"دست کانادا برای محکومیت حقوق بشری ایران بازتر میشود"
۱۳۹۱ شهریور ۲۸, سهشنبهتبلیغات
دولت کانادا میگوید تعطیلی سفارتخانه این کشور در ایران و تعیین مهلت خروج برای دیپلماتهای ایرانی مقیم کانادا، حاوی یک پیام سیاسی مشخص بود و آن اینکه ایران کشور مطمئنی برای رابطه دیپلماتیک نیست.
در این میان اما شاید بیش از دولت ایران، شهروندان ایرانی - کانادایی و خانوادههای آنان متضرر شدهاند. آیا این هزینه و فایده، کانادا را به هدفی که از این کار داشت میرساند؟
دویچهوله: آقای حسن یاری! اقدام دولت کانادا در تعطیل کردن سفارتش در ایران و همین طور دادن مهلت به دیپلماتهای ایرانی برای خروج از این کشور از دو جنبه مورد بررسی قرار گرفت. از یک سو گفته میشد که این اقدام به خاطر اختلافاتی بود که این دو کشور باهم داشتند و از قضیه قتل زهرا کاظمی شهروند ایرانی کانادایی در زندان اوین شروع شد و بالاخره اقدامی بود که باید دیر یا زود انجام میشد. از منظر دیگری نیز به این اقدام نگاه شد که ایرانیها و شهروندان عادی یا دانشجویان مقیم کانادا، به دردسر و زحمت افتادهاند. بسیاری از این نظر اقدام دولت کانادا را مورد انتقاد قرار دادهاند. شما از چه جنبهای به این قضیه نگاه میکنید؟
هوشنگ حسنیاری: این دو جنبهای که شما به آناشاره کردید کاملاً درست هستند. به خاطر این که مشکلاتی در گذشته وجود داشته و این مشکلات روی هم جمع شد و در نهایت دولت کانادا به این نتیجه رسید که باز بودن سفارت جمهوری اسلامی ایران در اوتاوا میتواند مشکلات امنیتی بهوجود آورد. البته اتفاقی که چند ماه پیش هم افتاد دراین تصمیم بیتاثیر نبود؛ وابستهی فرهنگی سفارت ایران در کانادا اعلام کرد که خواستار رابطه با نسل دومیهای ایران در کاناداست و پیوند دادن نسل دومیها به ایران برای خدمت به ایران. این را بسیاری هم در دولت کانادا و هم در جامعهی ایرانیـ کانادایی بهعنوان اقدامی برای بهکارگیری جوانان برای جاسوسی جمهوری اسلامی ایران تلقی کردند و این تلقی، مشکل بهوجود آورد.
در مورد این که بستن سفارت مشکلاتی بهوجود میآورد، خب بالطبع کسانی که بهعنوان نمونه نیازمند این هستند که مدارکی را از سفارت دریافت کنند، مثل پاسپورت و یا دادن وکالت به دیگری برای انجام کارها و یا صدور شناسنامه برای نوزادان و مسائلی از این قبیل، خب اینها با مشکلاتی برخورد خواهند کرد. از این جهت است که انتقاداتی بر این اقدام وارد است. منتهی ظاهراً ایران و کانادا در حال مذاکره هستند برای این که کشور ثالثی را ایجاد دفتری در سفارتخانهی آن کشور در ایران و کانادا انتخاب کنند برای حفظ منافع دو کشور. طبق آنچه مطبوعات اعلام میکنند ایتالیا دفتری را در سفارت خود در تهران برای حفظ منافع کانادا ایجاد کرده است.
سر همین هم بحث است. چون سخنگوی وزارت خارجه ایران گفته که بحث تعیین حافظ منافع باید به صورت رسمی و با توافق طرفین صورت گیرد. این طور نیست که کانادا یکطرفه اعلام کند که ایتالیا حافظ منافعش است و ما هم ناچار باشیم قبول کنیم. آیا این حرف درستیست؟
به طور کلی در عرف دیپلماتیک این مسائل بایستی به طور دوجانبه تصمیمگیری شود. بهعنوان نمونه کشوری نمیتواند سفیری را انتخاب کند و از کشور میزبان بخواهد که این سفیر را قبول کند. یکی از مشکلاتی که در رابطهی بین ایران و کانادا هم وجود داشت همین بوده است و سالهاست که نه کانادا در ایران سفیری دارد و نه ایران در کانادا. به خاطر این که توافقی بر سر این که چه کسی سفیر باشد، بین دو کشور بهوجود نیامد. در این مورد هم بایستی توافقی صورت گیرد. آنچه گفته شد در رابطه با کانادا و ایتالیا ظاهراً تصمیمیست که دو کشور گرفتهاند.
ولی برای این که این تصمیم عملیاتی شود و این که آنجا رسمیت داشته باشد و از جانب دولت ایران که میزبان است به رسمیت شناخته شود، بایستی بین دو کشور توافقی در این مورد صورت گیرد. رایزنیهایی هست در این زمینه ولی حداقل آنچه در مطبوعات دیده میشود، نشان از این میدهد که توافقی در این زمینه صورت نگرفته است.
نکته دیگری که در بعضی از تحلیلها به آن اشاره شده، این است که کانادا ایران را رسماً در لیست کشورهای حامی تروریسم قرار داده و روابطش را با این کشور قطع کرده است. براساس قوانین کانادا با این اقدام، مصونیت قضایی ایران بهعنوان یک کشور مستقل لغو میشود و از این به بعد کسانی که خودشان را قربانی رفتارهای حکومت جمهوری اسلامی میدانند، میتوانند علیه این کشور شکایت کنند. آیا این تعبیر درستیست؟
کاملاً. یکی از علل اصلی که نخست وزیر کانادا برای بستن سفارت کشورش در ایران اعلام کرده دقیقاً همین است. اقدامات تروریستی، حملاتی که به سفارتخانهها در گذشته صورت گرفته و بهخصوص آقای هارپر نخستوزیر کانادا به مسئله حمله به سفارت انگلیس که اخیراً اتفاق افتاده اشاره کرد. در نتیجه کانادا نظیر بعضی از کشورهای دیگر ایران را در این لیست قرار میدهد و معنایش این است که از دید کاناداییها نمایندگان ایران نمایندگان یک کشور تروریست هستنند و در نتیجه باید با آنها برخورد کرد.
نظیر این اقدام هم قبلا صورت گرفته یعنی بعضی کشورها قوانینی را به تصویب رساندهاند که مصونیت را از رهبران و دیپلماتهای کشورهای دیگری گرفته و در نتیجه این امکان را برای شهروندان آن کشورها و حتی دیگرانی که شهروند این کشورها هم نیستند فراهم آوردهاند که در مورد جنایات و یا اتهام جنایتی که متوجه بعضی از رهبران کشورهاست، بتوانند در دادگاههای آن کشور ثالث دعوی خود را به دادگاه ارائه دهند.
همین مسئله باعث شد بهعنوان نمونه در چند سال گذشته روابط بین بلژیک و اسرائیل با مشکل جدی روبهرو شود به خاطر اتهاماتی که در دادگاههای بلژیک متوجه رهبران اسرائیل بود. در این مورد هم بالطبع همین است. زمانی که کشوری کشور دیگری را بهعنوان تروریست معرفی میکند، معنایش این است که باید با هر اقدامی که بایسته است جلو همکاری با تروریسم را گرفت. به خاطر این که بحثها و قطعنامههای زیادی در سازمان ملل بهخصوص بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به تصویب رسیدند. قطعنامههایی که در این زمینه دست دولتها را باز میگذارند. در مورد کانادا هم چنین وضعیتی صادق است.
الان مدتی است که افراد یا گروههایی در حال پیگیری پروندههایی علیه دولت ایران هستند و این پروندهها نمیتوانند به دادگاه لاهه ارائه شوند چون ایران عضو این دادگاه نیست. این لغو مصونیت قضایی ایران بهعنوان یک کشور مستقل آیا میتواند دست اینها را باز بگذارد که از این بهبعد این پروندهها را در کشور کانادا پیگیری کنند؟
به طور قطع میتوانند چنین کاری را بکنند. همان طور که در بعضی از کشورها انجام شده، ازجمله در آمریکا. یک مورد هم تا بهحال پیش آمده در این زمینه که شکایتی علیه آقای مهدی هاشمی بوده که در کانادا مطرح شده است. ولی در آینده چنین اقداماتی میتواند صورت گیرد و حتی دادگاههای کانادا میتوانند رأی در محکومیت جمهوری اسلامی ایران در زمینههای مختلف صادر کنند. ولی آنچه مهم است این است که آرای دادگاههای کانادا جنبه عملی نخواهند داشت، مگر این که شاکیان بتوانند از داراییهای ایران در کانادا استفاده کنند و آن هم بستگی دارد به این که دولت کانادا در این زمینه چه تصمیمی بگیرد.
در نهایت سوای رأی دادگاه که یک تصمیم قضایی خواهد بود، تصمیم نهایی را در زمینه اجرای چنین تصمیمی، دولت کانادا خواهد گرفت و این یک تصمیم سیاسی است. بستگی دارد به این که کانادا به چه شکلی این مسئله را در زمینهی روابط بینالملل، در زمینهی حقوق بینالملل و مسائلی از این قبیل بررسی کند. ولی چنین امری شدنی است. در صورتی که چنین اتفاقی صورت گیرد، تها میتواند به نوعی خشنودی کسانی را جلب کند که شاکی هستند آن هم در صورتی که دادگاه به نفع آنها رأی دهد و تنها ارزش این امر همین است. به اضافهی این که بالطبع اگر زمانی در آینده این امکان بهوجود آید که بشود تصمیم دادگاهها را اجرا کرد، خب این تصمیمها در آن زمان مورد عنایت قرار خواهند گرفت.
گویا از این به بعد برای ورود افرادی که وابستگی هم به حکومت ایران دارند، کانادا محدودیتهایی قائل میشود. به نظر میرسد این قضیه بعد از این صورت گرفت که آقای خاوری مدیرکل سابق بانک ملی ایران به کانادا رفت. در این مورد هم دولت کانادا میتواند از این به بعد محدودیت ایجاد کند؟
به طور قطع. به خاطر این که ورود به یک کشور از جانب افراد معمولی بستگی به تصمیم دولت میزبان دارد. در این مورد انتقادات زیادی توسط بعضی از نمایندگان مجلس و افرادی در جامعهی ایرانی به وزارت مهاجرت و پناهندگان کانادا وارد شده که چگونه است که دولت کانادا ضمن این که اعلام میکند با جمهوری اسلامی ایران در موارد بسیاری مشکلات خیلی جدی دارد، افرادی را میپذیرد که وابسته به جمهوری اسلامی و در ساختار قدرت در این کشور هستند.
خاوری یکی از این نمونههاست، منتهی ظاهراً طبق گفته بعضی از مقامات کانادایی حداقل ۱۰ نمونه این چنینی وجود دارد که لازم است به این موارد رسیدگی شود. در نهایت اگر کانادا نظیر هر کشور دیگری ازجمله خود ایران تصمیم بگیرد یا دولتی تصمیم بگیرد که تقاضای پناهندگی و یا تقاضای مهاجرت و یا سرمایهگذاری شخصی را نپذیرد، خیلی راحت و ساده جواب منفی به آن شخص خواهد داد. اگر در مورد ایران وضعیت را بررسی کنیم، تمام پناهندگان افغانی و عراقی و دیگر پناهندگان در گذشته شامل همین تصمیمگیریهای دولت و پذیرش یا عدم پذیرش این افراد توسط دولت جمهوری اسلامی ایران میشدند و کانادا هم از این امر مستثنی نیست.
آیا کانادا میتواند افرادی چون آقای خاوری و یا کسانی مشابه او را آیا براساس این قانون جدید میتواند از خاک خود اخراج کند؟
اگر دولت کانادا بتواند در دادگاهی در کانادا این امر را ثابت کند که بهعنوان نمونه آقای خاوری و یا هر کس دیگری زمانی که تقاضای ورود به کانادا را کردند، بهعنوان پناهنده یا مهاجر اطلاعات غلط دادند یا دروغ گفتند، قانون این اجازه را به دولت میدهد که وضعیت این اشخاص را بررسی مجدد کند و حتی آنها را از کانادا اخراج کند. چنین امری در گذشته اتفاق افتاده. بهعنوان نمونه چند جنایتکار جنگی که در جنگ جهانی دوم در دستگاه نازیها بودند و با آنها همکاری میکردند و یا این که در جنایات و آدمکشیهای جمعی که در بعضی از کشورهای آفریقایی اتفاق افتاده سهیم بودند، کانادا تصمیم گرفت که این اشخاص را اخراج کند و اخراج هم کرد.
منتهی اگر کسی طبق قوانین کانادا و کاملاً صادقانه اطلاعات را داده و کانادا هم این اطلاعات را پذیرفته و امروز اطلاعات جدی و جدیدی در مورد زیر سئوال بردن آن اطلاعات قبلا داده شده وجود نداشته باشد، اخراج چنین شخصی بسیار بسیار مشکل خواهد بود. به خاطر این که دادگاهها در اینجا مستقل هستند و دادگاه تصمیم میگیرد که آیا این شخص را باید همچنان بهعنوان شهروند یا مهاجر کانادایی نگه داشت یا اخراج کرد. مگر این که دستگاههای اطلاعاتیـ امنیتی کانادا بتوانند مدارک محکمهپسندی در مورد فعالیتهای ضدامنیتی این اشخاص ارائه دهند که این مدارک جای هیچ گونه سئوالی باقی نگذارد.
در مورد آقای خاوری که اشاره کردید، ظاهراً طبق بعضی از خبرها در اینجا ایشان آن خانهای را که سه یا سه و نیم میلیون دلار خریده بود، آن را برای فروش گذاشته و خواهان این است که به آمریکا برود. این یکی از اخبار است. حالا این که آیا چنین خواهد شد یا نه، این بحث دیگریست.
با توجه به این که الان یک دولت دست راستی در کانادا روی کار است و با توجه به صحبتهای شما در این باره که ایران را در لیست کشورهای حامی تروریسم قرار داده، برخی از تحلیلگران معتقدند که این اقدام کانادا در حقیقت چراغ سبزیست برای حملهی احتمالی نظامی به ایران. نظرتان در این مورد چیست؟
فرضیات زیادی مطرح میشود. ازجمله این که کانادا از جانب اسرائیل هشدار دریافت کرده که اسرائیل به ایران حمله خواهد کرد و در نتیجه دیپلماتهای خود را از ایران بیرون بکشد. این به نظر من خیلی معتبر نیست، به خاطر این که کشورهای دیگر بهعنوان نمونه آلمان، فرانسه، ایتالیا و بسیاری از کشورهای اروپایی همچنان سفارتهای خود را در ایران باز گذاشتهاند و در نتیجه اگر چنین امری بود، تنها احتمالاً کانادا نبوده که در جریان قرار گیرد. این یکی از فرضیاتیست که مطرح میشود.
منتهی چیزی که احتمالاً در این مورد خیلی مهم است و ممکن است در تصمیم دولت کانادا برای برخورد دیپلماتیک با ایران و تعلیق روابط دو جانبه تأثیر گذاشته باشد، روابط بسیار مناسبیست که بین نخست وزیر کانادا و نخست وزیر اسرائیل وجود دارد و این که دولت کانادا و نخستوزیر کانادا بهخصوص به طور همه جانبه از اسرائیل در مناقشات منطقه خاورمیانه دفاع میکنند.
این میتواند یکی از عوامل و فاکتورهای تأثیرگذار بر هر تصمیم دولت کانادا در این زمینه باشد و در همین راستاست که بهعنوان نمونه نخست وزیر کانادا خیلی روشن اعلام کرد کشوری که (ایران) کشور دیگر عضو سازمان ملل (اسرائیل) را مورد تهدید قرار میدهد، باید با این کشور یعنی با ایران برخورد کرد. همین طور به بحث هولوکاست هم اشاره کردند و این که به گفتهی آقای احمدینژاد هولوکاست یک افسانه است و این خیلی خوشایند رهبران کانادا نیست و از جانب تمامی کشورهای غربی هم مورد نکوهش قرار گرفت و بهعنوان امری بسیار خطرناک تلقی شد. این رابطهی بین کانادا و اسرائیل هم میتواند یکی از عواملی باشد که در تصمیمگیری دولت کانادا در مورد تعلیق روابط خود با ایران مؤثر بوده.
سخنگوی وزارت امور خارجه ایران یک دلیل دیگر را به این صورت فرمولبندی کرده که یکی از اهداف سیاسی کانادا از این کار این بوده که در بین ایرانیان مقیم کانادا و خانوادههایشان در ایران ایجاد نارضایتی کند و این نارضایتیها دولت ایران را تحت فشار قرار دهد. فکر میکنید واقعاً تعطیلی سفارت میتواند چنین نتیجهای داشته باشد؟
به نظر من نه. به خاطر این که طبق آماری که دولت ایران در چند هفته گذشته و بعد از این روابط سخت دیپلماتیک با کانادا منتشر کرده، اعلام کرده که ۴۱۰ هزار ایرانی در کانادا حضور دارند که به اصطلاح کاناداییـ ایرانیشدهاند. اگر این آمار صحیح باشد و این آمار را ضرب در تعداد خانوادهها کنیم، رقم مهمی نیست که بتواند بهعنوان نمونه با میلیونها نفری که بعد از انتخابات ۱۳۸۸ اعتراض کردند و به خیابانها آمدند برابری کند. جمهوری اسلامی ایران در مورد آن میلیونها نفر معترض به نتیجهی انتخابات برخورد بسیار خشنی داشته است. پس این در مقایسه با آن به نظر من نه رقم مهمیست و نه این که احتمالاً این خانوادهها آنچنان ناراضی خواهند شد که خواستار تظاهرات علیه جمهوری اسلامی در خیابانهای شهرهای بزرگ شوند.
آقای حسن یاری بهعنوان جمعبندی بحث اگر فرض را براین بگذاریم که هدف کانادا از این کار منزوی کردن بیشتر جمهوری اسلامی و تحت فشار گذاشتن آن باشد، فکر میکنید آیا این اقدام مفید به فایده خواهد بود؟
از دید دولت کانادا بسیار مفید است. ببینید اگر بهعنوان نمونه به روابط تجاری بین دو کشور نگاه کنیم، پیش از تعلیق روابط، رقم چندان قابل توجهی را نمیتوانیم پیدا کنیم. روابط تجاری بین دو کشور بسیار بسیار کم شده بود. در مورد روابط دیپلماتیک هم همان طور که پیشتر اشاره شد، دو کشور سفیری نداشتند که دیدگاههای دولتها را به طرف مقابل منعکس کنند. کاردار داشتند و کاردار از نظر دیپلماتیک در سطح بسیار پایینتری قرار دارد. همچنین تعداد دیپلماتهای کانادایی را اگر پیش از این مسئله در ایران ببینیم، احتمالاً حدود هشت نفر بودند. بخش صدور ویزای سفارت کانادا در ایران هم به ترکیه منتقل شده بود.
در مجموع روابط بین دو کشور روابط سطح بالایی نبوده و به همین خاطر بهعنوان نمونه دیپلماتهای ایرانی در کانادا تنها میتوانستند با افرادی در دولت کانادا صحبت کنند که این افراد از نظر سازمانی در ردهی بسیار پایینی قرار دارند و بحث وزیر و اینها هرگز مطرح نبوده. در نتیجه از دید دولت کانادا پایان بخشیدن به این روابط چندان کار مشکلی نبوده. مضاف بر اینکه احتمالاً دولت کانادا حداقل امیدوار است که این اقدامش، ایدهای به کشورهای دیگر دهد که امروز در ایران حضور دیپلماتیک دارند تا به شکل جدیتری با مسئلهی ایران برخورد کنند و روابط را به سطح پایینتری برسانند و احتمالاً سفارتخانههای خود را در ایران ببندند و همینطور سفارتخانههای ایران را در کشورهای خود تا این که به انزوای بیشتر جمهوری اسلامی ایران برسند، آنچنان که دولت کانادا اعلام میکند.
بنابراین این خواست دولت کانادا در صورتی میتواند نتیجه بسیار مهمی را به دست دهد که سایر کشورها بهخصوص کشورهای اروپایی به چنین اقدامی دست زنند. همان طور که حدود ۱۵ سال پیش چنین کاری را انجام دادند و تمامی سفرای اروپایی از ایران خارج شدند.
وقتی کانادا به تنهایی چنین اقدامی میکند، در حقیقت میتوان گفت دست خود را باز گذاشته برای ادامهجدیتر ارائهی پیشنویس قطعنامه به شورای حقوق بشر سازمان ملل در محکومیت ایران، کاری که کانادا در گذشته انجام داده است. شما اشاره کردید به کشته شدن خانم زهرا کاظمی شهروند ایرانیـ کانادایی در زندان اوین. از آن زمان دولت کانادا چنین اقدامی را انجام میدهد و تقریباً با موفقیت هم همراه بوده است. قطعنامههای متعددی که از جانب این شورا علیه زیرپا نهادن حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی ایران صادر شده، در همین راستاست. اقدام اخیر میتواند دست کانادا را بازتر بگذارد که در این مورد اقدامات مؤثرتری انجام دهد و در زمینههای دیگری که به مسئلهی حقوق بشر برمیگردد.
تبلیغات