1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

حضور موفق گروه راك ۱۲۷ در فستيوال Arezzo Wave در ايتاليا

۱۳۸۴ تیر ۳۱, جمعه

گروه راك ۱۲۷ يكى از شركت كنندگان در مسابقه موسيقى زيرزمينى موسوم به UMC در سال ۱۳۸۱، از معدود گروه هايى است كه از آن زمان تا به حال، توانسته با جديدت و پشتكار به فعاليتش ادامه دهد. اگر چه آلبوم ۱۲۷ هنوز هم انتظار دريافت مجوز وزارت ارشاد را ميكشد، اما بچه هاى گروه موفق شدند كه دست كم در طى اين چند سال چند كنسرت در تهران اجرا كنند و حاصل زحماتشان را به گوش علاقمندان برسانند. از آن گذشته ۱۲۷ چندى پيش مهمان فسيتوال موسيق

https://p.dw.com/p/A6DO
عکس: DW

ى Arezzo Wave در ايتاليا بود. نوشته زير حاصل گپى است با سهراب محبى خواننده و گيتاريست گروه ۱۲۷ و همچنين سردار سرمست پيانيست گروه از جمله درباره حاصل سفر بچه هاى گروه به ايتاليا و وضعيت موسيقى راك در ايران.

شهرام احدى

اعضاى ۱۲۷ عبارتند از سهراب محبى، خواننده و نوازنده گيتار، عليرضا پوراسد نوازنده گيتار باس، سردار سرمست نوازنده پيانو، سلمك خالدى نوازنده ساز بادى ترومبون، يحيى الخنسى نوازنده درامز و همچنين شروين شهامى پور كه همخوانى و نوازندگى سه تار را در كنسرتهاى گروه ۱۲۷ در تهران برعهده داشت، اما در سفر ايتاليا همراه گروه نبود. پايه ريزان اصلى اين گروه سهراب و عليرضا هستند كه مدتها پيش از تشكيل گروه با هم آشنا بودند و به تدريج هم بقيه اعضا به گروه اضافه شدند.

و اما كنسرت گروه ۱۲۷ در فستيوال Arezzo Wave. ۱۲۷ در واقع قرار بود كه در فستيوال SXSW در تگزاس شركت كند كه اين قضيه با توجه به نرسيدن به موقع ويزاى آمريكا تحقق پيدا نكرد. اما از آن طريق بود كه دست كم برگزاركنندگان فستيوال Arezzo Wave با نام ۱۲۷ آشنا شدند و گروه را به ايتاليا دعوت كردند.

اولين تماسها در بهار امسال صورت گرفت و در واقع بچه هاى گروه تا اجراى برنامه در Arezzo Wave چند ماه فرصت داشتند كه خود را آماده كنند، اگرچه به گفته سردار، ۱۲۷ با توجه به تمرينات مداوم هيچ مشكلى نداشت:

«ما برای کنسرت همیشه آماده بودیم. در حقیقت بگویم که ما هفته ۴ تا ۵ روز تمرين ميكنيم. یعنی از همان سه چهار ماه پيش در وضعیتی بودیم که اگر می گفتند امشب بیایید کنسرت بدهید ما می توانستیم. بنابراین خیلی مشکلی هم نداشتیم. یعنی موقعی هم که رفتن ما به آنجا قطعی شد، در حقیقت روال عادى تمرینهایمان را ادامه می دادیم و حتا آهنگ جدیدی هم ساختیم.»

البته بچه هاى گروه اينبار لااقل از يك چيز نگران نبودند و آن امكان كنسل شدن كنسرت بود، چيزى كه به جزئى ثابت و تلخ از زندگى و فعاليت گروه هاى راك در ايران بدل شده است. گروه ۱۲۷ يك كنسرت در شهر پيزا داد و براى اجراى برنامه اصلى خود در فسيتوال Arezzo Wave هم در روز پانزدهم ژوئيه روى صحنه رفت. اما خود بچه ها حضورشان در اين فستيوال و استقبال مردم را چطور ميبينند؟

سهراب: «یک چیزی که واقعا برای ما خوب بوده، اینکه اولا موزیکی که ما در اين فستيوال زدیم، با بقیه ی موزیکها فرق داشت و خوب، این را مردم فهمیدند و شاید برای همین هم بود که كار ما بازتاب خوبى داشت. ببینید، استقبال نمی دانم چطور حساب می شود، ولی بهرحال خیلی ها آمدند و سی. دی ما را می خواستند و خیلی ها آمدند دنبالمان و صحبت کردند. ولی چیزعجیبی بود که چند نفر از پیزا بعد از اینکه کنسرت را دیده بودند فردایش هم به فستيوال Arezzo Wave آمدند و بازهم کنسرت را دیدند.»

سردار: «ما اول که رفتیم بزنیم یکسری آدم ایستاده بودند و داشتند نگاه می کردند که ما شروع کردیم. در حقیقت ما به سومین آهنگ که رسیده بودیم خیلی از آدمهای دیگری که آن اطراف پراکنده بودند، راهشان را کشیدند و آمدند و نشستند موزیک ما را گوش کردند. موقع اجراى سومين آهنگ كه بوديم، جمعیت دو برابر شده بود. من احساس می کنم افرادی که آمده بودند آنجا موزیک ما را ببینند اصلا برایشان هیچ اهمیتی نداشت که ما از کجا آمده ایم و مثلا توی چه شرایطی توی ایران موزیک می زنیم. در حقیقت تنها چیزی که آنها را جذب کرد که بیایند کنسرت ما را ببینند فقط موزیکمان بود، حتا من فکر می کنم خیلی از آدمهایی که آنجا بودند نمی دانستند ما از ایران آمده ایم. یعنی مردم در فستیوال یک طورهایی تعارف ندارند. فلان گروه می زند، اگر خوششان نیاید راهشان را می کشند و می روند. و بعد، اگر خوششان بیاید از آن ته دوباره برمی گردند. و من فکر می کنم بزرگترین چیزی که مردم را جذب کرد همین موزیکمان بود.»

يكى از ويژگيهاى گروه ۱۲۷ اين است كه برخلاف خيلى از گروه هاى راك ايرانى كه بر استفاده از اشعار فارسى بر بستر موسيقى غربى تاكيد دارند، از كلام انگليسى استفاده ميكند. سهراب معتقد است كه زبان موسيقى راك انگليسى است و از آن گذشته اين كلام فارسى نيست كه الزاما به موسيقى اصالت ميبخشد. يكى ديگر از ويژگيهاى درخور توجه، اركستراسيون گروه و سازبندى قطعات است كه در آنها ساز بادى ترومبون قرار گرفته و حضور آن در بسيارى از قطعات محسوس است.

سواى اين مسايل گروه بر آن نيست كه به زور و بشكلى ساختگى هويتى ايرانى به كارها ببخشد، بلكه به گفته سردار، اين تركيب بايد بافتى طبيعى داشته باشد: «ما هیچ وقت سعی نکردیم هویت ایرانی را وارد موزیکمان بکنیم. ولی فکر می کنم وجود دارد، به این دلیل که توی خودمان وجود دارد. یعنی خیلی وقتها ناخودآگاه ملودی ها و فاصله هایی بوجود می آید و نمی دانم،‌ شاید هزارتا چیز پیچیده تر که اصلا من نمی دانم، ولى قطعات یک طوری میرساند که این موزیک را یکسری آدم ایرانی ساخته اند. ولی باز هم می گویم، ما خودمان هیچوقت سعی نکردیم که یک موزیکی بسازیم که اصلا ایرانی باشد یا مثلا به زور یک ساز ایرانی را وارد قضیه کنیم یا به زور یک ملودی ایرانی را وارد قضیه کنیم. مثلا ما آخر آهنگ Perfect Esfahan Blues ملودی پیش درآمد اصفهان را گذاشتیم. یعنی دقیقا جا شد آنجا و به نظر همه ی مان قشنگ بود و اگر این نبود اینکار را نمی کردیم.»

همانطور كه در پيش اشاره شد، چند سالى است كه از فعاليت گروه ميگذرد و به عقيده سهراب، كار بچه هاى گروه خيلى پخته تر شده است: «شاید الان راهمان را پیدا کرده ایم. مثلا بجای اینکه یکماه طول بکشد تا درمورد چیزی تصمیم درستی بگیریم، ممكن است كه در يك جلسه تمرین، سر و ته یکچیزی را دربیاوریم و بنشینیم و روی آن کار کنیم. فهمیدیم برای اینکه بند مثل یک بند صدا بدهد فقط اینکه سر و ته آهنگها را بتوانند با هم بزنند نیست. این آدمها بايد خیلی این آهنگها را بزنند، آنقدر بزنند که در هر وضعیتی بتوانند اینکار را بکنند. واقعا خوشحاليم كه که توانستیم Arezzo Wave به اندازه يك بند حرفه اى حداقل خودمان كارها را خوب اجرا کنیم.»

ناگفته نماند كه اعضاى گروه ۱۲۷ برخلاف خيلى از گروه هاى ديگر، فقط با بند خود همكارى ميكنند. آيا علت انسجام و ادامه فعاليت ۱۲۷ را بايد در همين وابستگى خاص و يگانه اعضا به گروه جست؟ سهراب معتقد است:

«من صددرصد می دانم یکی از علت هایش اینست. یکی از علتهای دیگرش هم اینست که موزیکمان را آنقدر دوست داشتیم که رفتیم و زدیم. بخاطر موزیک می رفتیم تمرین می کردیم. البته همان بلاهایی که سر بقیه آمد سر ما هم آمد، ولی ما نابود نشدیم. ما هم کنسرتمان کنسل شده، ما هم همین اتفاقها برایمان افتاده، ما هم بی پول بودیم. ولی، خوب، توی یک پروسه ای فقط ادامه دادیم به کاری که می کنیم. چون مثلا بگوشمان خوب می آمد و در هرحال به موزیک علاقه داشتیم و همینطور در كنار هم هستيم و از حضور همدیگر لذت می بریم.»

و سردار هم در تاييد حرف سهراب ميگويد: «آنقدر همه ی افراد گروه موزیکی را که می زنیم دوست داریم که در نهایت موقعی که می رفتیم تمرین می کردیم فقط برای دل خودمان بود. یعنی لذت می بردیم از لحظاتی که تمرین می کردیم، و حتا، اگر هیچ اتفاقی هم نمی افتاد، یعنی حتا اگر ما یک کنسرت هم نمی توانستیم بدهیم،‌ من مطمئنم که ما هنوز داشتیم تمرین می کردیم. فکر می کنم این قضیه است. یعنی هرکدام از بچه ها صبح که پا می شد، هر کسی یکچيزى توی ذهنش داشت. این زنگ می زد به آن و می گفت من این آهنگ را یا مثلا این ریتم را توی ذهنم دارم. همه جمع می شدیم می رفتیم یکجایی می زدیم و دوباره شب با هم بودیم. قضیه این بود که توی وجود همه ی ما این موزیک جریان داشت و خوب، زیاد هم می زدیم و همینجوری ادامه پیدا کرد. و همینجوری هرچقدر جلوتر رفتیم علاقه ی خودمان هم به موزیک مدام بیشتر و بیشتر شد.»

اگر چه نبود شبكه اى درست در داخل ايران براى توليد و معرفى حاصل زحمات گروه هاى راك و همچنين وجود مشكلات مختلف با وزارت ارشاد براى كسب مجوز و برگزارى كنسرت، موانع متعددى بر سر راه اين گروهها به وجود مياورد، اما سهراب به مشكلى ديگر اشاره ميكند كه به خود گروه ها برميگردد:

«من یک مشکلی که همیشه دارم این است که بچه هایی که توی بندهای دیگرهستند، اصلا نمی دانم، من واقعا خیلی ناراحتم و به نظرم به هيچ چيز فکر نمی کنند. یعنی اولا بندها نمی مانند و از هم می پاشند. دوم اینکه مدام حالشان با همدیگر بد هستند. نمی دانم مثلا مدام اینست که بیایید برویم کنسرت فلانی را ببینیم چقدر سوتی می دهد،‌ سوتی هایش را بشمرید. من اصلا کاری ندارم به اینکه حالا ما چه مشکلاتی خودمان داریم توی مملکت خودمان. در واقع ما افرادی هستیم که با همدیگر اصلا نمی توانیم کنار بیاییم. هر وقت توانستیم با همدیگر کنار بیاییم می توانیم یک کاری بکنیم. توی این وضعیت هیچ کاری نمی کنیم، هیچ آینده ای به نظر من این موزیک ندارد اگر همینطوری ادامه پیدا کند. مگر اینکه واقعا یکسری افرادی بیایند که واقعا به کاری که خودشان می کنند اعتقاد داشته باشند و اینقدر اینکار را بکنند تا یک چیزی بشود.»