهم به وجود آمد و به دلیل فقدان برنامه مناسب برای استفاده از منابع عظیم نفتی، این فرصت تاریخی در کشور از بین رفت».
اما آیا دولت احمدینژاد، آنگونه که دکتر مهدی زمانی معتقد است، مجبور به اجرای این طرح شده است؟ آیا تنها دلیل این دولت برای اصرار بر حذف یارانهها این است که دیگر از پس پرداخت آنها برنمیآید؟
دکتر حسین راغفر نظر دیگری دارد: «به نظر من آنچه که دولت برای اجرای سیاستهای هدفمند کردن یارانهها به دنبالش است، خود هدفمند کردن یارانهها نیست، بلکه احتمالا این طرح ظرفیتهای عظیمی را در اختیار دولت قرار میدهد که از آن میتواند هدفهای خاصی را دنبال کند. البته من نمیتوانم بگویم که این هدفها چه چیزی میتواند باشد، اما طبیعتا آثار سوء اقتصادیاش و ظرفیتهایی که برای ایجاد رانتخواری در جامعه به وجود می آورد، میتواند بسیار برای اقتصاد و اجتماع ما مخرب باشد».
محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، روز دوشنبه دوم آذرماه، نامهای به علی لاریجانی، رئیس مجلس، نوشت. وی در این نامه ضمن ابراز نگرانی شدید از اجرای زودهنگام طرح حذف یارانهها، درخواست کرده تا این طرح به مدت شش ماه مسکوت گذاشته شود. رضایی همچنین پیشنهاد داده، در طول این شش ماه، این طرح به نظرخواهی در بین کارشناسان گذاشته شود.
حسین راغفر معتقد است، این پیشنهاد اگر به طور دقیق و با نظر کارشناسی تمامی متخصصان انجام شود، شاید بتواند اندکی از آثار مخرب طرح حذف یارانهها بکاهد.
میترا شجاعی
تحریریه: بابک بهمنش