حکم ۵ سال زندان برای رییس سندیکای شرکت واحد · گفتوگو با منصور اسانلو
۱۳۸۶ خرداد ۸, سهشنبهرسانهها اتهام آقای اسانلو را «اقدام علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» عنوان کردهاند. تقریبا همزمان با انتشار این خبر، جمعی از دانشجویان از طرح مشترکی برای کمک به کارگران زندانی یا اخراجی و خانوادههای آنان خبر دادهاند.
در همین زمینه، منصور اسانلو در گفتوگویی با صدای آلمان، از تشدید فشار بر فعالان سندیکایی و همیاری نهادهای مدنی با کارگران سخن میگوید.
دویچهوله: آقای اسانلو حکم ۵ سال زندان برای شما به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» صادر شده است. ممکن است بفرمایید دادگاه چه مصداقهایی را برای این اتهامها مطرح کرده است؟
منصور اسانلو: با توجه به اینکه هیچ حکمی را هنوز به من و وکلایم ابلاغ نکردهاند و رای حکم قضایی بعنوان دادنامه در اختیار ما نیست، من اصلا نمیدانم چه مواردی را بعنوان مصداق این دو اتهامی که در پرونده طرح شده بود، برای من مطرح کردهاند تا من بتوانم جوابگو باشم. وقتی رایی در دست ما نیست، چگونه میتوانیم به مصداقهایش اشاره کنیم.
پس آقای اسانلو چگونه این خبر در رسانهها درج شده؟
بله... گویا که در هفتهی گذشته جناب آقای مولایی (وکیل منصور اسانلو) را دعوت میکنند به دادگاه انقلاب بعنوان اینکه آقای حداد معاون امنیت میخواهد با ایشان صحبتی بکند. ایشان به آن شعبهی معاون امنیت میروند و آقای حداد به ایشان میگوید من با شما کاری ندارم، بفرمایید دادگاه شعبهی ۱۴ آنجا گویا دربارهی پروندهای میخواهند با شما صحبت کنند. آقای مولایی به آن شعبهی دادگاه میرود و در حالیکه داشتند گفتوگوی شفاهی میکردند دربارهی پروندهی دیگری، یکدفعه اینها این حکم من را هم روی میز میگذارند و میگویند آقا یک حکم برای ایشان صادر شده، شما امضا کن تا ما رونوشتاش را به شما بدهیم. آقای مولایی اعتراض میکند میگوید شیوهی ابلاغ قانونی نیست، یا باید به شخص در محلی که حضور دارد، خود مثلا متهم، این حکم داده بشود، ایشان رسید بکند و شناسایی بشود و یا ارسال بشود در محل آدرسی که در پرونده دارد که این هیچکدام از این دو حالت نیست. بهرحال آن وضعیت غافلگیرانه و خاصی که اتفاق میافتد برای آقای مولایی به تصور اینکه این حکم را بهدستشان خواهند داد یک امضا آنجا میکنند، اما رونوشت و یا برگهی دوم حکم را هم به ایشان نمیدهند و میگویند ما همین را بمنزلهی ابلاغ میدانیم و شما ۲۰ روز وقت دارید برای دادگاه تجدیدنظر و اگر میخواهید به این حکم اعتراض بکنید، بکنید.
حالا آیا آقای مولایی تقاضای تجدیدنظر کردهاند؟
هنوز خیر! ۲۰ روز ما وقت داریم. این اتفاق فکر میکنم روز چهارشنبه افتاد.
آقای اسانلو آیا اطلاع دارید که دیگر حکم چه کسانی از فعالان کارگری صادر شده؟
در رابطه با سندیکای ما سهتا احضاریه برای آقایان منصور حیات غیبی، داود رضوی و عطا باباخانی در همان شعبهی ۱۴ انقلاب فرستادهاند که بایستی حالا با وکلایمان هماهنگ بکنیم برای مراجعه به این دادگاه در تاریخهای اعلامشده. فکر میکنم ۲۳ و ۳۰ خرداد و ۳۰ تیرماه همین امسال باشد، این سه تاریخی که در این احضاریهها آمده است.
گویا پس از صدورحکم زندان برای آقایان صالحی، امانی و کریمی جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران در حال اجرای طرح مشترکی برای کمک به کارگران زندانی یا اخراجی و خانوادههای آنها هستند. چه اطلاعی شما از این طرح مشترک دارید؟
مستقیما که تا حالا با ما دراین مورد تماس نگرفتهاند و حکمی هم بجز آقای صالحی که در در مطبوعات شنیده شد، آن دو نفر دیگر که شما گفتید هنوز من خودم در جریان نیستم و نخواندم و جایی هم نشنیدم که حکمی برایشان صادر شده باشد. روز اول ماه مه همین امسال دستگیر شدند آن دو نفر و تا بحال من نشنیدم که دادگاهی تشکیل شده باشد برای اینها تا رای صادر کرده باشد. در رابطه با این طرحی هم که دانشجویان برای حمایت از کارگران در نظر گرفتهاند، خب آنزمانی هم که ما در زمستان سال ۸۴ اعتراضات کارگری را داشتیم، خب، به نوعی دانشجویان فرزندان کارگران هستند! و طبیعیست که نسبت به این مسایل عکسالعمل نشان بدهند که خودشان هم فردا نیروی کار متخصص این جامعه خواهند بود و همین مسایل و مشکلات را خواهند داشت. ولی دقیقا از جزییات نوع حمایت یا طرحی که ریختهاند من بیاطلاعم، چون در این باره با من صحبتی نکردهاند.
آقای اسانلو روزنامهی اینترنتی «روز» عنوان کرده است که حکم زندان برای آقایان صالحی، امانی و کریمی صادر شده. آیا شما این خبر را تکذیب میکنید در مورد دو نفر دیگر بجز آقای صالحی؟
من نه تکذیب میکنم، نه تایید. بایستی پرسوجو بکنم تا در اینباره نظر بدهم. الان اطلاع ندارم.
مسئلهی دیگری که هست، آیا نهادهای مدنی دیگری هم، بجز دانشجویان، در ایران به شکل عملی از شما، از حرکتهای کارگری حمایت کردهاند؟
در زمانی که من زندان بودم و بعد آمدم بیرون و نشریات را دیدم طی آن مدت و به سایتها مراجعه کردم، خب بله! بخش زیادی از جامعه، بخشی از زنان، دانشجویان، کارگران کارخانههای دیگر و وکلای برجستهی دادگستری که هماکنون جزو تیم وکلایی هستند که بهمراه ما در دادگاههای حل اختلاف ادارهی کار از کارگران دفاع میکنند، در مجموع طیف وسیعی از جامعه نسبت به سندیکای کارگری شرکت واحد عکسالعمل مثبت نشان دادند و اعلام حمایتهای مالی و معنوی و مطبوعاتی کردند. طیفی از معلمان هم در گفتوگوهای حضوری و گاه تلفنی، یا به منزل من آمدند یا به شکلهای مختلفی که ارتباط برقرار شده نسبت به همدیگر... بهرحال چون هردویمان مسایل و مشکلات شبیه به هم داریم، صنفی، تامین معاش، خواهان زندگی عادلانه و شرافتمندانه برای زندگیمان هستیم، طبیعیست که در اینگونه مورد نسبت بهم احساس همدردی و غمخواری وحمایت هم داریم و آنها هم نسبت به ما این لطف را داشتهاند و ما هم نسبت به آنها همین حس همراهی و همکاری را داریم.
آقای اسانلو شما بارها نسبت به «مانعتراشی» یا «رفتارهای غیرقانونی» با خودتان یا با دیگر فعالان کارگری اعتراض کردید. ممکن است نمونهای بیاورید از این نوع مانعتراشیها یا رفتارهای غیرقانونی؟
طی این دوماه گذشته سندیکای کارگری شرکت واحد در اطلاعیهای در ۱۵/ ۱/ ۱۳۸۶ اعلام کرد که در خردادماه امسال، یعنی چند روز دیگر، مجمع خود را برگزار خواهد کرد چون دوسالی از مجمع ما گذشته و اگر مانعی نباشد، باید مجمع خودمان را برگزار کنیم، توسط مدیریت و حراست شرکت واحد و نهادهای دیگری که از پایهگذاران و هواداران شورای اسلامی، که به نظرما بهنوعی شورای کارفرمایی هستند، حمایت کردند تا بتوانند یک انتخابات مجددی را بعد از یکسال که شوراها در شرکت واحد عملا دیگر وجود نداشتند و فاقد اعتبار قانونی بودند راهاندازی کنند. برای این کار هم آمدند در تمام مناطق شرکت واحد شرایطی را آفریدند که بدون اینکه مجمع عمومی برقرار بکنند، اصلاحیههایی را بعنوان مجمع ارائه کردند که آن اطلاعیهها قید شده بود که میخواهند نمایندهی دیگری انتخاب کنند که آن نمایندهی کارگر در هیات تشخیص صلاحیت قرار بگیرد برای تایید کاندیداهایی که میخواهند برای شورای اسلامی کاندیدا بشوند. ولی نه تنها مجمعی برگزار نشد، هیچ، بلکه صندوقهای رای را یا در قسمتهای حضور و غیاب و یا در قسمتهای کاستنیها و این امور شبکه و جاهای غیرمتعارفی که ربطی به مجمع عمومی ندارد و یا حتا در مساجد گذاشتند در برخی مناطق و تعرفه و کارت حضور و غیاب رانندگان و کارگران را میگرفتند و آنها را اجبار میکردند که بروید اسمتان را آنجا بنویسید و اگر هم حالا خواستید کاغذی هم بیندازید یا نیندازید مهم نیست، فقط آن اسمتان را آنجا بنویسید کافیست و بعد بیایید تعرفه و کارتتان را بدهید و شاغل بشوید، در غیر اینصورت شما را شاغل نمیکنیم. و این همراه با یک فشار روحیـ روانی که توسط ماموران حراست که در اطراف آن صندوق و در محل حضوروغیاب و صدور تعرفه میایستادند و مدیران بهرهبرداری و عوامل توقفگاه فضایی ایجاد میکردند که کارگرها بترسند و بناچار بروند اسم خودشان را آنجا بنویسند که در این باره ما گزارشات زیادی هم از کارگران عزیزمان دریافت کردیم که طی شکایتی اینها را به بارزسی ادارهی کار استان تهران دادیم. ولی متاسفانه آقای عباس محمدی نه تنها به این شکایات رسیدگی نکردند و همراه آقای زراکانی که مسئول تشکیلات کارگریـ کارفرمایی ادارهی کار استان تهران بودند، بلکه امروز آقای مددی و دو نفر از همکاران ما آقایان گوهری و حسینی که به ادارهی کار استان مراجعه کرده بودند برای پیگیری این شکایتهای رایگیری غیرقانونی و اجباری، آقای مددی را مورد توهین قرار میدهند، مورد اتهام قرار میدهند، چند نفر ایشان را میگیرند و حتا میخواستند ایشان را کتک بزنند. جلوی دهانش را میگیرند که داد نزد و اگر این دو نفر همکار دیگر ما همراهشان نبودند، در جلوی دفتر مدیرکل ادارهی کار استان، آقای حاج حسینی و آقای عباس محمدی، معلوم نبود که امروز تکلیف آقای مددی به کجا میکشید که ایشان هم با وکیل محترم آقای سلطانی، که امروز خوشبختانه رای بر برائت ایشان هم صادر شد و به ایشان هم ۵سال زندان داده بودند که در دادگاه تجدیدنظر مشورت کردیم همین نیمساعت پیش، طرح شکایتی خواهند کرد و این رفتارهای غیرقانونی را در قوه قضاییه مورد بررسی و درخواست و عفوخواهی انجام خواهند داد.
آقای اسانلو شما در گفتوگویی با روزنامهی اینترنتی «روز» گفتهاید که، عین جملات خودتان را میگویم: «مدتیست که به شکلهای مختلف میخواهند به جنبش ما از درون صدمه بزنند». ممکن است بفرمایید که چه کسانی و چگونه میخواهند از «درون» حرکتهای کارگری را تضعیف کنند؟
خب مسلما کسانی که منافع آنها در رابطه با تلاشهای سندیکای کارگری که بهنوعی یکنوع نظارت عمومی میتواند در محیطهای کار بوجود بیاورد و مخل آن سودهاییست که از منافع عمومی میبرند و در رابطه با سندیکا و فعالیتهای سندیکا احساس خطر میکنند و بهشیوههای مختلف سعی میکنند جلوی رشد و حرکت جنبش سندیکا را بگیرند. نمونهی درونیاش هم این است که بسیاری از کارگران ما را به ادارات حراست و جاهای دیگری میبرند و آنها را تحت فشار روحیـ روانی قرار میدهند و از آنها میخواهند که با سندیکا همکاری نکنند. یا همین اعضای هیات مدیره که به لحاظ زندگی مالی و مادی از آنزمانی که اخراج شدهاند تحت فشار هستند، اینها را هم گاه حراستیها زنگ زدهاند که جداگانه و تنهایی باهاشان صحبت کنند و ازشان تعهدی بگیرند که دیگر فعالیت سندیکایی نمیخواهند بکنند و بهنوعی تکتک اعضای سندیکا را از کنار سندیکا پراکنده بکنند تا سندیکا از درون خالی بشود. آنها مشکل فکریشان [این است] که ازاین نهاد مدنی که بوجود آمده است و برای احقاق حق و شرایط بهتر زندگی برای کارگران دارد تلاش میکند راحت بشوند و با همان سازکار گذشته به مدیریتهای بدون پاسخگوی خودشان ادامه بدهند.
شما در همان گفتوگو مطرح کردهاید که میخواهند شما را «تطمیع» کنند یا میخواهند دست به همکاریهای بقول خودتان «غیرقانونی» بزنید. ممکن است بفرمایید که چه نهاد یا نهادهایی چنین خواستهایی را با شما و با کارگران در میان گذاشتهاند؟
بله، از جمله حراست شرکت واحد بوده است که این نوع پیشنهادها را داده و این نوع صحبتها را کردهاند. علاوه بر این موقعی که من را به اتفاق همسرم برای یکنوع بازجویی غیرقانونی، بعد از بازجویی که در مرحلهی اول ما داشتیم و به طبقهی سوم همان دادسرای انقلاب بردند، یکنوع همین پیشنهاد تطمیع که به ما دادند از کانالهایی که همان کارشناسان وزارت اطلاعات و دادستانی انقلاب طرح کردند این موضوع را و همینطور به شکلهای غیر مستقیم از کانالهای دیگر، حتا زمانی که در شرکت بودیم، از طریق معاون اداری مثلا منطقه ۷ در آنزمان یا برخی از مدیران شرکت واحد که بهنوعی تمایل خودشان را نشان میدادند که یک امتیازاتی به اعضای سندیکا بدهند تا اعضای سندیکا دست از تلاش سندیکایی خودشان بردارند.
مصاحبهگر: بهنام باوندپور (رادیو دویچه وله)