در هر دینی میتوان بنیادهایی از دیگر دینها یافت. اگرچه پیروان هیچ دینی این واقعیت تاریخی را نمیپذیرند و دین خویش را برترین و بهترین میدانند، ولی تاریخ دین گواه این ادعاست. اگر برای دین یهود که بنیاد ادیان ابراهیمیست، گذشتهای در فکر و اندیشه و آیینهای مردم میانرودان بیابیم، این روند را میتوان در تأثیر این دین بر شکلگیری مسیحیت و اسلام بازیافت.
هر دینی از تاریخ و جهان ذهنی جغرافیای پیرامون خویش تأثیر پذیرفته است. اگر به اسلام در ایران بازگردیم، میتوانیم هم از اسطورههای ایران باستان در آن بیابیم و هم آموزههای دین زرتشت. در واقع بخشهایی از فکر ایرانی در دین جدید که اسلام در ایران باشد، جاری شده است.
اسلام از دیگر فرهنگها نیز همین تأثیر را برگرفته است. برای نمونه، میتوانیم از خود بپرسیم که چرا مثلاً به وقت حج، زیارتکنندگان لباسی را میپوشند که در هیچ کشور اسلامی دیده نمیشود؟ پوششی موسوم به لباس "احرام"، متشکل از دو تکه پارچه سفید؛ تکهای برای پایینتنه و تکهای حمایل بر شانه چپ، به گونهای که شانه راست برهنه میماند.
اگر اندکی در این نوع از پوشش دقیق شویم، پوششی شبیه به مردم مناطق بودایینشین را میبینیم. در واقع نیز چنین است. این لباس برگرفته از فرهنگ بودیسم است که به مناسک حج مسلمانان راه یافته. فرهنگ بوداییان خداناباور بدین طریق به فرهنگ مسلمانان خداباور راه مییابد. و این رفتار را میتوان نه تنها در شکل ساختن خانه کعبه (مکعب مستطیل)، بلکه در طواف زیارتکنندگان (چرخیدن به دور خانه کعبه) و پیمودن دو فاصله (صفا و مروه) نیز مشاهده نمود.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
لباس احرام در واقع همان لباس راهبان بوداییست؛ با این تفاوت که مسلمانان همچون بوداییهای غیرراهب و یا داوطلبان این راه، از رنگ سفید آن استفاده میکنند.
دور زدن بر گرد کعبه در هیچ مسجدی و در هیچ کشور دیگری در میان مسلمانان دیده نمیشود. در معابد بودایی اما این آیین دیده میشود. مراسم پیمودن دو فاصله نیز به عنوان نخستین تمرینهای مراقبه یا "مدیتیشن" در میان بوداییان رسم است.
مسلمانان به وقت زیارت حج موهای سر و بدن را تراشیده، غسل کرده، پس آنگاه لباس احرام بر تن میکنند. داوطلبان راهبی نیز همین کار را میکنند و سر خویش تراشیده و با آبی خوشبو عطرآگین میکنند.
جالب اینکه زنان محجبهای که در بیشتر کشورهای اسلامی صورت خویش را میپوشانند، به وقت حج مجبورند حجاب از صورت و دستهای خویش بردارند. چهره هنگام زیارت نباید پوشیده بماند.
به وقت حج نه تنها آمیزش جنسی ممنوع است، گفتوگو در باره آن نیز مجاز نیست. نزاع و جنگ، دروغ گفتن، سوگند یاد کردن، دزدی و کشتن حیوانات و حتی از بین بردن گیاهان ممنوع است. این نبایدها برای راهبان بودایی نیز حکم است.
مراسم قربانی کردن اما سنتی بودایی نیست و به احتمال بنیانی دیگر دارد. گذشته از همه اینها، در هر دو دین زمان زیارت محدود است به چند ماه؛ در اسلام دو تا سه ماه و در میان بوداییها زمان بارانهای موسمی.
در مراسم حج، زیارتکنندگان بیوقفه نام خدا را بر زبان میرانند و این رفتاریست که به هنگام عبادت در آیینهای بودایی نیز دیده میشود.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
حج یکی از پنج رکن اسلام سنی و یکی از ده رکن فروع اسلام شیعی است. در دیگر ادیان ابراهیمی چنین آیینی دیده نمیشود. این را نیز میدانیم که تا پیش از آمدن اسلام، زیارت حج در میان بتپرستان عربستان رواج داشت. شاید بتوان این نظر را پذیرفت که محمد برای جلب آنان بنیادهای نخستین این آیین را حفظ کرده و آنها اندکاندک به شکل امروزین تغییر یافتهاند. این امر میتواند آیینهای بودایی را نیز شامل گردد.
البته موارد دیگری نیز میتوان در اسلام یافت که خاستگاه آن را باید در بودیسم جستوجو کرد. سجده کردن مسلمانان به وقت نماز به همان شکلی است که بوداییها با زانوهایی خمشده، دست و پیشانی بر زمین، به نیایش میپردازند. در همین راستا این نیز گفتنیست که به مسجد روندگان نیز همچون بوداییها به وقت ورود به معابد کفش از پا بیرون میآورند. جالب اینکه خلاف مسیحیت و یهودیت، اسلام همگام با بودیسم، مخالف نوشیدن الکل است.
آیینهای صوفیان نیز تشابه فراوانی با آیین بودا دارد. تسبیح در دو دین دیگر ابراهیمی کاربرد داشته و دارد. گفته میشود که تسبیح را صوفیان مسلمان برای عبادت خویش از بوداییها برگرفتهاند. نود و نه دانه تسبیح نماد نامهای خداست نزد صوفیان. علمای اسلامی تا قرن هشتم هجری مخالف سرسخت آن بودند و آن را خلاف سنت پیامبر میدانستند. حال اما تصور مسلمان بدون تسبیح مشکل است.
ایگناتس گلدزیهر، یکی از بزرگترین اسلامشناسان جهان، در شمار نخستین کسانی بود که از تأثیر انکارناپذیر بودیسم بر اسلام سحن گفت. این موضوع آنگاه جدیتر میشود که به یاد آوریم پیش از برآمدن اسلام، بودیسم نه تنها در ایران، بلکه در بخشهایی از مناطقی که بعدها اسلامی شدند، نفوذی گسترده داشت. حضور تجاری هند در عربستان نیز میتواند خود علتی باشد بر این امر.
گذشته از مناسک حج که تأثیر بودیسم را بر آن میتوان بازیافت، موارد فراوان دیگری نیز از تشابه در دو دین یافت میشوند. برای اطلاع از این موارد و نیز اطلاع بیشتر از دادههای این یادداشت میتوان به کتاب "در باره تأثیرات بودیسم بر اسلام" اثر مارکوس گروس، ترجمه ب. بینیاز رجوع کرد.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.