روسای جمهوری آمریکا و رسانهها؛ مناسبات عشق و نفرت
۱۳۹۵ اسفند ۴, چهارشنبهروسای جمهور آمریکا همواره از رسانهها استفاده کردهاند، گاه در کم و کیف اطلاعرسانی رسانهها دست بردهاند و گاه با آنها دست و پنجه نرم کردهاند. واقعیت این است که مناسبات بسیاری از روسای جمهور آمریکا با رسانهها، مناسباتی مسئله دار و دشوار بوده. اما هیچ کس تا کنون چون ترامپ علیه رسانهها تبلیغ نکرده است. نگاهی به رابطه برخی از روسای جمهور آمریکا با رسانهها.
توماس جفرسون: «نمیشود به چیزهایی که در روزنامهها منتشر میشود، باور داشت»
تصادفی نیست که دونالد ترامپ همین اواخر این جمله معروف توماس جفرسون، رئیس جمهور اسبق آمریکا را در یکی از سخنرانی خود نقل کرد. ترامپ در فلوریدا مدعی شد که بسیاری از روسای جمهور آمریکا ناگزیر از مقابله با رسانهها و "دروغ پراکنی" آنها شدهاند. او با گفتن این موضوع تلاش داشت از حقانیت اعلان جنگ خود به خبرنگاران دفاع کند.
واقعیت اما چیز دیگری است. توماس جفرسون، سومین رئیس جمهور آمریکا و یکی از مدافعان سرسخت آزادی مطبوعات بود. در سال ۱۷۸۷ جفرسون نوشت: «وجود روزنامهها بدون دولت بهتر است از وجود دولت بدون روزنامهها.»
از نظر جفرسون رسانهها "زنگ خطر جامعه" هستند. جیمز مدیسون، اندیشمند هم عصر جفرسون که به پدر قانون اساسی معروف است، آزادی مطبوعات را در شمار پایهایترین حقوق اجتماعی ثبت کرد.
بیشتر بخوانید: روزی که شبکه خبری"سیانان" دشمن خلق آمریکا شد
جملهای که ترامپ از جفرسون نقل میکند، مربوط به دوره ریاست جمهوری اوست. اما انتقاد او از رسانهها بی دلیل نبود. ساختار دو حزبی آمریکا در دوران زمامداری او شکل میگرفت. هر حزب روزنامههای خود را داشت و روزنامههای فدرالیستهای محافظهکار مطابق اهداف حزبی خود، جفرسون را مورد حمله مستمر قرار داده بودند. جفرسون نیز ناگزیر شده بود از روزنامههای حزب طرفدار خود علیه تبلیغات آن روزنامهها بهره گیرد. ولی واقعیت این است که جفرسون تا زمان مرگ خود از آزادی مطبوعات دفاع کرده بود.
آبراهام لینکلن: «افکار عمومی، یعنی همه چیز»
لینکلن شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا، به خوبی به قدرت رسانهها پی برده بود. وضعیت در دوران زمامداری لینکلن با دوره اوباما و ترامپ تفاوت جدی داشت. این گونه نبود که هر چه رئیس جمهور بگوید، بی درنگ رسانهای شود. لینکلن ناگزیر بود از گستره پوشش خبری رسانهها به سود خود بهره گیرد. او حتی در سال ۱۸۵۹ در جریان کارزار انتخاباتی خود، روزنامهآلمانیزبان "ایلونویز اشتاتز انتسایگر" را خرید تا از این طریق رای شهروندان آلمانیتبار را به سود خود کسب کند.
هارولد هولسر، مورخ آمریکایی بر این باور است که لینکلن با دخل و تصرف در اخبار از رسانهها به سود خود بهره میگرفت. هولسر معتقد است استفاده لینکلن از مطبوعات در کل تاریخ ریاست جمهوری آمریکا امری بی سابقه بوده است. به عنوان نمونه، لینکلن با خبرنگاران رابطهای متفاوت داشت. اطلاعات را در اختیار آن دسته از خبرنگارانی قرار میداد که رویکردی دوستانه نسبت به او داشتند و یا حتی آنها را در مشاغل دولتی استخدام میکرد و سعی میکرد با بذل و بخشش دل خبرنگاران مخالف را نیز به دست آورد.
در دوران زمامداری او حتی برخی از خبرنگاران به زندان هم افتادند.
لینکلن تنها با کمک و بهرهگیری از توان رسانهها بود که موفق شد سند معروف مربوط به آزادی بردگان را به تصویب برساند. لینکلن درباره افکار عمومی گفته بود: «در دوران حاضر، در این کشور افکار عمومی یعنی همه چیز... هرگاه افکار عمومی را با خود همراه کنی، شکستی در کار نیست و اگر علیه افکار عمومی عمل کنی، پیروزی ناممکن است.»
جان اف. کندی: رسانهها همچون «سلاحی گرانبها و بی همتا»
سال ۱۹۶۲ خبرنگاران از کندی پرسیدند آیا کماکان اوقات زیادی را صرف خواندن روزنامهها میکند یا نه. کندی گفته بود که البته خواندن اخبار بد هرگز خوشایند آدمی نیست، اما رسانهها برای «رئیس جمهور حکم سلاحی گرانبها را دارند. من برای نظارت بر آنچه در دولت روی میدهد، روزنامه میخوانم و با خواندن روزنامهها در جریان بسیاری از چیزها قرار میگیرم، که یا باعث نگرانی من میشوند یا مرا از مسائل مطلع میکنند.»
کندی که در سال ۱۹۶۳ ترور شد، در شمار کسانی بود که با شور فراوان روزنامه میخوانند. او نخستین رئیس جمهوری بود که با موفقیت تمام از تلویزیون برای تماس با شهروندان بهره گرفت. به عنوان نمونه، ۶۵ میلیون نفر نخستین کنفرانس مطبوعاتی کندی را از طریق تلویزیون دنبال کردند.
ریچارد نیکسون: «مطبوعات دشمن است»
بسی پیش از دونالد ترامپ و توییتهایش، نیکسون رسانهها را "دشمن" نامید. البته نه چون ترامپ علنی و آشکار، بلکه در یک تماس تلفنی با هنری کیسنجر. در دوران ریاست جمهوری نیکسون، رابطه او با رسانهها لحظه به لحظه رو به تیرگی گذاشت و در جریان ماجرای واترگیت به اوج خود رسید.
در سال ۱۹۷۳ بود که دو خبرنگار روزنامه "واشنگتن پست"، کارل برنشتاین و باب وودوارد گزارشی منتشر کردند که بعدها به عنوان ماجرای واترگیت ثبت شد. این دو خبرنگار در گزارش افشاگرانه خود، از ورود غیرقانونی همکاران نیکسون به مقر انتخاباتی دموکراتها در هتل واترگیت در واشنگتن خبر دادند. این افراد از جمله در مقر انتخاباتی دموکراتها دستگاههای شنود نصب کرده بودند.
این دو خبرنگار برای انتشار این گزارش، جایزه پولیتزر را دریافت کردند و نیکسون زیر فشار افکار عمومی ناگزیر شد در سال ۱۹۷۴ از مقام خود کنارهگیری کند. موضوعی که تنها یک بار در تاریخ آمریکا روی داد. سه سال بعد، نیکسون تلاش کرد در مصاحبه با یک خبرنگار بریتانیایی به نام دیوید فروست، از حیثیت خود دفاع کند. اما فروست با طرح پرسشهای زیرکانه نیکسون را وادار کرد به خیانت خود به منافع مردم آمریکا اعتراف کند.
رونالد ریگان: «هر رئیس جمهوری تلاش کرده از مطبوعات به سود خود بهره گیرد»
از ریگان به عنوان فردی یاد میشود که در حوزه ارتباطات و برقرار کردن ارتباط با مخاطب از توانایی بسیاری برخوردار بود. ریگان پیش از رسیدن به مقام ریاست جمهوری، هنرپیشه بود و "استاد تصویرسازی" و البته یک چهره محبوب ملت آمریکا.
در دوران نیکسون تلاش بر این بود که تا حد امکان تماس رئیس جمهور با خبرنگاران محدود بماند. اما ریگان تماس با خبرنگاران را به بهترین شکلی سامان داد. گفته میشود که حضور ریگان در برنامههای تلویزیونی با دقت تمام برنامهریزی میشد. همیشه پشت سر ریگان پرچم آمریکا را نصب میکردند و تنها خبرنگاران دستچین شده و مطلوب اجازه حضور مییافتند.
ریگان در اواخر ریاست جمهوری خود گفته بود که هر رئیس جمهوری البته تلاش میکند «از رسانهها به سود خود بهره گیرد و از موقعیتهایی که برای او نامطلوب هستند، بپرهیزد.» او گفته بود که رسانهها مراقب خودشان هستند و از این رو، «یک رئیس جمهور هم باید قادر باشد از خودش مراقبت کند.»
باراک اوباما: «ما همواره هدف مشترکی داشتهایم»
توییتر، فیسبوک، اینستاگرام، یوتیوب، اسنپچت. هیچ رئیس جمهور دیگری در آمریکا از این همه امکان برای برقراری تماس با مردم آمریکا بهره نبرده بود که اوباما. او در شوهای تلویزیونی شرکت میکرد و با ستارگان یوتیوب وارد گفتوگو میشد و از این طریق توانست دل جوانان آمریکا را به دست آورد. او تا واپسین لحظه از شبکههای اجتماعی برای تماس با مردم و پیشبرد سیاست خود به بهترین شکل بهره گرفت.
بیشتر بخوانید: گزارشی که برای سیانان دردسرساز شد
مناسبات اوباما اما با "رسانههای سنتی" به گونه دیگری بود. در سال ۲۰۱۵ خبرگزاری آسوشیتدپرس نتایج تحقیقی را منتشر کرد که مطابق آن، در کل تاریخ آمریکا هرگز تعداد سند و مدرک دولتی سانسور نشده و دستیابی خبرنگاران به اطلاعات تا آن حد محدود نبوده که در دوره اوباما.
از این رو خبرنگاران و سازمانهای بسیاری مکررا خواستار شفافیت بیشتر دستگاه اداری دولت اوباما شده بودند. اوباما در آوریل سال ۲۰۱۶ نسبت به مناسباتش با رسانهها چنین گفته بود: «من به این نکته واقفم که ما با رسانهها گاهی اختلاف نظر داشتهایم،... اما همواره هدف مشترکی داریم و هدف مشترک ما این بوده که گفتمانهای عمومی را بر پایه حقیقت استوار کنیم.»
دونالد ترامپ: رسانهها بهمثابه «دشمن خلق آمریکا»
نمیتوان نتیجه گرفت که چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا با رسانهها سر جنگ دارد. ترامپ ترجیح میدهد مستقیما با مردم آمریکا تماس برقرار کند، چون بر این باور است که مطبوعات "از کنترل خارج شدهاند" و در گزارشهایشان اثری از حقیقت نیست.
گرچه خود ترامپ هر بار با اظهارات و ادعاهای غلط خبرساز میشود اما در سخنرانیها، مصاحبهها و همچنین در توییتر بارها رسانهها را متهم به آن کرده که بری از صداقت خبررسانی میکنند و به نشر اخبار کذب میپردازند.
آیا مناسبات ترامپ با رسانهها در تاریخ آمریکا، پدیده بی سابقهای است؟ این تاکتیک که رئیس جمهور رسانهها را دور بزند و بکوشد تنها خبرنگاران مطلوب را پیرامون خود گرد آورد و به شکل دست چین شده اطلاعات را در اختیار رسانهها قرار دهد، پدیده نو و جدیدی نیست. این راهکار از زمان نیکسون به استراتژی کاخ سفید مبدل شده است. هم جورج بوش و هم اوباما از چنین راهکاری برای پیشبرد سیاست خود بهره گرفتند.
پدیده نو در این بین این است که ترامپ آشکار و علنی رسانهها را دشمن مینامد. این نوع برخورد در واقع بخشی از استراتژی ترامپ است. راهبردی که هدفش نشان دادن ترامپ به عنوان فردی است خارج از سیستم نهادینه شده آمریکا.