خودکشی از نگاه جامعهشناسانه
۱۳۹۰ شهریور ۲۷, یکشنبهاریک فروم، فیلسوف و متفکر آلمانی می گوید که انسان ها همانند سایر پستانداران، زیست دوست و گریزان از مرگ هستند. روان شناسان میگویند که انسان تنها در حالتی شبیه هذیان دست به خودکشی می زند.
نگاه جامعه شناسانه و روانشناسانه به پدیده خودکشی متفاوت است. دومینیک اسکیرول، روانپزشک فرانسوی می گفت انسان به زندگی خود خاتمه نمی دهد مگر در دیوانگی. او می گفت کسی که دست به خودکشی میزند، قربانی اوجی از پرخاشگری است که به جای متمایل شدن به جامعه، به سوی خود او متوجه شده است.
زیگموند فروید عقیده داشت که خودکشی رویکرد آن دسته از بیماران روانی است که در آنها غریزه عشق خنثی شده و جای خود را به غریزه مرگ داده است.
امیل دورکیم شاید نخستین دانشوری باشد که خودکشی را پدیده ای اجتماعى تلقى كرده و به پژوهش دامنه دارى در اين زمينه دست يازيده است. وی در این پژوهش كه امروز نيز بعنوان نخستين الگوى مرجع دراين زمينه محسوب میشود، از جمله به بحران ها و فروپاشىهاى اجتماعى اشاره كرده كه منجر به برباد رفتن روياها می شوند.
دوركيم گفته که پاشيدگى اخلاقى جامعه، فرد را براى خودكشى مستعد می کند. تعریف او از خودکشی این است:« هر نوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم کردار قربانی است با آگاهی از نتیجه آن.»
پیشینه نگاه اجتماعی به خودکشی
در واقع از قرن هفدهم به بعد بوده كه برخى انديشمندان در غرب مسئله خودكشى را مسئله جامعه تلقى كرده و آمار هاى مربوط را بر حسب گروه هاى اجتمعی جمع آورى کرده و مورد تجزيه و تحليل قرار دادهاند.
درسده نوزده، آرای دو مکتب روانشناسی و جامعه شناسی روبروی هم قرار گرفتند. بحث اصلی در این میان این بود که آیا خودکشی موضوعی اجتماعی است یا فردی؟ سی رایت میلز، جامعه شناس آمریکایی در اثر ارزنده خود " پیمان جامعه شناسی"، یکی از نخستین و وسیع ترین تعریف ها را از جنبه اجتماعی خودکشی ارائه داد. او می گفت وقتی مشکلی در بخش وسیعی از مردم تاثیر دارد، باید به ماورای افراد و در نتیجه به ساختارها و الگوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه نظر افکند.
سیرایت معتقد بود که ملاک مسئله بودن یک پدیده در جامعه، آزار دهنده بودن آن برای شمار زیادی از مردم است.
خودکشی به عنوان يك واقعيت اجتماعى در همه جوامع وجود دارد و آمار آن نیز رو به فزونی است. بنا بر شاخص های موجود، بیشترین موارد اقدام به خودکشی از آمریکای شمالی یا کانادا و کمترین موارد از آفریقا گزارش می شوند. به این قرار می توان نتیجه گرفت که میزان خودکشی در کشورهای توسعه یافته و صنعتی از کشورهای دیگر بیشتر است.
خودکشی در آمریکا نهمین علت مرگ در تمامی سنین و سومین علت مرگ در گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال است.
شتاب زندگی صنعتی و مدرن، شهرنشینی و تندبادهای فرهنگی ناشی از مهاجرت و تغییر ساختارها، تلاطم و تضادی شدید در بسیاری افراد میآفرینند. گاه فشار این تلاطم، در اقدام به خودکشی بروز می کند.
دستهبندی دلایل خودکشی
مطالعات گوناگون در زمينه علل اقدام به خودكشی، در سه عرصه اختلال های روانی، بیماری های جسمی و مسائل اجتماعی خلاصه شده اند.
در دسته اختلالهای روانى، افسردگی، الکلیسم و اعتیاد مورد توجه قرار گرفته اند. در زمينه بيماری های جسمى، ابتلا به انواع سرطان، تومورها و معلوليت ها از جمله دلايل ميل به خودكشى برشمرده ميشوند.
در زمينه مسائل اجتماعى، نکاتی چون انزوا، تبعیض و حرمان، طلاق، فقر، بيكارى یا نبود عدالت از جمله دلايل مهم به شمار می روند. در عين حال تركيبى از چند عامل نيز ميتواند انگيزه فرد براى اقدام به خودكشى تلقی شود.
خودكشى در بسيارى اديان مذموم شمرده شده و از جمله دين اسلام آن را حرام شمرده است. در يونان و روم باستان خودكشى جرم تلقى میشد و جسد قربانى مورداهانت قرار ميگرفت. در عهد باستان حكم میشد دست راست فردى را كه خودكشى كرده از بدن جدا كرده و جاى ديگر دفن نمايند.
رشد نرخ خودكشى درایران
آمار خودکشی در ايران معاصر كه انقلاب، جنگ، توفان هاى اجتماعى سياسى، مشکلات اقتصادی، رشد ارتباطات و گسست های فرهنگی، هنجارهای پیشین را بر هم زده، پیوسته رو به فرونی بوده است.
اینک در ایران، پدیده خودکشی به مثابه یک آسیب اجتماعی در ردیف مسائلی چون فرار از خانه، اعتیاد یا بزهکاری قرار میگیرد.
مسئولان نهادهای اجتماعی اخیرا در باره بالا رفتن نرخ خودکشی در ایران هشدار دادهاند. این در حالی است که معمولا به دلیل پنهان ماندن بسیاری از موارد اقدام به خودکشی، آماری واقعی از این پدیده در دست نیست.