دومینوی تخریب محیط زیست و نقش خشکسالی در امنیت ملی
۱۳۹۹ تیر ۱۸, چهارشنبهاز ۱۹۵ کشور ۱۶۹ کشور تحت تاثیر بیابانزایی میباشند. بیابانزایی آهسته اتفاق میافتد و باعث ناپایداری جوامع در سطح کلان میشود. در صورتیکه چارهای اندیشه نشود، مهاجرتهای ناخواسته داخلی و خارجی، افراط گرایی، جنگ یا فرار و تروریسم از عواقب آن میباشد. خشکسالی از هر فاجعه آب و هوایی دیگر در درازمدت بیشتر آدم میکشد.
تحولات و کشمکشهای سیاسی انسان همواره در جریان بوده است. جنگ به معنای کلاسیک آن و یا به صورت مدرن که شامل جنگهای اقتصادی و سایبری میباشد همواره نزدیک و یا دور از ما در حال رخ دادن است. درگیری در جنگ و تنشهای سیاسی و اقتصادی حفاظت از محیط زیست را که برای بقا امری ضروریست، با مشکل مواجه مینماید. ایران نیز در چند دهه اخیر درگیر جنگهای مختلفی بوده است.
ازاین میان میتوان به جنگ ایران و عراق یا جنگ اقتصادی و تحریمها اشاره کرد که به ناچار به دلیل احتیاجات اقتصادی، مدیریت بهینه و پایدار منابع محیط زیستی مقدور نشده است. ایران نیز مانند بیشتر کشورهای خاورمیانه با وجود تنوع محیطزیستی کشوری خشک و نیمهخشک با منابع آبی محدود میباشد. کاهش سطح آبهای زیرزمینی، خشک شدن تالابها و رودها و بیابانزایی در ایران دارای منشا انسانی و غیر انسانی است.
از عوامل غیرانسانی بیابانزایی به تغییرات اقلیمی، بالا رفتن دمای هوا و کاهش بارش و عوامل انسانی به برداشت بیش از حد از منابع آبی و چوب اشاره کرد. مدیریت ضعیف منابع آبی، کشاورزی سنتی نامنطبق با اصول توسعه پایدار، فقدان هماهنگی بین نهادهای اقتصادی و اجتماعی، استفاده نکردن از ظرفیت مردم بومی برای مقابله با بیابانزایی و سدسازی بیرویه ازدیگر عوامل میباشند.
در کشورهای درگیر تنشهای سیاسی و بحران اقتصادی حفاظت از محیط زیست و منابع آن در اولویت نیست. فارغ از اینکه آیا بیابانزایی نتیجه و ماحصل مشکلات و تنشهای سیاسی، اقتصادی و یا مدیریتی باشد یا اینکه خود به فقر و تنشهای ذکر شده منجر شود در هر دو صورت میتوان به این نتیجه رسید حکومت بر برستری با مشکلات کلان محیط زیستی با چالش و ریسکهای فراوانی همراه است.
رد پای بیابانزایی در مهاجرت و افراطیگرایی
مثالهای زیادی از رابطه بیابانزایی و تنشهای اجتماعی و سیاسی موجود است. خشکسالی در شرق سوریه تا سال ۲۰۱۱ باعث آسیب دیدن زمینهای کشاورزی و مرگومیر حدود ۸۵ درصد دام در این مناطق شد. حرکت بعدی این دومینو مهاجرت از این مناطق آسیب دیده و فقیر به شهرهای بزرگ سوریه و حاشیهنشینی در شهرهایی مانند حما، حمص، درعا بود که در نهایت باعث ناراضایتی و شورش بر علیه بشار اسد شد.
در دارفور سودان کاهش ۳۰ درصدی باران و افزایش میانگین دمای هوا به میزان ۱.۵ درجه سانتیگراد باعث کاهش کشاورزی به میزان ۷۰ درصد شد. این عوامل به همراه فقدان مدیریت صحیح و بهینه منابع باعث تنش و درگیری بین قبیلههای مختلف بر سر استفاده از زمین برای چرای دام شد.
پیدایش بوکوحرام و کشمکشها در نیجریه نیز ریشهای همسان با موارد ذکر شده دارد. کمبود غذا، سرپناه و مایحتاج ضروری از عوامل تنشزای غیرقابل چشمپوشی در پیدایش تروریسم و تنش بودهاند. کاهش سطح دریاچه چاد و تورکانا باعث مهاجرت و جابجایی در نیجر و افریقای مرکزی شده است. ۳۴ کشور از این ۳۷ کشور تحت ریسک جنگ بهسر میبرند. نبود مرزهای منابع آبی به علت بیابانزایی و استحصال زمین کل منطقه را تحت تاثیر قرار داده است.
کاهش سطح دریاچه چاد از ۲۵۰۰۰ متر مربع در سال ۱۹۶۳ به ۱۳۰۰ متر مربع تا امروز ادامه دارد. ساخت سد و استفاده بیرویه از منابع آبی از دیگر عوامل خشکسالی در این منطقه است.
با وجود تحت تاثیر بودن ۱۶۹ کشور از بیابانزایی کشورهای اندکی دارای سیاست ملی مبارزه با خشکسالی میباشند.
خوانش و فهم صحیح عوامل بیابانزایی و عواقب آن لازمه مقابله و چارهاندیشی برای این معضل جهانی است. با توجه به اینکه مشکلات محیط زیستی مرز جغرافیایی نمیشناسند، همکاری بین کشورهای منطقه از الزامات حل این معضل است. طوفانهای گرد و غبار با منشا کشورهای همسایه که یکی از عواقب خشکسالی به شمار میآیند مثال بارزی در این زمینه هستند.
* مطالب منتشر شده در این صفحه بازتاب دهنده نظر و دیدگاه نویسندگان آن است.