دشوارتر شدن روزافزون تربیت فرزندان
۱۳۹۱ مرداد ۱۵, یکشنبهامروز کودکان نسبت به گذشته از امکانات بسیار بیشتری برای تفریح و بازی برخوردار هستند. والدین نیز در مقایسه با گذشته همواره با فرزندان خود رابطهای نرمتر و بر پایه تبادل و گفتگو دارند. در مجموع در مقایسه با گذشته به ندرت قوانین سخت در خانوادهها برای فرزندان برقرار است. اما آیا عدم وجود ضوابط مشخص، تربیت فرزندان را برای مادران و پدران مشکلتر نکرده است؟
یوتا اکاریوس (Jutta Ecarius)، پروفسور علوم تربیتی از دانشگاه کلن خطر تربیت غلط و پروش کودکانی غیرقابلتحمل را آنقدر بزرگ نمیبیند و میگوید: «در رأس گفتگو دربارهی تربیت امروزی همواره والدینی قرار دارند که قوانینی تعیین نمیکنند. اما آنها در اکثریت قرار ندارند. بسیاری از والدین نیز هستند که خیلی جدیتر و فشردهتر از نسلهای گذشته به تربیت فرزندان خود میپردازند.»
ناپدید شدن سلسله مراتب قدرت در خانواده
اما او عقیده دارد که الگوی تربیتی به طور آشکار نسبت به گذشته تغییر کرده است. اکاریوس خانوادههایی را از سال ۱۹۰۸ تا ۱۹۹۴ مورد بررسی قرار داده است و با بیش از صدها پدربزرگ و مادربزرگ، پدر و مادر و فرزندانشان در مورد موضوع تربیت گفتگو کرده است. اکاریوس میگوید: «همواره تحولی مستمر از روش تربیتی امری به روش گفتگو-محوری وجود دارد.» در نسلهای پیشین (بین سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۹) توزیع قدرت بین نسلها کاملا مشخص بود. والدین انتظار حرفشنوی، تبعیت از ضوابط تعیین شده، نظم و ترتیب داشتند. هر کس که طبق این ضوابط رفتار نمیکرد، تنبیه میشد.
در نسلهای جوانتر (بین سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۹۴)، پدر و مادر نه به عنوان فردی که باید "مورد احترام" قرار گیرد بلکه به عنوان فرد "مورد اعتماد" دیده میشوند. دیگر سلسله مراتب قدرت از پیر به جوان وجود ندارد. کودکان بیشتر از گذشته در مرکز توجه قرار دارند و اوقات فراغت بر اساس تمایلات آنها برنامهریزی میشود. آنها در انجام کارهای خانه معمولا وظیفهی چندانی بر عهده ندارند و برخورد غلط به ندرت با تنبیه فیزیکی پاسخ داده میشود. در عوض در مورد مسائل مختلف مذاکره و گفتگو صورت میگیرد.
رابطه احساسی قویتر در خانوادههای امروزی
با وجود اینکه سبک تربیتی امروزی بر پایه "چانه زدن"، رابطه بین والدین و کودکان را دشوارتر کرده و داشتن فرزند تبدیل به چالش بزرگتری نسبت به قبل شده، اما اکاریوس معتقد است که این سبک تربیتی نکات مثبتی را نیز همراه داشته است. او میگوید رابطه احساسی بین والدین و فرزندان قویتر شده و از این طریق والدین امکان بهتری برای تأثیرگذاری روی فرزندان خود دارند. اگر والدین ماهرانه برخورد کنند، میتوانند فرزندشان را مطابق با عقاید خود تربیت کنند، در حالی که کودک تصور میکند خود تصمیمگیرنده است.
البته تمام کارشناسان علوم تربیتی با این نظریه موافق نیستند. به عقیدهی بسیاری، کودکی که یاد میگیرد تمایلات و احساسات خود را کنترل کند، "خوب" تربیت شده است. اما کودکانی که در فضایی بیش از حد آزاد بزرگ میشوند، دیگر در هیچ زمینهای از والدین خود حرفشنوی ندارند و تبدیل به بلای جان آنها میشوند.
میشائیل وینترهوف (Michael Winterhof)، نویسنده کتاب پرفروش "چرا کودکان ما زورگو بار میآیند" اعتقاد دارد که پدران و مادران با دادن اختیارات نابجا دیگر توانائی کنترل فرزندانشان را ندارند.